• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن حوزه علميه > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
حوزه علميه (بازدید: 1008)
پنج شنبه 11/7/1392 - 8:38 -0 تشکر 658918
عالمی که در ۲ سالگی به معرفت الله رسید

 آیت الله بهاءالدینی

 
ولادت و خاطرات کودکی 
عیدغدیر سال ۱۳۲۷هجری قمری بود و موجی از شادمانی و شعف، شهر قم را فراگرفته بود. خانواده ی آسید صفی در این عید، دلیل دیگری هم برای شادمانی داشتند و آن تولد فرزند عزیزشان بود. سیدرضا بهاءالدینی که ولادتش مقارن با بهار طبیعت و عید ولایت بود، در نهمین روز از فروردین سال ۱۲۸۷هجری شمسی دیده به جهان گشود. پدرش که از خادمان آستانه ی مقدسه ی مادر سیدرضا، بانویی مؤمنه و عفیفه به نام “فاطمه سلطان” و از نوادگان ملاصدرای شیرازی بود. ایشان قبل از تولد سیدرضا، صاحب فرزندی می شوند که در دو سالگی از دنیا می رود و این مادر دلسوخته، در صبر بر این مصیبت به جای بی تابی و گله و شکایت، سجده ی شکر کرده و از خداوند فرزند دیگری می خواهد که از علمای بزرگ و اولیاء الهی باشد. آری، دعای پدر و مادر باتقوا اینچنین در حق فرزندان به اجابت می رسد و عجیب نیست که اکثر علمای بزرگ، مرهون دعای پدر و مادر بوده اند
 
من تقریباً یک ساله بودم و در گهواره، در آن ایام به خیارک مبتلا شدم ( خیارک دمل بزرگی است که باید جراحی شود ). جراح آمد تا جراحی کند، اطرافیان ما که متوحش بودند از دور گهواره ما رفتند؛ چون طاقت نداشتند ببینند.
ما این مطلب را می فهمیدیم. جراح نیشتر را زد و ما راحت شدیم.
ما شش ماهگی را یادمان هست و از سنین یکی، دو سالگی مطلب را می فهمیدیم و اینجور کارها را از وجعش (دردش) خائف و ناراحت بودیم، اما کاری نمی توانستیم بکنیم.مرحوم حاج آقا حسین (اخوی) سه سال از ما کوچکتر است و کاملاً تولدش را من یادم هست. کجا نشسته بودم، کجا مرا خواباندند، کجا متولد شد.ایشان گریه می کرد آنها چه می کردند، همه را مثل این که با بچگی ضبط کردم. یعنی مشاهده می کردم و می فهمیدم. »






خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

پنج شنبه 11/7/1392 - 8:43 - 0 تشکر 658929


اساتید

همچنین از قول آقای حیدری کاشانی نقل شده ، آقا در مورد اساتید دوران کودکی خود می فرمودند:

« ما خیلی استاد داشتیم، یکی در مدرسه باقریه علیه السلام بود، یکی در مدرسه تقی خان بود، یکی هم پسر عمه ما بود، یکی آشیخ محمد و دیگری آخوند برادر آقای حائری بود، یعنی پسر برادر آشیخ محمد علی (مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد علی حائری، متوفی ۱۳۵۸ هـ.ق)، که ما آنجا می رفتیم.

مرحوم شیخ (ابوالقاسم کبیر) می آمد بحث های صرفی را از ما سؤال می کرد و در آن وقت من هفت، هشت ساله بودم، قرآن را خوانده بودم و بحثهای تفسیر را به ما یاد داده بودند.

حاج شیخ خیلی از ما سؤال می کرد، ما فکر می کردیم و جواب می دادیم و مورد توجه واقع می شد.

آقا در اینجا فرمود:« خیلی روی ما زحمت کشیدند، اما زحمات هدر رفت، ما آدم نالایقی بودیم. »

عرض کردم :چطور هدر رفت و حال آنکه چشم حوزه علمیه به شما است و مایه دلگرمی طلاب هستید. حوزه می خواهد از حضرتعالی الگو بگیرد آنوقت شما می فرمایید هدر رفتیم.

