• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن شمال > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
شمال (بازدید: 1403)
چهارشنبه 30/11/1392 - 10:3 -0 تشکر 685614
در باره اشرف مازندرانی

www.mazandnume.com/fullcontent/8530/درباره-اَشْرَف‌ِ-مازَنْدَرانى‌/مینا حفیظى‌

اَشْرَف‌ِ مازَنْدَرانى‌، محمد سعید (د 1116ق‌/1704م‌)، ادیب‌، خطاط، نقاش‌، فقیه‌ و شاعر دربار اورنگ‌ زیب‌ و عظیم‌ الشأن‌ گوركانى‌.
وی‌ فرزند محمد صالح‌ مازندرانى‌ و از سوی‌ مادر نوة محمد تقى‌ مجلسى‌ اصفهانى‌ است‌ (نصرآبادی‌، 181؛ افتخار، 15؛ حزین‌، 69؛ ابراهیم‌، 9). او در خاندانى‌ اهل‌ دانش‌ و تقوا ولادت‌ یافت‌. پدر اشرف‌ كه‌ خود فقیه‌ و محققى‌ بلند پایه‌ و شارح‌ چندین‌ كتاب‌ چون‌ اصول‌ كافى‌، لمعه‌ و زبدة الاصول‌ بود (نك: بهبهانى‌، 1/93 - 95؛ قمى‌، 542 -543؛ نوری‌، 3/412؛ افندی‌، 5/110)، به‌ سفارش‌ پدر خود احمد در جوانى‌ از مازندران‌، رهسپار اصفهان‌ شد و به‌ حلقة درس‌ محمد تقى‌ مجلسى‌ راه‌ یافت‌ و سرانجام‌ نیز داماد وی‌ شد (بهبهانى‌، 1/94 - 95؛ قمى‌، 543 -544؛ نوری‌، 3/412-413).
 از این‌ رو، محمد سعید در اصفهان‌ ولادت‌ و نشو و نما یافت‌ (آذر، 170؛ آقابزرگ‌، 9(1)/78؛ لكهنوی‌، 1/58). وی‌ افزون‌ بر دانش‌ اندوزی‌ از محضر پدر و دایى‌ خویش‌، محمد باقر مجلسى‌، به‌ درك‌ محضر میرزا قاضى‌، شیخ‌ الاسلام‌ اصفهان‌ و آقا حسین‌ خوانساری‌ معروف‌ به‌ محقق‌ خوانساری‌ نیز نایل‌ آمد (آرزو، 143؛ گلچین‌، 1087؛ سیدان‌، 18- 19).

چهارشنبه 30/11/1392 - 10:6 - 0 تشکر 685615

اشرف‌ گذشته‌ از علوم‌ دینى‌ به‌ شعر و ادب‌ و هنر نیز گرایش‌ داشت‌. در شعر شاگرد صائب‌ تبریزی‌ بود، با میرزا طاهر وحید نیز مصاحبت‌ داشت‌ و خط را از عبدالرشید دیلمى‌ خواهر زادة میرعماد قزوینى‌ فراگرفت‌. او از نقاشى‌ نیز بهره‌ای‌ داشت‌ (آرزو، 144؛ سرخوش‌، 7؛ گلچین‌، همانجا؛ سیدان‌، 19-21، 28؛ ابراهیم‌، همانجا؛ بهبهانى‌، 1/97؛ كوپاموی‌، 54)، اما استاد وی‌ در این‌ هنر شناخته‌ نیست‌. اشرف‌ در دیوان‌ خود استادانى‌ را كه‌ در علوم‌ مختلف‌ داشته‌، ستوده‌ (نك: ص‌ 51 -62، 74-77، 82 - 85)، اما هیچ‌ گونه‌ اشاره‌ای‌ به‌ استاد خویش‌ در نقاشى‌ نكرده‌ است‌. دور نیست‌ كه‌ این‌ هنر را نزد خود آموخته‌ باشد، اما در دیوان‌ او گاه‌ اشاراتى‌ به‌ چهره‌پردازی‌ دیده‌ مى‌شود (نك: ص‌ 365-366) و در جایى‌ نیز خود را در نگارگری‌ چون‌ مانى‌ دانسته‌ است‌ (نك: ص‌ 370).

