این کارها متناسب با تعهدات و سوگندهای خورده شده نیست / دفاع رئیس محترم مجلس هم از خودش مقداری زیاده روی بود و لزومی نداشت .
رهبر معظم انقلاب ، امروز شنبه در دیدار مردم تبریز با ایشان ، نکات مهمی را درباره وقایع اخیر مجلس بیان داشتند.
اهم مسائل مطرح شده به شرح زیر است:
-این كه رئیس یك قوه به خاطر یك سند اثبات نشده دو قوه دیگر ا متهم كند، خلاف شرع و قانون و اخلاق و تضییع حقوق مردم است.
- قضیه بد و نامناسبی که در مجلس پیش آمد، ملت را ناراحت کرد و بنده حقیر نیز هم خود در قبال قضیه احساس تاثر کردم و هم به خاطر ناراحتی مردم ناراحت شدم.
- همیشه از مسئولان قوا و کسانی که مسئولیت بر دوش دارند، حمایت کرده ام اما این کارها متناسب با تعهدات، سوگندهای خورده شده و متناسب با شان ملت عظیم ایران نیست. - بنده فعلاً نصیحت میكنم.
- اصل استیضاح (وزیر کار) در مجلس غلط بود، آن هم با دلیلی كه مربوط به آن وزیر نیست. - دفاع رئیس محترم مجلس هم از خودش مقداری زیاده روی بود و لزومی نداشت. -مردم آرامش اخلاقی و روانی میخواهند.
- چند سال قبل یادآور شدم که از این به بعد ، نقشه دشمن ، بیش از همه متمرکز بر مسائل اقتصادی است / توقع از مسوولان این است حالا که رفتار دشمن شدت پیدا کرده ، شما هم رفاقت ها را شدت دهید. -ما عقیده داریم سلاح هسته ای باید محو شود و نمیخواهیم سلاح هسته ای بسازیم اما اگر این عقیده را نداشتیم و تصمیم داشتیم كه سلاح هسته ای داشته باشیم،هیچ قدرتی نمیتوانست جلوی ما را بگیرد. - تقوا، تقوا، تقوا. صبر، صبر، میدان ندادن به احساسات سرکش، ملاحظه مسائل کشور و تمرکز همه توان برای حل مشکلات مردم و کشور جزو توقعات ماست. - بنده با کارهایی که در قم اتفاق افتاد و یا قبل از آن در حرم امام اتفاق افتاده بود مخالفم/ بارها به مسئولین تذکر دادم که جلوی این کارها را بگیرند.
-اگر این افراد واقعا حزب اللهی هستند این کارها را که به ضرر کشور است انجام ندهند/احساسات و خشم خود را برای جای لازم نگه دارید.
- دشمن به خیال خود فشارها را به امید سست کردن مردم افزایش داد/جواب ملت ایران در ۲۲ بهمن این بود که مردم پرشورتر از هر سال به میدان آمدند و این ضربه مانند بهمنی بر سر دشمن فرود آمد.
- بنده لازم می دانم مجددا از ملت ایران به خاطر حضور باشکوه خود در راهپیمایی سپاسگزاری کنم. اگر ۱۰۰ بار نیز این تشکر تکرار شود، زیاد نیست. در مقابل این حضور و بصیرت، باید تعظیم کرد.
-دشمن بر خلاف آنچه وانمود می کند، در برابر ملت ایران در موضع انفعال است، نه موضع فعال/ موضع انفعال، دولتمردان بی منطق آمریکایی را به تشدید رفتار و حرکات غیرمنطقی وا داشته است.
-تناقض میان عمل و حرف دولتمردان آمریکایی نشانه بی منطقی آنهاست/ توقع دارند که ملتها مقابل زورگویی و حرف غیرمنطقی شان تسلیم شوند اما ملت ایران که حرف، توانایی و اقتدار دارند، اهل تسلیم نیستند.
- آمریکا پرچم حقوق بشر را بلند کرده در حالی که بیشترین ضربه و اهانت را به حقوق انسانها در کشورهای مختلف می کند/ زندان های گوانتانامو و ابوغریب، حمله به مردم غیرنظامی افغانستان و پاکستان از این جمله است.
- این نصیحت و گله گذاری امروز نباید موجب شود که عده ای راه بیفتند و علیه افرادی ، به عنوان " ضدولایت و ضد بصیرت" شعار بدهند.