آقا فرمود:

« خود ما می دانیم چیزی نیستیم، در برابر حس خودمان همه حسهای دیگران اعتباری ندارد. »از آقا پرسیدم حضرتعالی سطح ( دورانی قبل از سطوح عالی حوزه ) را پیش کدام یک از آقایان خواندید، فرمودند:

« من سطح را پیش میرزا خواندم (آیت الله آمیرزا محمد همدانی متوفای ۱۳۶۵ هـ.ق) و لمعه را پیش آخوند (آیت الله آخوند ملا علی همدانی).

آمیرزا محمد خوب درس می داد. رسائل را هم پیش آمیرزا خواندیم.

منطق را خدمت آسید احمد حجت افغانی خواندم. اخلاقیات عملی را خدمت آیت الله حاج شیخ ابوالقاسم کبیر آموختیم. در سن دوازده سالگی به درس مرحوم آیت الله حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (متوفی ۱۳۴۳ هـ.ق) رفتم.

ایشان آیه « الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا » را عنوان بحث قرار داده بود، ما دیدیم استفاده زیادی از درس ایشان نداریم، گفتیم درسی را که نمی فهمیم برای چه برویم، دیگر نرفتیم، برای ما سنگین بود.

کلام را خدمت آیت الله آمیرزا علی اکبر حکمی یزدی (متوفای ۱۳۴۴ هـ.ق) تلمذ کردیم. در تفسیر یادم هست جلسه داشتیم راجع به عدم تحریف قرآن. ما به علوم جدید رو نمی آوردیم، مثل اینکه بی اعتنا به آنها بودیم.

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

پنج شنبه 11/7/1392 - 8:43 - 0 تشکر 658930

در تدریس، ما هر کتابی را که می خواندیم، تدریس می کردیم و می خواستیم دیگران هم اینطور درس بخوانند. مثلاً حاشیه ملاعبدالله را که خواندیم، شروع به تدریس می کردیم. مغنی را می خواندیم و تدریس کردیم، حال چی بود؟ حافظه ما خوب بود؟ نمی دانم.

ما همیشه مطالعه را جلوتر داشتیم، که اگر یک شب نتوانیم مطالعه کنیم، آمادگی تدریس را داشته باشیم. »

نیز می فرمود:« ما درس شاه آبادی رفتیم، اما نه زیاد، چون علاقه به فلسفه نداشتیم، اهتمام ما بیشتر به فقه و اصول و تفسیر و فهم و درک ادعیه بود.

اهتمام ما به کلمات ائمه زیاد بود، با کلمات دیگران ما آرام نمی شدیم و قانع نمی شدیم و کلمات و فرموده های ائمه ما را قانع می کرد.

لذا آنچه ما در تفسیر و شرح ادعیه داشتیم، نظریاتی نبود که از دیگران گرفته باشیم، نظر و دید خودمان بود که متخذ از فرمایشات معصومین بود.

در فقه و اصول، تقریرات درس دیگران بود و اوائل هم بنا بر ایراد و اشکال نداشتیم بعد این فکر برای ما پیدا شد که می دیدیم گفته ها بی ایراد و اشکال نیست. نقد می کردیم و این افکار مال دیگران بود. اما در علوم دیگر نظرها همه برای خود ما بود و به جای دیگر جز کلمات ائمه نظر نداشتیم.

و بعد هم متوجه شدیم اصلاً این علوم رسمی ما را اشباع نمی کند. به قول بعضی ها علم رسمی سر بسر قیل است و قال، باید دنبال علمی رفت که آرام بخش باشد. و به واقع نگری آدمی را راهنمایی کند تا حقیقت اشیاء را ببیند،

« اللهم ارنی الاشیاء کما هی » که از دعاهای ائمه علیهم السلام است. »

جناب آقای حیدری کاشانی؛ از شاگردان و ارادتمندان ایشان نقل می کند:از ایشان پرسیدم غیر از درس مرحوم آیت الله حائری اساتید درس خارج شما چه کسانی بودند؟ فرمود:

« درس مرحوم آیت الله العظمی آقای حجت می رفتم و چند روزی هم درس مرحوم آیت الله آشیخ محمد علی حائری.

ایشان اصول می گفت، تعادل و تراجیح.

