• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 908)
يکشنبه 22/10/1392 - 13:16 -0 تشکر 680486
برادر‌انم از سران فرقه بهائیتند

سرنوشت عجیبی دارد. سه نسل قبل از او بهایی بودند. 12 سال بیشتر نداشت که ابهامات و سوالاتی در ذهنش درباره بهائیت شکل گرفت اما هیچ جواب قانع‌کننده‌ای پیدا نکرد. تا اینکه در 18 سالگی به‌ آئین بهائیت وارد شد اما هنوز هم درباره انتخاب مسیر زندگی‌اش شک و تردید داشت


خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 22/10/1392 - 13:17 - 0 تشکر 680487


همشهری آیه/شماره 21


سرنوشت عجیبی دارد. سه نسل قبل از او بهایی بودند. 12 سال بیشتر نداشت که ابهامات و سوالاتی در ذهنش درباره بهائیت شکل گرفت اما هیچ جواب قانع‌کننده‌ای پیدا نکرد. تا اینکه در 18 سالگی به‌ آئین بهائیت وارد شد اما هنوز هم درباره انتخاب مسیر زندگی‌اش شک و تردید داشت.



مهناز رئوفی که سال‌ها تحت تاثیر آموزش‌ها و تبلیغات گسترده و ضد‌اسلامی زندگی کرده بود، بعد از ازدواج به مطالعه و تحقیق درباره فرقه بهائیت و دین اسلام پرداخت تا اینکه مسلمان شد. او با وجود اینکه از طرف تمام اعضای خانواده‌اش طرد شده بود دوستان مسلمان و متدین زیادی پیدا کرد و حالا در برابر فعالیت‌های خواهر‌ان و برادرانش که همگی از سران و مبلّغین فرقه ضاله بهائیتند، ‌همراه دختر 17 ساله‌اش به تالیف کتاب و مقاله و سخنرانی در کنفرانس‌های اسلامی می‌پردازد. او مدتی پیش در نمایشگاه قرآن کریم مورد تقدیر رسمی ارشاد قرار گرفت.



خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 22/10/1392 - 13:18 - 0 تشکر 680488


*ظاهرا شما در خانواده‌ای بهایی به‌دنیا آمده‌اید و بعد‌ا مسلمان شده‌اید. درست است؟



بله، سه نسل قبل از من از دین اسلام خارج شده و بهایی شدند. من از کودکی در یک خانواده بسیار فعال و مبلّغ تشکیلات بهائیت در شهر سنندج زندگی کردم. شش برادر و سه خواهرم نیز همگی از فعالان و مبلّغین این فرقه‌اند. برادرانم از اعضای مهم تشکیلات بهائیت در بعضی شهرهای مختلف ایران و کشورهای آلمان، استرالیا و آفریقا هستند و نقش بسیار مهمی در ترویج فرقه بهائیت در کشورهای گوناگون دارند. یکی از برادرانم مشاور قاره‌ای است و درواقع مقام دوم بهائیت را دارد.

خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 22/10/1392 - 13:19 - 0 تشکر 680489


*پیش از تشرف به دین اسلام چه مسئولیت‌ها و برنامه‌هایی در این فرقه داشتید؟
قبل از تشرف به اسلام چندین مسئولیت داشتم و معلم «گلشن توحید» که مهد کودک بهائیت است بودم. در عین حال سنتور می‌نواختم و سرپرستی یک گروه موسیقی را برعهده داشتم و در اعیاد و جشن‌های بهائیان به نوازندگی می‌پرداختیم.



*چه شد که به فرقه بهائیت شک کردید؟
تقریبا 12 ساله بودم که دچار تناقضاتی شدم. پدر و مادرم و بقیه بزرگ‌ترهای خانواده نمی‌توانستند به سوالاتم جواب دهند. می‌دانستم که اگر بخواهم از بهائیت خارج شوم از طرف خانواده‌ طرد می‌شوم. بنابراین لازم بود از لحاظ عاطفی و مادی بتوانم مستقل شوم. از سوی دیگر به‌دلیل اینکه به‌طور قطع یقین پیدا نکرده بودم که باید از این فرقه خارج شوم، به فعالیت‌هایم ادامه می‌دادم.




خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 22/10/1392 - 13:20 - 0 تشکر 680490


*کمتر اتفاق می‌افتد که یک نوجوان 12 ساله نسبت به آداب خانوادگی‌اش شک کند! چه چیزی در فرقه بهائیت وجود داشت که در آن سن و سال ذهن شما را نسبت به مسیر خانوادگی‌تان مشکوک کرده بود؟
در سنندج بیشتر مردم مسلمان و سنی‌مذهب بودند اما ما که تعدادمان بسیار کم بود بهایی بودیم. قرار گرفتن در اقلیت باعث می‌شد این پرسش در ذهنم شکل بگیرد که آیا راه ما درست است راه اکثریت؟ بزرگ‌تر‌ها در جواب می‌گفتند اکثریت در اشتباهند و حق با ما که اقلیتیم است.





*در‌واقع به‌نوعی از دوره کودکی شما را شست‌و‌شوی مغزی داده بودند!


درست است. البته شست‌و‌شوی مغزی در دوران کودکی یکی از برنامه‌های مهم بهائیت است تا بچه‌ها در بزرگسالی نتوانند از این فرقه خارج شوند و چشم و گوش بسته در خدمت بهائیت باشند. از 3 سالگی تا 15 سالگی کلاس‌های درس اخلاق برای کودکان تدارک می‌بینند و در طول این سال‌ها جلسات، محافل شبانه و ضیافت‌هایی را برگزار می‌کنند تا کودکان به‌همراه خانواده خود در آن شرکت کنند.


از سوی دیگر در تمام این مدت، مسئولیت‌ها و ماموریت‌های زیادی به کودکان می‌دهند تا فرصت تحقیق درباره ادیان‌ دیگر را نداشته باشند. البته تبلیغات علیه اسلام فوق‌العاده گسترده است و این‌گونه کودکان خود را از اسلام متنفر می‌کنند. همچنین با اعلام اینکه در صورت مسلمان شدن از طرف خانواده طرد می‌شوند، بچه‌ها را از این کار می‌ترسانند. یک نوجوان 15 ساله جرأت نمی‌کند از خانواده‌اش بگذرد و راهی غیر از راه آنها را انتخاب کند.


خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 22/10/1392 - 13:21 - 0 تشکر 680491


*شما از دوران نوجوانی ابهاماتی درباره فرقه بهائیت داشتید اما وقتی 15 ساله شدید باید اعلام بهائیت می‌کردید. آن موقع چه کردید؟




یکی از تعالیم دوازده‌گانه بهائیت و از جمله دستورات «بها» این است که همه فرزندان خانواده بهائیان باید در 15 سالگی «تحری حقیقت» کرده و دین خود را اعلام کنند. می‌خواستم به آنها ثابت کنم که اعلام بهایی شدن در 15 سالگی تحمیلی است و اگر کسی در این سن تحری حقیقت کرده و دین دیگری را قبول کند، ممکن نیست با او خوش‌رفتاری کنند و او را بپذیرند.



به همین دلیل قبل از 12 سالگی از معلمین و بزرگ‌تر‌ها می‌پرسیدم اگر کسی دین دیگری انتخاب کند با او چه می‌کنید و آنها جواب می‌دادند امکان ندارد کسی دین دیگری را انتخاب کند! اما من وقتی 15 ساله شدم اعلام کردم هنوز تحقیقاتم کامل نشده و مطمئن نیستم راهم درست باشد. در عین حال شروع کردم به خواندن نماز‌های اسلامی. اطرافیان مخالفت می‌کردند؛ حتی خواهران و برادرانم تلاش می‌کردند با بازی و شیطنت مانع نماز خواندن من شوند.



بدین ترتیب آنقدر آزارم دادند و اصرار کردند که چرا تسجیل نمی‌شوی و خودت را بهایی اعلام نمی‌کنی تا اینکه در ‌‌‌نهایت در 18 سالگی به اسم بهائیت مسجل شدم و نامم مثل سایر بهائیان به بیت‌العدل (مقر بهائیت در اسرائیل) فرستاده شد.


خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 22/10/1392 - 13:22 - 0 تشکر 680492


*بنابراین شما با آداب بهائیت زندگی و ازدواج کردید؟
بله، تقریبا 20 ساله بودم که با یک جوان بهایی ازدواج کردم. بعد از ازدواج بود که تحقیقاتم را در زمینه فرقه بهائیت و دین مبین اسلام شروع کردم. در این زمینه کتاب‌های شهید مرتضی مطهری، آیت‌الله سبحانی و به‌ویژه کتاب‌ «کشف‌الحیل» نوشته عبد‌الحسین آیتی را تهیه و مطالعه کردم. او در گذشته یکی از مبلّغین بزرگ بهائیت بود که بعد از مدت‌ها با دین مبین اسلام آشنا و مسلمان شد. در این زمینه کتاب «خاطرات پدر» نوشته فضل‌الله مهتدی صبحی هم بسیار برایم تاثیرگذار و راهگشا بود. با مطالعه این کتاب‌ها مطمئن شدم که بهائیت فرقه‌ای گمراه‌کننده است. بدین ترتیب تصمیم گرفتم مسلمان شوم.



*واکنش همسرتان در آن شرایط چه بود؟
بعد از اینکه برای مسلمان شدن تصمیم قطعی گرفتم، با همسرم صحبت کردم و یک نامه ۳۶ صفحه‌ای برایش نوشتم که بعد‌ها این نامه تبدیل به کتاب شد. همسرم با شنیدن نکته‌هایی که به او گوشزد می‌کردم و مواردی که از این فرقه ضاله می‌گفتم تصمیم گرفت مسلمان شود. بدین ترتیب بود که به سازمان تبلیغات اسلامی همدان رفتیم و در آنجا شهادتین را گفتیم و مسلمان شدیم.


خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 22/10/1392 - 13:22 - 0 تشکر 680493


*‌وقتی خانواده‌تان مطلع شدند که شما مسلمان شده‌اید چه کردند؟



تقریبا ۲۵ ساله بودم که مسلمان شدم. درست است که آن زمان تا اندازه‌ای بزرگ شده بودم و می‌توانستم مستقل زندگی کنم اما مانند هر دختر دیگری از لحاظ عاطفی به خانواده و به‌خصوص پدر و مادرم وابسته بودم. با این وجود زمانی که خانواده‌ام متوجه شدند از فرقه بهائیت خارج شده و مسلمان شده‌ام، از تشکیلات دستور گرفتند با من قطع رابطه کنند و همین کار را هم انجام دادند. خانواده همسرم هم ما را طرد کردند. آنها حدودا 15 سال به‌طور کامل با ما قطع رابطه کردند و حتی کلمه‌ای با ما صحبت نمی‌کردند. در همین سال‌ها بود که پدرم از دنیا رفت و وقتی برای خاکسپاری او رفتم، هیچکدام از اعضای خانواده با من صحبت نکردند. در مجموع زندگی بسیار سختی داشتم اما با ایمان و توکل به خدا و کمک ائمه(علیهم‌السلام) توانستم مشکلات را تحمل کنم.

خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 22/10/1392 - 13:23 - 0 تشکر 680494


*هنوز هم این برخورد‌ها ادامه دارد؟



نه، مدتی هست که شیوه برخورد خانواده‌ام تغییر کرده. در‌واقع حدود سه چهار سالی هست که با تذکرات مردم که چرا با خواهرتان رفت و آمد نمی‌کنید آنها با ادعای آزادی عقیده و آزادی بیان به من اجازه می‌دهند به خانه مادرم در سنندج بروم و او را ببینم. 


*پس این‌گونه برقراری ارتباط هم نوعی کار سیاسی است!



