بعضی کردارهای انسان آن قدر بر شیطان ناگوار است که او را به فریاد و فغان می آورد و از ناراحتی رنجور و نحیف می شود. به این داستان توجه کنید:
روزی شیطان در گوشه مسجد الحرام ایستاده بود. حضرت رسول(ص) سرگرم طواف خانه کعبه بودند. وقتی آن حضرت از طواف فارغ شد، دید ابلیس ضعیف و نزار و رنگ پریده، کناری ایستاده است، فرمود: ای ملعون! تو را چه می شود که چنین ضعیف و رنجوری ؟!
گفت : ازدست امت تو به جان آمده و گداخته شدم.
فرمود: مگر امت من با تو چه کرده اند؟
گفت : یا رسول الله! چند خصلت نیکو در ایشان است، من هر چه تلاش می کنم این خوی را از ایشان بگیرم نمی توانم .
فرمود: آن خصلت ها که تو را ناراحت کرده کدامند؟ گفت :
اول این که، هرگاه به یک دیگر می رسند سلام می کنند، و سلام یکی از نام های خداوند است. پس هر که سلام کند حق تعالی او را از هر بلا و رنجی دور می کند. و هر که جواب سلام دهد، خداوند متعال رحمت خود را شامل حال او می گرداند.
دوم این که، وقتی با هم ملاقات کنند به هم دست می دهند. و آن را چندان ثواب است که هنوز دست از یک دیگر برنداشته حق تعالی هر دو را رحمت می کند.