نمی دانم فقه هم می گفت یا نه. درس مرحوم حجت را زیاد رفتم و از درسش خوشم می آمد، خوش بیان بود. همه بحثهای ایشان را نوشتم. درس مرحوم آیت الله العظمی آقای بروجردی هم می رفتم. درس متین بود. کسی که نود سال زحمت کشیده باز برای مباحثه مطالعه می کرد، خیلی من علاقه داشتم به مباحثه ایشان.

امام مؤسس درس ایشان بود و در آوردن آقای بروجردی به قم، امام یک طرف و بقیه هم یک طرف. با مرحوم آیت الله حاج میرزا آقای فیض هم ارتباطی داشتیم و درس ایشان هم می رفتیم. »

ایشان در عرفان برای خود سلسله مشایخی (اساتید) را قائل نبود و می فرمود:

« استاد اخلاق و عرفان عملی ما آشیخ ابوالقاسم کبیر بود، حاج شیخ محمد تقی بافقی هم هوای ما را داشت. »

او سلسه مشایخ سیر و سلوک عملی بسیاری از عالمان اهل عرفان را می ستود، اما خود را در سلک آن مشایخ ذکر نمی کرد. مثلاً ایشان تا مرحوم حاج سید علی شوشتری را تجلیل می کرد و مرد وارسته و قابل اعتمادی می دانست، اما هرگاه صحبت از قبل او می شد، می فرمود: نمی دانم، و اضافه می کرد:

« مشایخ ما ائمه معصومین(ع) بوده اند، ما سیره و روش آنها را برای خود الگو و سرمشق قرار داده ایم، و هر کجا جا پای عرفان است از آن ائمه(ع) است، جای دیگر خبری نیست. »

در کتاب آسمان معرفت در شرح حال سالک الی الله و عارف بالله علامه بزرگوار حاج سید محمد حسین طباطبائی، صاحب تفسیر المیزان نقل می کند که فرموده است:

« استاد ما در سیر و سلوک و عرفان عملی، آیت الله حاج سید علی قاضی طباطبایی قدس سره العزیز بود و استاد آقای قاضی، مرحوم حاج سید احمد کربلایی و استاد ایشان مرحوم آخوند ملا حسینقلی همدانی و استاد ایشان، مرحوم حاج سید علی شوشتری و استاد ایشان، ملاقلی جولا و بعد از ملاقلی جولا را نمی شناسیم و نمیدانیم ملاقلی جولا چه کسی بوده است و خود حاج سید علی شوشتری هم او را نمی شناخت. »

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

پنج شنبه 11/7/1392 - 8:44 - 0 تشکر 658931

آثار علمی

آقای حیدریکاشانی نقل می کردند:« دست نوشته هایی از ایشان به جای مانده است، مثل تقریرات درس آیت الله مؤسس که در مدت شش سال خدمتشان تلمذ داشته اند از زکات و دیگر کتابها و تقریرات مرحوم آیت الله حجت و شرح دعای ابوحمزه و شرح بعضی از خطبه های نهج البلاغه، مخصوصاً خطبه اول و خطبه مالک اشتر و تفسیر قرآن و بررسی ادبیات عرب و دیگر نوشتجات عربی و فارسی مجموعه اشعار که متأسفانه ما راهی برای به دست آوردن آن پیدا نکردیم و آقا بارها فرمود: پیش آقایان ... می باشد.

امید است آن عزیزان که با بیان آن مرد بزرگ آشنایی بیشتر دارند ترتیبی دهند تا حوزه علمیه و دیگر اقشار بتوانند از افکار نورانی آن رجل الهی استفاده کنند. »

« در زمان حیات آقا و سالهایی که توفیق تشرف به محضرش را داشتم اوراق و صفحات مختصری پراکنده به دست آوردم.

