پی نوشت ها:
1 ـ یعنى فرشتگان با آنان سخن مى گویند اما دیده نمى شوند.
مرد عرض کرد: درست فرمودى، اى فرزند رسول الله ! پرسش مشکلى دارم: درباره این دانش بفرما، چرا همان گونه که براى رسول الله پیش مى آمد، اکنون رخ نمى دهد؟! پدرم خندید(1) و فرمود: خدا کسى را بر علمش آگاه مى کند که قلبش با ایمان اطمینان یافته است، چنان که بر رسول الله شرط و حکم کرد که بر آزار قومش، شکیبایى کند و جز به دستور خدا با آنان جهاد ننماید. و رسول خدا آنقدر امور را پنهان کرد تا بالاخره وحى رسید که: "آنچه را بدان مأمورى، آشکار کن و از مشرکان روى برتاب"( حجر/94 ).
1 ـ (چون سؤال سختى نبود، یا مى دانست که پرسشگر درصدد امتحان کردن امام است)
سوگند به خدا! اگر مأموریتش را پیش از نزول آیه آشکار مى کرد هم در امن و امان بود اما چون اطاعت خدا را در نظر داشت و از مخالفت با او پروا داشت، خویشتن دارى کرد. دوست دارم بدانى دانشى که در آن اختلافى وجود ندارد، همراه "مهدى" امت است. در زمان او، فرشتگان میان آسمان و زمین با شمشیرهاى آل داوود، روح کافران مرده را عذاب مى دهند و روح افراد زنده اى که مانند آنها هستند، بدیشان ملحق مى شود.
سپس امام شمشیرى بیرون آورد و فرمود: ببین! این یکى از آن شمشیرهاست و افزود: سوگند به خدایى که محمد(ص) را براى آدمیان برانگیخت، (مطلب همان است که گفتم)!
در این هنگام مرد عمامه اش را برداشت و گفت: من الیاسم. درباره آنچه از شما پرسیدم و راجع به خود گفتم، ناآگاه نبودم اما دوست داشتم این حدیث بماند و باعث دلگرمى یارانت باشد. . .
در آخر حدیث آمده است: مرد (= الیاس)گفت: گواهى مى دهم شما دارنده حکمتى هستید که در آن شک و شبهه اى نیست.]امام مى افزاید:[ سپس برخاست و رفت و دیگر او را ندیدم.
به نقل از همین منبع، بحار الأنوار روایت را آورده است که شاید بهترین نصّ درباره حیات الیاس(ع)باشد، اما در حاشیه بحار آمده است: "حسن بن عباس بن حریش" راوى ضعیفى است که به حدیثش اعتنا نمى شود. شیخ نجاشى در کتاب رجال خود از وى نام بُرده و مى گوید: "بسیار ضعیف است. نگاشته اى در فضل "إنّا أنزلناه. . ." دارد اما احادیث کتاب سست، و با الفاظ و عباراتش، مضطرب است". خلاصة الرجال مى نویسد که ابن غضائرى مى گوید: وى ابومحمد است و ضعیف مى باشد. از ابو عفر(ع) در فضیلت "إنا أنزلنا . . ." روایاتى را در یک کتاب جمع کرده است اما عباراتى فاسد دارد. ظاهرش گواهى مى دهد که روایات جعلى است. بدین راوى اعتنا نشده و احادیثش نوشته نمى شود.
منبع:شبستان