در زمان سلطنت خسرو پرویز، یکی از سردارانش به نام بهرام چوبینه یاغی شد و با پادشاه ساسانی به مبارزه برخاست.در جنگی که بین آن دو در گرفت خسرو پرویز شکست خورد و ناچار از ایران فرار کرد و به روم شرقی پناهنده شد و از پادشاه آن طلب یاری کرد.پادشاه روم خسرو را با عزت و احترام بسیار پذیرایی کرد و دختر خود موسوم به مریم را به او داد و سپس قشونی به همراه او به ایران فرستاد.خسروپرویز به کمک آن ارتش بهرام چوبینه را شکست داد و دوباره بر تحت سلطنت نشست.مدتی که گذشت مردم روم بر ضد پادشاه خود قیام کردند و او را کشتند و پسرش از ترس بگریخت و به ایران پناه آورد.خسرو لشکری را به فرماندهی یکی از سردارانش به نام شهر براز به کمک پسر قیصر روم فرستاد ولی شهر براز هر قدر کوشید مردم بدون جنگ پسر قیصر را به پادشاهی بپذیرند قبول نکردند و عاقبت بین ایران و روم جنگ واقع شد.ایرانیان در این جنگ پیروز شدند و به قدری پیشرفت نمودند که قسطنطنیه که پایتخت روم بود به محاصره ارتش ایران در آمد و سقوط آن نزدیک گردید.در این موقع مردم مردی به نام هرقل را به پادشاهی برگزیدند.او روح مقاومت و امیدواری را در مردم دمید و با قشونی به ارتش ایران حمله ور شد و چون سقوط پایتخت را نزدیک می دید دستور داد خزائن طلا و جواهر روم را در 4 کشتی بزرگ نهادند تا از راه دریا به اسکندریه منتقل سازند.در آن زمان حرکت کشتیها به وسیله باد صورت می گرفت و از این جهت همه کشتیها بادبان داشتند.کشتیها هنوز مقداری در مدیترانه نرفته بودند که ناگهان باد مخالف وزیدن گرفت و کشتیها تغییر مسیر دادند و هرچه ملاحان کوشیدند که کشتیها را به سمت اسکندریه قرار دهند ممکن نگردید.در نتیجه کشتیها به سمت ساحل شرقی مدیترانه که در تصرف ایرانیان بود آمدند و ایرانیان هر 4 کشتی متصرف شدند و خزائن مزبور را بوسیله چارپایان به تیسفون فرستادند.خسروپرویز بسیار از دیدن آنها خوشحال شد و چون آن همه گنج بدست باد به ایران آمده بود آن را گنج باد آور نامید.از آنروز به بعد هرگاه ثروت و مالی بدون زحمت نصیب کسی می شد آن را گنج بادآور می گفتند!!