تفسیر سور آخر قرآن، ( سوره های عصر، نصر، انشراح، کوثر و قسمتی کوتاه از سوره عنکبوت و یوسف) و بحثهای ادبی؛ تاریخ آداب العربیه، مقایسه نظم و نثر جاهلیت و اسلام، بحثهای اصولی و بحثهای فقهی و تفسیر حدیث ثقلین و متفقرقات که هیچ کدام از آنها جز تفسیر بعضی از سور قصار قرآن تمام و کامل نبود تا بتوانیم کام جان ارادتمندان را به شهد شراب طهور آن شیرین کنیم. »

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

پنج شنبه 11/7/1392 - 8:44 - 0 تشکر 658932


شاگردان

برخی شاگردان دوره سطح این فقیه والامقام ( به نقل از کتاب آیت بصیرت ) عبارتند ازآیات و حجج اسلام:

« استاد شهید مطهری، احمد جنتی، علی مشگینی، احمد آذری قمی، محمد فاضل لنکرانی، حسینعلی منتظری، سید مصطفی خمینی و فرزندان آیات صدر، خوانساری، حجت، ابوالقاسم قمی و حاج شیخ عباس قمی. »

و شاگردان درس خارج ایشان عبارتند از آقایان:

« حیدری کاشانی، معزی، حجتی یزدی، امجد، برادران احمدی یزدی، حسینی کاشانی، نصیری و ... »

آقای حیدری کاشانی می نویسند :با سیری در شاگردان شناخته شده، می توان موقعیت علمی ایشان را دانست. مرحوم آیت الله شهید مطهری از شاگردان دوره سطح ایشان است، فردی که در تمام زمینه ها از بهترین اساتید حوزه برخوردار گشته و به مدارج عالیه از علم و عمل رسیده بود.

مرحوم آقای مطهری که تقوایش و مراقبت و مواظبتش تا آنجا است که در دوران سکونت در مدرسه فیضیه، هم حجره ای ایشان می گوید: سحرها می رفت از رودخانه پشت مدرسه فیضیه آب می آورد و مرا صدا می زند که بلند شوم وضو بگیرم نماز شب بخوانم، این گونه افراد، پیش هر کسی تلمذ نمی کنند، کسی را که در علم و عمل شاخص می نگرند خود را در اختیار افکار علمی و عملی او قرار می دهند.

آیت الله بهاء الدینی، دقت نظر بعضی از شاگردان را خاطرنشان می کند که ما را وادار به مطالعه بیشتر و دقیق تر می کردند.

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

پنج شنبه 11/7/1392 - 8:45 - 0 تشکر 658933


خورشید لحظه ای تابید و رفت 

پس از ارتحال امام خمینی(ره) و در زمان رهبری آیت الله خامنه ای نیز، ایشان همواره حامی رهبری بود و بارها می گفت باید آقای خامنه ای را کمک کرد. حسن نظر و محبت قلبی آیت الله بهاءالدینی نسبت به آیت الله خامنه ای مربوط به سال های قبل از رهبری ایشان است. یکی از نزدیکان ایشان نقل می کند در زمانی که آیت الله خامنه ای نماینده مجلس بودند یک روز من برای خرید از منزل آیت الله بهاءالدینی بیرون رفتم در بازگشت مشاهده نمودم که ایشان مشغول جمع آوری وسایل پذیرایی هستند، پرسیدم که چه کسی مهمان شما بود؟ ایشان فرمودند: «خورشید لحظه ای تابید و رفت.»معلوم شد که آیت الله خامنه ای دیدار کوتاهی با ایشان داشته اند. در جای دیگری آیت الله بهاءالدینی فرمودند: «از همان زمان حیات امام خمینی(ره) رهبری را در آقای خامنه ای می دیدم چرا که ایشان ذخیره ی الهی بعد از امام خمینی(ره) بوده است.»

در مورد حالات عرفانی و مقامات معنوی این مرد خدا، مطالب و خاطرات زیادی توسط علما و طلاب و ارادتمندان ایشان نقل شده است. کراماتی مثل طی الارض و اطلاع از اوضاع و احوال شاگردان برای ایشان امری عادی بود.

آنطور که از بعضی از فرمایشات ایشان به خواص فهمیده می شود ایشان تشرفاتی نیز به محضرحضرت بقیه الله الاعظم ارواحنافداه داشته اند. بعنوان مشتی از خروار به چند مورد از این خاطرات اشاره می کنیم:

مورد اول: از یکی از نزدیکان ایشان نقل شده که در زمان حیات امام خمینی(ره) که مجلس خبرگان می خواست شخصی را بعنوان قائم مقام رهبری اعلام کند، در سه جمعه پیایی که در منزل ما مجلسی برپا بود و آیت الله بهاءالدینی حضور داشتند، ایشان به رهبری آیت الله خامنه ای اشاره کردند با اینکه هیچ کس در آن زمان تصور این مطلب را هم نداشت. در جلسه ی اول به من فرمودند: فلانی قضیه ی قائم مقامی سرنمی گیرد کسی که ما دلخوش به او هستیم آقای خامنه ای است. من فرمایش ایشان را یادداشت کردم. جمعه ی بعد حدود ساعت ۱۰صبح فرمودند: همانطور که ما به شما گفتیم اینها می خواهند کاری بکنند اما موفق نمی شوند دلخوشی ما به آقای خامنه است.» من این مطلب را هم یادداشت کردم. جمعه ی سوم باز هم مطالبی به همین مضمون فرمودند. من به ایشان نگاه کردم ایشان فرمودند: «چه باید کرد؟ شما تعجب می کنی؟ اما دید ما این است.»اصل کار اشتباه بود.

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

پنج شنبه 11/7/1392 - 8:45 - 0 تشکر 658934

مورد دوم:«در جوانی به سیگار مبتلا شدم گرچه حضرت رضا(ع) ضررش را از من برداشتند و بدنم با آن گرم می شد، اما اصل کار اشتباه بود.» یکی از دوستان و ارادتمندان قدیم ایشان نقل کرده: یکبار که ایشان به محضر حضرت امام رضا(ع) مشرف می شوند عرض می کنند: «ما درباره ی این سیگار نگران هستیم. یا این سیگار را از ما بگیرید یا ضررهایش را بردارید.» مدتی نگذشت که مکرر می فرمودند: «سیگار برای ما ضرر ندارد و ضررش را از ما برداشتند.» تا اینکه در سال ۱۳۷۰ که بیماری ایشان شدت یافت و به دستور رهبر معظم انقلاب در یکی از بیمارستان های تهران بستری شدند در عکسبرداری از ریه ی ایشان، مجاری تنفسی کاملاً سالم، طبیعی و بدون هیچ عارضه ای مشاهده شد.

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

پنج شنبه 11/7/1392 - 8:46 - 0 تشکر 658935


مورد سوم: امیر ارتش اسلام شهید صیاد شیرازی نقل می کردند که در دوران جنگ هر گاه مشکلی پیدا می کردیم اگر ممکن بود خود را خدمت آیت الله بهاءالدینی می رساندیم و با فرمایشات حضرتش آرامش می یافتیم. یک وقت آمدم و بی موقع- به خیال خودم- رسیدم و در فکر بودم که مزاحم آقا خواهم بود چون ساعت یک بعد از نیمه شب بود. در زدم. باز کردند و گفتند بفرمایید. وقتی وارد شدم دیدم آقا نشسته و سماور و چای نیز آماده است. خوشحال شدم که در آن وقت ایشان آماده ی پذیرایی از بنده بودند [و مزاحم نبودم] آقا فرمودند: «بله، خدایی که شما را از جبهه می فرستد اینجا، ما را هم آماده می کند.»



خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

پنج شنبه 11/7/1392 - 8:46 - 0 تشکر 658936


کمک به امام و رهبر انقلاب

آقای کاشانی بیان می کند:دوستی و همفکری آقا با مرحوم امام(ره) از سنین دوازده سالگی در زمان حاج شیخ بوده است.

هم فکری در مبارزات، از زمان کشف حجاب به وجود آمد و روز به روز این همبستگی بیشتر میشود، به طوری که بعد از مرحوم آیت الله بروجردی و حرکت امام، در قم معروف بوده است که کسی که در حرکات مبارزاتی با امام هماهنگی کامل دارد ایشان است.

رهبر انقلاب می فرمودند:از سالهای ۴۲ در قم اینطور معروف بود. آیت الله بهاء الدینی که در حضور و غیاب امام، در تأیید امام کوشا بود. در دوران تبعید امام، همراهی ایشان با انقلابیون و مبارزین تا آنجا بود که از ایشان پول برای خرید اسلحه می خواهند و ایشان می دهد.




وقتی حضرت امام در تبعیدگاه بود به ایشان می گویند: فردی را معین کنید که مردم به او مراجعه کنند و شهریه را بدهد و از جمله اسم ایشان برده می شود. امام می فرمایند: ایشان از هر جهت خوب است، جز این که او آنقدر بی اعتنا به دنیا است که هر چه به او بدهند به این و آن می دهد و برای اول ماه و شهریه پول باقی نمی ماند.