بله، خانواده‌ام با این نوع رفتار‌ها سعی می‌کنند من را به بهائیت برگردانند. چون در این دیدار‌ها، بحث‌هایی صورت می‌گیرد و آنها می‌خواهند به‌نوعی ایمانم را سست کنند. من و دخترم تلاش می‌کنیم اسلام و مذهب تشیع را به آنها معرفی کنیم اما این را می‌دانیم که آنها اسلام نمی‌آورند. زیرا آنقدر تبلیغات بهائیت علیه اسلام زیاد است که چشم و گوش آنها را به‌روی اسلام بسته و دیگر نمی‌توانند صدای حق را بشنوند. به همین دلیل آنها تعالیم اسلام را به‌سخره می‌گیرند؛ هرچند که تعالیم خودشان بسیار مضحک و آزاردهنده است. به‌عنوان مثال به هیچ‌وجه حجاب و پوشش را قبول ندارند و حرام‌های اسلامی را حلال و حلال‌های خدا را حرام می‌دانند! درواقع آنها چون تحت شست‌و‌شوی مغزی تشکیلات قرار دارند تشکیلاتی عمل می‌کنند، نه مذهبی.




خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 22/10/1392 - 13:24 - 0 تشکر 680495



*اگر درست متوجه شده باشیم، دوران بهائیت شما و بعد از آن ورودتان به اسلام همزمان با جنگ تحمیلی علیه ایران بوده. خوب است از شما که خانواده‌تان همگی بهایی هستند، جویا شویم که بهائیان در این جنگ چه موضعی داشتند؟



بهائیان ساکن ایران برای اینکه در جریان جنگ تحمیلی هیچگونه کمکی به اسلام و کشور نکرده باشند، اعلام کردند که مداخله در سیاست برای آنها ممنوع است و با این بهانه به هیچ عنوان در جنگ تحمیلی شرکت نکردند و اسلحه به‌دست نگرفتند. آنها آرزو داشتند ایران در جنگ شکست بخورد و از این اتفاق بسیار خوشحال می‌شدند. چون مواضع آمریکا برایشان مهم بود. حتی به‌یاد دارم وقتی خبر رحلت امام(ره) منتشر شد بهائیان خوشحال بودند؛ به‌اندازه‌ای که به یکدیگر تبریک می‌گفتند و از شادی در پوست خودشان نمی‌گنجیدند. چون امام‌(ره) را دشمن بزرگ خودشان می‌دانستند.


خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 22/10/1392 - 13:24 - 0 تشکر 680496


نامه‌ای برای برادرم



مهناز رئوفی در خانواده‌ای متولد شد و پرورش یافت که همگی از سران و فعالان فرقه ضاله بهائیتند. او بعد از آشنایی و تشرف به دین اسلام بیکار ننشسته و سال‌هاست با نوشتن کتاب، مقاله، شرکت در مراسم و سمینارهای اسلامی و سخنرانی در این زمینه، به بیان فریبکاری‌ها و آسیب‌های فرقه بهائیت می‌پردازد. او درباره فرقه ضاله بهائیت چندین کتاب نوشته که تاکنون هشت جلد آنها منتشر شده و دو جلد دیگر در مرحله ویراستاری و چاپ است.



«چرا مسلمان شدم»، «نامه‌ای برای برادرم»، «مسلخ عشق»، «فریب»، «مرگ معنویت در بهائیت»، «خاطرات ادیب مسعودی»، «سایه شوم» و «نیمه پنهان» از جمله کتاب‌های مهناز رئوفی هستند که بعد از گرایش به اسلام نوشته شده‌اند.



او در کتاب «نیمه پنهان» موضوعات متنوعی را درباره آداب فرقه ضاله بهائیت مطرح کرده. کوچ کردن و تعیین اجباری محل زندگی، نحوه انتخاب همسر و تحمیل همسر به افراد، اجبار در فروپاشیدن بعضی خانواده‌ها و جدایی زن و شوهر و مراقبت‌های تشکیلاتی از جمله مواردی است که در کتاب «نیمه پنهان» به آنها اشاره شده.



«نامه‌ای برای برادرم» کتابی است که رئوفی در آن خطاب به برادرش که مسئول مشارکت قاره‌ای بیت‌العدل است، عقاید و آراء بهائیت را زیر سوال برده. البته او ۳۶ صفحه از این کتاب را خطاب به همسرش نوشته بوده که بعد از مسلمان شدن او آن را بسط داده و در قالب کتابی به برادرش نوشته است.


خدا در همین نزدیکی است
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.