چهارشنبه 30/11/1392 - 10:7 - 0 تشکر 685616


اشرف‌ پس‌ از درگذشت‌ دو تن‌ از عزیزان‌ خویش‌، نخست‌ محمد رفیع‌فرزند خردسالش‌،و سپس‌محمدتقى‌مجلسى‌،نیای‌ خود كه‌تأثیری‌ ژرف‌ بر وی‌ نهاد (نك: ص‌ 118- 125)، سوگ‌نامه‌هایى‌ در رثای‌ آنان‌ سرود و به‌ یكباره‌ بر آن‌ شد كه‌ ترك‌ دیار كند (گلچین‌، 1088؛ سیدان‌، 21-22) و از راه‌ خراسان‌ به‌ هندوستان‌ رفت‌ (نصرآبادی‌، همانجا؛ آرزو، 143؛ افتخار، حزین‌، گلچین‌، همانجاها). او خود در ترجیع‌ بندی‌ كه‌ هنگام‌ ترك‌ اصفهان‌ سروده‌، به‌ اندوه‌ فراوان‌ خویش‌ از این‌ سفر اشاره‌ كرده‌ است‌ (نك: ص‌ 125-126).


 این‌ سفر به‌ احتمال‌ بسیار در 1070ق‌/1660م‌ روی‌ داده‌ است‌، زیرا از سویى‌، منابع‌ ورود اشرف‌ را به‌ هند در اوایل‌ جلوس‌ اورنگ‌ زیب‌ (حك 1069- 1118ق‌) دانسته‌اند (افتخار، همانجا؛ كشمیری‌، 185؛ آزاد، 2/116؛ شفیق‌، 42)، از سوی‌ دیگر تاریخ‌ درگذشت‌ محمد تقى‌ مجلسى‌، چنانكه‌ اشرف‌ نیز (ص‌ 125) در ماده‌ تاریخى‌ كه‌ در «سوگ‌ نامه‌» داده‌، 1070ق‌ بوده‌ است‌.

چهارشنبه 30/11/1392 - 10:12 - 0 تشکر 685618

او در هند به‌ دربار اورنگ‌ زیب‌ راه‌ یافت‌ و به‌ آموزش‌ دختر بزرگ‌ وی‌ زیب‌ النساء بیگم‌همت‌ گماشت‌ (نصرآبادی‌،آرزو، افتخار،ابراهیم‌،آزاد، همانجاها؛ احمدعلى‌، 197؛ خوشگو، 3/17- 18). اشرف‌ در آنجا گاه‌ در مجالس‌ شعر و ادب‌ حضور مى‌یافت‌ و به‌ مشاعره‌ و بدیهه‌سرایى‌ مى‌پرداخت‌. برخى‌ از قصاید وی‌ به‌ صورت‌ بدیهه‌ در این‌ مجالس‌ سروده‌ شده‌ است‌ (سرخوش‌، همانجا؛ خوشگو، 3/18- 19). آوازة او در هند سبب‌ شد كه‌ برخى‌ از بزرگان‌ و دولتمردان‌ چون‌ نواب‌ مؤتمن‌ الدوله‌ نیز در زمرة شاگردان‌ وی‌ درآیند (نك: آرزو، 144؛ خوشگو، همانجا).

چهارشنبه 30/11/1392 - 10:12 - 0 تشکر 685619

با اینكه‌ اشرف‌ در دربار اورنگ‌ زیب‌ و در سایة حمایت‌ زیب‌ النساء مرتبه‌ای‌ بلند یافت‌، همواره‌ آرزوی‌ بازگشت‌ به‌ وطن‌ و دیدار بستگان‌ خویش‌ را در دل‌ داشت‌. اشعاری‌ كه‌ در فراق‌ همسر و فرزندش‌ سروده‌ (نك: ص‌ 158-170)، از دلتنگیهای‌ او حكایت‌ دارد كه‌ سرانجام‌ نیز وی‌ را بر آن‌ داشت‌ تا پس‌ از حدود 13 سال‌ اقامت‌ در هند، با سرودن‌ دو قصیده‌ در ستایش‌ زیب‌ النساء از او خواستار اجازه‌ برای‌ بازگشت‌ به‌ ایران‌ شود (نك: ص‌ 91 -100).

چهارشنبه 30/11/1392 - 10:13 - 0 تشکر 685620

اشرف‌ در زمستان‌ 1083ق‌ از طریق‌ افغانستان‌ به‌ ایران‌ آمد (آرزو، همانجا؛ سیدان‌، 31) و پس‌ از اقامت‌ كوتاهى‌ در خراسان‌ (نك: اشرف‌، 100-107؛ گلچین‌، 1091)، رهسپار اصفهان‌ شد (نصرآبادی‌، 181؛ آزاد، 2/117). روشن‌ نیست‌ كه‌ پس‌ از ورود به‌ اصفهان‌ به‌ چه‌ كاری‌ پرداخته‌ است‌ و این‌ بخش‌ از زندگى‌ اشرف‌ تا بازگشت‌ او به‌ هندوستان‌ در ابهام‌ است‌. تنها نصرآبادی‌ به‌ رفت‌ و آمد وی‌ به‌ مسجد لنبانیها و درك‌ صحبت‌ او اشاره‌ دارد و فضل‌ و كمال‌ اشرف‌ را ستوده‌ است‌ (همانجا).

