با نگاهی اجمالی به دعا، چند بخش كلی را در موضوعات آن ملاحظه میكنیم:
1ـ در قالب جملاتی بسیار كوتاه،معارف خاصی نسبت به خدای سبحان ذكر شده است.
2ـ بخشی از دعا به حمد و ثنای حق اختصاص دارد. حمد به جهت نعمتهای فراوانی كه در زندگی ما جاریست و ما معمولاًً از آنها غافلیم.
3ـ به مجموعهای از عنایات و الطاف دائمی حضرت حق به بندگانش اشاره شده است.
4ـ دعای ابوحمزه به داعی نگرش خاصی میدهد و به او میآموزد كه در نهایت تضرع به اوج امید برسد. دعا كننده خود را امیدواری معرفی میكند كه در اجابت حق هیچ تردیدی ندارد. او در خود هیچ قابلیتی برای دریافت فیوضات الهی نمییابد و میداند در پرونده اعمالش هیچ موردی برای جلب رحمت حق ندارد.
در حقیقت تمام امید او به الطاف خداوند است نه به داراییها و توانمندیهای خود.
« ادعوك یا سیدی بلسان قد اخرسه ذنبه» «آقای من! تو را با زبانی میخوانم كه از شدت گناه گنگ شده است.» داعی اقرار میكند حتی زبانش كه وسیله دعا كردن اوست قابلیت گفتگو با خدای سبحان را ندارد.
5 ـ به مجموعهای از فضلهای الهی كه از كودكی شامل حالمان گشته، اشاره شده است. مانند نام نیكی كه داریم، مراحل تربیتی كه در طول زندگی پشت سر گذاشتهایم و ... .
6 ـ امام سجاد (ع) در فرازهایی از دعا به علت شناسی برخی امور میپردازند و ریشه بعضی نواص و كاستیهای زندگی،ناتوانیها، بیتوفیقیها و كسالتهایمان را به ما نشان میدهند.
به عنوان مثال:
« وَجَدْتَنِی فِی مَقَامِ الكَاذِبینَ فَرَفَضْتَنِی» « خدایا! شاید علت اینكه از وصال محروم شدم و از حریم تو دور افتادم دروغگوییهای من باشد.»
پس اگر به خدای سبحان دروغ بگویم موجبات تبعید خود را فراهم میكنم.
« لَعَلَّكَ رَأَیْتَنِی غَیْرَ شَاكِرٍ لِنَعْمَائِكَ فَحَرَمْتَنِی» « شاید علت محرومیتم از كمالات و زمینه های رشد این است كه نسبت به نعمتهایی كه در اختیارم گذاشتی شاكر نبودم. »
پس اگر هم اكنون برخی نعمتها به من داده نمیشود به خاطر عدم شكر و عدم استفاده صحیح از الطاف قبلی خداوند است.