در دوران قبل از پیروزی و بعد از آن اگر کسی حرفی برای تضعیف امام و انقلاب می زد با مراجعه به ایشان و شنیدن گفتار بلند این مرد خدا، تقویت روحی شده، حرفهای دیگران را نادیده می انگاشت.

در دوران جنگ تحمیلی در جبهه و پشت آن شمع محفل رزمندگان بود. در شبهای عملیات با دعای شبانه خود موجب دلگرمی رزمندگان بود. همه جا این جمله را بر زبان داشت که امام را باید کمک کرد.

پس از امام(ره) با فتوای بقاء بر تقلید میت، ولو ابتدایی امام را در سطح بالای مرجعیت نگه داشت و کمک و یاری رهبری را توصیه می کرد و می فرمود:« آقای خامنه ای را باید کمک کرد »

این یک واقعیت است که بسیاری به واسطه فرموده های این مرد الهی، دیدی مثبت به انقلاب داشته و دارند.

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

پنج شنبه 11/7/1392 - 8:47 - 0 تشکر 658937


دعای حضرت آیت الله بهاءالدینی برای دیدار آیت الله خامنه ای با حضرت ولی عصر عج

حاج آقا دکتر محمدی  به بیان خاطره‌ای به نقل از حاج آقا «صدیقی» (سخنران معروف و از شاگردان آیت‌اله بهاءالدین) پرداخت و گفت:«صدیقی به حضرت آیت‌اله بهاءالدین گفت ، آقای من سفر حج را در پیش دارم شما سفارشی ، دعایی ، درخواستی ندارید و آقای بهاءالدین فرمودند: من یك دعایی دارم ؛ در كوچه  بنی‌هاشم همان جایی كه مادرم حضرت فاطمه را سیلی زدند شما بروید و از خدا بخواهید كه دعای من مستجاب شود ، همین. و من به  مدینه رفتم . اما سفارش آقا را فراموش كردم و در مكه بودم كه یادم آمد آقا سفارش دعا داشته‌اند دوباره به مدینه برگشتم و دعا كردم كه خدایا دعای آقای بهاءالدین مستجاب شود (از این مساله فقط خود خبر داشتم) وقتی به قم آمدم و خدمت آقا شرفیاب شدم آقا فرمودند ، حالا دیگر سفارش من را در مدینه فراموش می‌كنی و به مكه می‌روی و برمی‌گردی...!

من هم عذر خواستم و حسابی شرمنده شدم و بعد به آقا گفتم ، آقا دعایتان مستجاب شد . گفتند: بله ، خدا را شكر دعای من مستجاب شد.

بعد گفتم آقا لطف بفرمایید كه اگر مانعی ندارد مضمون دعایی كه داشتید را بیان كنید ، آقا نپذیرفتند و من خیلی سماجت كردم و بالاخره آقا فرمودند : من دعایی كردم كه آیت‌اله خامنه‌ای خدمت حضرت امام زمان(عج) برسند كه خدا را شكر این دعا مستجاب شد و آقا سیدعلی آقا خدمت ولی عصر رسیدند.»



وسوسه شیطانی | دانلود فایل

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

پنج شنبه 11/7/1392 - 8:47 - 0 تشکر 658938


جلسات درس اخلاق

مرحوم امام با دید بالایی که از این عالم عامل داشت فرمودند:

از ایشان بخواهید درس اخلاق برای حوزه بگوید و از وجود او بهره برداری کنید، و درس اخلاقی که از سالها پیش بطور خصوصی برای عده ای داشت به فیضیه و زیر کتابخانه کشیده شد و عمومی گشت.

روز اول یکی از مراجع تقلید فعلی در درس شرکت کرد تا هم خود بهره ببرد و هم مشوق دیگران باشد.

درس اخلاق ایشان در حوزه خیلی ادامه نداشت تا اینکه به حسینیه معظم له منتقل شد و تا قبل از آنکه پاهای ایشان از حرکت بماند، آن جلسات و نشستهای اخلاقی در حسینیه برقرار بود.

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.