چهارشنبه 30/11/1392 - 10:14 - 0 تشکر 685621


اگرچه‌ اشرف‌ گاه‌ در ستایش‌ برخى‌ كارگزاران‌ محلى‌ حكومت‌ در اصفهان‌ اشعاری‌ مى‌سروده‌ است‌ (نك: ص‌ 62 -74، 82 - 85)، بازگشت‌ او به‌ هندوستان‌ شاید از آن‌ روی‌ باشد كه‌ وی‌ در ایران‌ دست‌ كم‌ از قرب‌ و منزلتى‌ كه‌ در دربار هند داشته‌، بى‌بهره‌ بوده‌ است‌.


 اشرف‌ این‌ بار با همسر و فرزند خویش‌ به‌ هند رفت‌ و نزد شاهزاده‌ عظیم‌ الشأن‌ كه‌ در پتنه‌ حكومت‌ داشت‌، سكنى‌ گزید (افتخار، 15؛ كشمیری‌، آزاد، همانجاها؛ اصلح‌، 1747؛ شفیق‌، همانجا). گویند شاهزاده‌ وی‌ را بسیار بزرگ‌ مى‌داشت‌ و رخصت‌ داده‌ بود كه‌ اشرف‌ در مجالس‌ وی‌ به‌ سبب‌ پیری‌ و ناتوانى‌ بنشیند (كشمیری‌، آزاد، شفیق‌، همانجاها؛ كوپاموی‌، 55). اشرف‌ در اواخر زندگى‌ بر آن‌ شد كه‌ از راه‌ بنگاله‌ به‌ زیارت‌ خانة خدا رود، اما در مونگیر از توابع‌ پتنه‌ درگذشت‌ و در همانجا به‌ خاك‌ سپرده‌ شد (افتخار، كشمیری‌، آزاد، همانجاها؛ صدیق‌، 32؛ قس‌: ابراهیم‌، 9).

چهارشنبه 30/11/1392 - 10:14 - 0 تشکر 685622


برخى‌ از بستگان‌ دانشور او نیز پس‌ از وی‌ راهى‌ هند شدند. از برخى‌ از ایشان‌ و نیز دو فرزند وی‌ محمد امین‌ و محمدعلى‌ متخلص‌ به‌ دانا آثار ارزنده‌ای‌ در فقه‌ و كلام‌ و شعر و ادب‌ برجای‌ مانده‌ است‌ (نك: بهبهانى‌، 98؛ آزاد، همانجا؛ نصرآبادی‌، 182-183).



اشرف‌ پیرو سبك‌ هندی‌ و پروردة مكتب‌ صائب‌ تبریزی‌ است‌. تخلص‌ «اشرف‌» را نیز از او یافته‌ است‌ (نك: خوشگو، 3/18؛ اخلاص‌، 30). او گاه‌ سروده‌های‌ خویش‌ را بر صائب‌ مى‌خوانده‌، و صائب‌ نیز بیتى‌ در تكمیل‌ آن‌ مى‌سروده‌ است‌ (خوشگو، همانجا). در دیوان‌ خویش‌ صائب‌ را «استاد» خوانده‌، و قصیده‌ای‌ نیز در ستایش‌ از او سروده‌ است‌ (نك: ص‌ 60 -62). با این‌ حال‌ یك‌ بار در حضور صائب‌ بر شعر او خرده‌ گرفت‌ و او نیز نظر اشرف‌ را پذیرفت‌ (خوشگو، همانجا). به‌ گفتة خوشگو: «شاه‌ گلشن‌ تتبع‌ بر غزلش‌ كرده‌، دیوانى‌ در جواب‌ آن‌ ترتیب‌ داده‌» است‌ (3/20).

چهارشنبه 30/11/1392 - 10:15 - 0 تشکر 685623


اشرف‌ نیز چون‌ دیگر شعرای‌ سبك‌ هندی‌ به‌ تصویرپردازی‌، ایهام‌ و صنایع‌ ادبى‌ اهمیت‌ بسیار مى‌داده‌ است‌. وی‌ در عصر خویش‌ به‌ نوآوریهایى‌ در صور خیال‌ و نیز توصیف‌ مظاهری‌ از طبیعت‌ كه‌ كمتر مورد توجه‌ شعرا بود، پرداخت‌ (نك: ص‌ 62 - 68، 85 - 88، 100-107). غالب‌ تذكره‌نویسان‌ معاصر وی‌ و دوره‌های‌ پس‌ از او، ایهام‌ گویى‌ و نازك‌ خیالى‌ و نوپردازی‌ هنرمندانة وی‌ را ستوده‌اند (نك: آرزو، 145؛ ابراهیم‌، خوشگو، همانجاها؛ سرخوش‌، 7؛ حزین‌، 69).


سروده‌های‌ اشرف‌ بر خلاف‌ اشعار بسیاری‌ از شعرای‌ سبك‌ هندی‌ با الهام‌ از طبیعت‌ سبز و خرم‌ هند بسیار پر نشاط است‌ (نك: ص‌ 77- 85، 135- 153، 182- 189؛ سیدان‌، 405)، اما اهمیت‌ بیش‌ از حد به‌ لفظ پردازی‌ و تصویر سازی‌، سبب‌ شده‌ كه‌ شعر او را فاقد معانى‌ ژرف‌ و درد شاعرانه‌ بدانند (نك: آرزو، ابراهیم‌، همانجاها). افزون‌ بر این‌ در بحرهای‌ دشوار گاه‌ خطاهایى‌ در اوزان‌ شعری‌ وی‌ دیده‌ مى‌شود (نك: آرزو، 145-146).

چهارشنبه 30/11/1392 - 10:15 - 0 تشکر 685624


اشرف‌ در استقبال‌ از سروده‌های‌ برخى‌ شعرا، چكامه‌هایى‌ دارد. مثنوی‌ «قضا و قدر» (نك: ص‌ 170- 178) را در استقبال‌ از «قضا و قدر» محمدقلى‌ سلیم‌ تهرانى‌ سروده‌ است‌ (آرزو، 145؛ خوشگو، 3/19). اشعاری‌ نیز در ستایش‌ از پیامبر (ص‌) و امامان‌ (ع‌) دارد (نك: ص‌ 43-51، 77-82، 100-107، 125-126). قصیده‌ای‌ كه‌ به‌ مناسبت‌ ورودش‌ به‌ خراسان‌ در ستایش‌ از امام‌ رضا (ع‌) سروده‌، همراه‌ با تغزل‌ ابتدای‌ آن‌ در وصف‌ برف‌ (ص‌ 100-107) از بهترین‌ سروده‌های‌ اشرف‌ به‌ شمار مى‌رود.


 اشرف‌ در قصیده‌ سرایى‌ به‌ كمال‌الدین‌ اسماعیل‌ (مق 635ق‌/1238م‌) نیز گرایش‌ داشت‌ (سیدان‌، 403). در بیتى‌ نیز كمال‌ را ستوده‌ است‌ (نك: ص‌ 67). قصیده‌ای‌ نیز با ردیف‌ برف‌ (ص‌ 85 - 88) هم‌ وزن‌ و قافیه‌ و ردیف‌ قصیدة برف‌ كمال‌ (سیدان‌، همانجا) دارد. گویند در ساختن‌ معما نیز دستى‌ داشته‌ است‌ (نصرآبادی‌، 181؛ حزین‌، همانجا؛ خوشگو، 3/20). غالب‌ تذكره‌نویسان‌ ظریف‌ گویى‌ و شوخ‌ طبعى‌ وی‌ را ستوده‌اند (نك: آرزو، 144؛ ابراهیم‌، 9؛ ایمان‌، 70). افتخار گوید: «در شعر طرازی‌ دستى‌ تمام‌ داشت‌» (ص‌ 15).

چهارشنبه 30/11/1392 - 10:15 - 0 تشکر 685625


دیوان‌ اشعار اشرف‌ مازندرانى‌ به‌ كوشش‌ محمدحسن‌ سیدان‌ همراه‌ با مقدمة مفصل‌ او در شرح‌ زندگى‌ و اشعار وی‌ در تهران‌ (1373ش‌) به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌. نسخه‌ای‌ از این‌ دیوان‌ نیز به‌ خط نستعلیق‌ اشرف‌ با تصحیحات‌خود وی‌دربرخى‌اشعار، باشمار ابیات‌كمتری‌، در كتابخانة آستان‌ قدس‌ (شم 348) موجود است‌ (نك: آستان‌، 7/363- 367؛ منزوی‌، 3/1846). اشرف‌ جز دیوان‌ خود قاموسى‌ نیز به‌ خط نسخ‌ استنساخ‌ كرده‌ است‌ (نك: شفیق‌، 42).

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.