*****
مشروح خبر سخنرانی رهبر معظم انقلاب به شرح زیر است: بسماللهالرّحمنالرّحیم خوشامد عرض میكنم به همهى شما برادران عزیز، خواهران عزیز، جوانان عزیز؛ مخصوصاً خانوادههاى معزز شهدا، دانشوران، علما، مسئولان، كه این راه دور را طى كردید و هدیهى ارزشمند محبت و لطف و پیام استقامت مردم عزیز آذربایجان را به این مناسبت به اینجا آوردید. امیدواریم خداوند متعال به همهى شما لطف كامل و فراوان و رحمت شامله عنایت فرماید. و همین جا به وسیلهى شما برادران و خواهران عزیز سلام عرض میكنم به همهى مردم آذربایجان و تبریز، مرد و زن مؤمن؛ كه حقیقتاً حضور آذربایجان و تبریز و دیگر شهرهاى آن منطقه، در همهى دورانهاى گذشتهى ما، از صد سال، صد و پنجاه سال قبل تا امروز، در حركت ملت ایران، تعیینكننده بوده است. امروز هم همین جور است. شماها هستید كه با همت خودتان، با غیرت خودتان، با ایمان خودتان، با عزم راسخ خودتان، توانستهاید عزت این كشور و این ملت را در مقابل دشمنان حفظ كنید. هر روز هم كه گذشته است، جلوهى آذربایجان در عرصههاى گوناگون بیشتر شده است. سى و پنج سال از ۲۹ بهمن سال ۵۶ میگذرد. آذربایجان، امروز از جهت ایمان، استقامت، بصیرت و ایستادگى، حتّى از آن دوران مهم و سرنوشتساز هم جلوتر است. این همه توطئه، این همه بدخواهى براى جدا كردن احساسات بعضها و بخشهاى مختلف این ملت، اثرش درست بعكس بوده است. شما بودید كه توانستید همیشه پیشگام و پیشرو باشید. در واقع شما هستید كه لنگر آرامش این كشورید. در واقع آنطور كه شما در شعرتان گفتید، بنده عرض میكنم: «آرامِ دل ایران سیزلر سیز».(۱) یك خصوصیتى در مردم عزیز آذربایجان انسان بوضوح مشاهده میكند؛ این خصوصیت در بعضى از مناطق كشور هست، اما در آذربایجان به شكل بارزى وجود دارد و آن این است كه مبارزات و حركت غیرتمندانهى مردم آذربایجان در دورههاى مختلف؛ در قضیهى مشروطه، در قضیهى اشغال نظامى، در قضایاى گوناگون - كه در اغلب این قضایا، پیشروِ دیگران هم بودند - همواره با دین و ایمان دینى همراه بوده است. با اینكه جریان روشنفكرى چپ و همچنین جریان روشنفكرى وابستهى به غرب در منطقهى آذربایجان فعال بود - از همان روزهاى اولِ ورود روشنفكرى بیمار به كشورمان - و سعى میكردند مردم را از دین جدا كنند، در عین حال اگر شما نگاه كنید به نهضتهائى كه در آذربایجان شكل گرفت و خیلى از آنها نهضتهاى عمومى ملت ایران بود كه آذربایجانىها جلوتر از دیگران بودند، مىبینید با وجود آن تلاشها، حركت مردم و پیشروان و سرسلسلههاى حركتهاى مردمى در آذربایجان، بر پاىفشارى و پایبندى خود به مسائل دینى، صریحتر از همه بودند. در تبریز، ستار خان میگفت: فتواى علماى نجف در جیب من است. یعنى این مرد بزرگِ مبارزِ شجاع، كار خودش را با هدایت علما و مراجع نجف تنظیم میكرد؛ درست نقطهى مقابل آنچه كه آن روز تفكرات جریانهاى روشنفكرىِ شرق و غرب میخواستند در این كشور اعمال كنند. همیشه همین جور بوده، امروز هم همین جور است، فردا هم همین جور خواهد بود. ملت ایران در مجموعهى خود، ایمان دینى را معیار و ملاك و راهنما قرار داده است. مثال را ما از آذربایجان زدیم، اما در سرتاسر كشور، با اندازههاى كم و زیاد، همهى ملت ایران اینجورند. حركت، حركت همراه با غیرت و شجاعت و احساس مسئولیت است؛ اما با راهنمائى دین، با پشتوانهى ایمان دینى؛ این خیلى ارزشمند است. براى همین هم هست كه شما ملاحظه میكنید خطراتى كه معمولاً از طرف قدرتهاى سلطهگر جهانى متوجه ملتها میشود و آنها را متزلزل میكند، این خطرها ملت ایران را متزلزل نكرد. حالا در برههى كنونى، زمان مسئلهى تحریمها و فشارها گفتند كه میخواهیم براى ملت ایران تحریم فلجكننده تنظیم كنیم؛ تنظیم هم كردند. دو سه روز قبل از بیست و دوى بهمن، یك مرحلهى جدید تحریمها را وارد معادلات كردند؛ چند ماه قبل هم - در مرداد همین سال - باز مجدداً همین كار را انجام دادند. یعنى در ایام بیست و دوى بهمنِ امسال به خیال خودشان فشارها را بر مردم افزایش دادند. به امید چه؟ به امید سست كردن مردم. جواب چه بود؟ جواب ملت ایران این بود كه امسال راهپیمائى بیست و دوى بهمن از سالهاى قبل پرشورتر است. همه آمدند، همه جا آمدند، با روحیه آمدند، با چهرهى خندان آمدند. این، ملت ایران است. هر سال بیست و دوى بهمن، ملت ایران ضربهاى بر دشمنان وارد میكند؛ مثل بهمنى بر سر دشمنان و مخالفان فرود مىآید. امسال هم این بهمن فرود آمد. بنده لازم میدانم مجدداً - كه اگر تا صد بار هم تكرار شود، زیادى نیست - از ملت ایران به خاطر این حضور پرشكوه و عزتمندانه سپاسگزارى كنم. در مقابل این احساس، در مقابل این بصیرت، انسان باید تعظیم كند. این، ملت ایران است. دشمنان در مقابل این وضعیت، دچار انفعالند؛ این را من به شما عرض بكنم. برخلاف آنچه كه وانمود میشود كه آنها در موضع فعال قرار دارند، نه، اینجور نیست؛ دشمن در مقابل ملت ایران در موضع انفعال است. ملتى با عزم راسخ، با بصیرت، با ایمان، میداند چه میخواهد، راه را هم بلد است، سختىها را هم با شجاعتِ تمام تحمل میكند؛ در مقابل این ملت، اسلحههاى گوناگون سیاسى و نظامى و امنیتى و اقتصادى كنْد است؛ لذا دشمن در حال انفعال است. دشمنان چون در حال انفعالند، حركات غیر منطقى میكنند. من این را به شما عرض بكنم: دولتمردان آمریكا مردم غیرمنطقىاى هستند؛ حرفشان غیرمنطقى است، عملشان غیرمنطقى است، زورگویانه است؛ توقع دارند دیگران در مقابل كار غیرمنطقى آنها و زورگوئى آنها تسلیم شوند؛ خب، بعضى هم تسلیم میشوند؛ بعضى از دولتها، بعضى از نخبگان سیاسى در برخى از كشورها در مقابل پرروئى و زورگوئى آنها تسلیم میشوند؛ اما ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى تسلیمشدنى نیست. نظام جمهورى اسلامى حرف دارد، منطق دارد، توانائى دارد، اقتدار دارد؛ لذا در مقابل حرف غیر منطقى و كار غیر منطقى تسلیم نمیشود. آنها چطور غیرمنطقىاند؟ نشانهى غیر منطقى بودن آنها، همین تناقضهائى است كه بین حرفهاى آنها و بین كارهاى آنها هست؛ حرف یك جور میزنند، كار جور دیگرى انجام میدهند. خب، از این نشانهاى واضحتر براى غیر منطقى بودن نیست. انسانِ منطقى یك حرف قانعكنندهاى میزند، بعد هم دنبال آن حرف راه مىافتد. این آقایان - دولتمردان آمریكائى و دیگر تبعهى آنها از غربىها - اینجورى نیستند؛ یك حرفى میزنند، یك ادعائى میكنند، اما در عمل، درست عكس آن را انجام میدهند. من حالا چند نمونه عرض بكنم: ادعا میكنند ما متعهد به حقوق بشریم. بله، آمریكائىها پرچم حقوق بشر را بلند كردهاند، میگویند ما متعهد به حقوق بشریم؛ آن هم نه فقط در كشور خودشان - كه آمریكا باشد - در همهى دنیا. خب، این حرفى است، ادعائى است؛ در عمل چه؟ در عمل، بیشترین ضربه را اینها به حقوق بشر میزنند؛ بیشترین اهانت را به حقوق انسانها در كشورهاى مختلف و نسبت به ملتهاى مختلف، اینها میكنند. زندانهاى مخفىشان در سرتاسر دنیا، زندانشان در گوانتانامو، زندانشان در عراق - ابوغریب - حملهى آنها به مردم غیرنظامى در افغانستان، در پاكستان، در مناطق گوناگون؛ اینها نمونهاى از حقوق بشر ادعائى آمریكائىهاست! هواپیماهاى بدون سرنشینشان راه مىافتد، هم جاسوسى میكند، هم مردم را زیر فشار قرار میدهد؛ كه روزانه خبرش را شما از افغانستان و پاكستان میشنوید. البته همین هواپیماهاى بدون سرنشین، به قول یكى از مجلات آمریكائى كه همین چند روز قبل از این نوشته بود، در آینده مایهى دردسر خود آنها خواهد شد. میگویند ما متعهد به عدم تكثیر سلاح هستهاى هستیم. بهانهى حملهى به عراق هم در یازده سال قبل از این همین بود كه گفتند در عراق رژیم صدام دارد سلاح هستهاى درست میكند. البته رفتند و پیدا هم نكردند و معلوم شد دروغ بوده است. میگویند ما متعهدیم كه سلاح هستهاى تكثیر نشود؛ در عین حال از یك دولت شریرى كه داراى سلاح هستهاى هم هست، تهدید به سلاح هستهاى هم میكند - یعنى دولت صهیونیستى - دفاع میكنند، حمایت میكنند. آن حرفشان است، این عملشان است. میگویند ما متعهد به گسترش دموكراسى در دنیا هستیم - حالا كارى نداریم كه دموكراسىِ خود آمریكا چه جور دموكراسىاى است؛ در این زمینه بحث نمیكنیم - با این ادعا، با كشورى مثل جمهورى اسلامى كه روشنترین و واضحترین مردمسالارىها و دموكراسىها را در این منطقه داراست، دائم معارضه و مقابله میكنند؛ در عین حال پشت سر كشورهائى در این منطقه مىایستند و با كمال پرروئى از آنها حمایت میكنند كه بوى دموكراسى را استشمام نكردهاند و یك بار ملتشان رنگ انتخابات و رأى و صندوق رأى را ندیدهاند. این هم تعهدشان نسبت به دموكراسى است! ببینید فاصلهى قول و عمل چقدر است. میگویند میخواهیم مسائلمان را با ایران حل كنیم. این حرفى است كه بارها میگفتند، اخیراً بیشتر هم میگویند. میگویند میخواهیم مذاكره كنیم و مسائلمان را با ایران حل كنیم - این حرفشان است - اما در عمل متشبث به تحریم میشوند، متشبث به تبلیغات دروغ میشوند، حرفهاى ناشایسته میزنند، مطالب خلاف واقع را نسبت به نظام جمهورى اسلامى و ملت ایران دمبهدم منتشر میكنند. همین چند روز قبل از این، رئیس جمهور آمریكا نطق میكند و دربارهى مسائل هستهاى ایران جورى حرف میزند كه انگار اختلاف بین ایران و آمریكا این است كه ایران میخواهد سلاح هستهاى درست كند. میگوید ما تا جائى كه بتوانیم، نمیگذاریم ایران سلاح هستهاى درست كند! خب، اگر ما میخواستیم سلاح هستهاى درست كنیم، شما چطور میتوانستید نگذارید؟ اگر ایران اراده میكرد كه سلاح هستهاى داشته باشد، آمریكا به هیچ وجه نمیتوانست جلوى او را بگیرد. ما نمیخواهیم سلاح هستهاى درست كنیم؛ نه به خاطر اینكه آمریكا از این ناراحت میشود؛ عقیدهى خود ما این است. ما اعتقاد داریم كه سلاح هستهاى جنایت بر بشریت است و نباید تولید شود؛ آنچه هم كه در دنیا هست، باید محو شود و از بین برود؛ این عقیدهى ماست، به شما ربطى ندارد. اگر ما این عقیده را نداشتیم و تصمیم میگرفتیم سلاح هستهاى درست كنیم، هیچ قدرتى نمیتوانست جلوى ما را بگیرد؛ همچنان كه در جاهاى دیگر هم نتوانستند بگیرند: در هند نتوانستند، در پاكستان نتوانستند، در كرهى شمالى نتوانستند. آمریكائىها مخالف هم بودند، اما آنها هم سلاح هستهاى درست كردند. اینكه میگویند «ما نمیگذاریم ایران سلاح هستهاى درست كند»، یك تقلب در حرف زدن است. مگر بحث سر سلاح هستهاى است؟ در قضیهى هستهاى ایران، بحث بر سر سلاح هستهاى نیست؛ بحث سر این است كه شما میخواهید جلوى حق قطعى و مسلّم ملت ایران را - كه غنىسازى هستهاى و استفادهى صلحآمیز از توان داخلى خود ملت ایران است - بگیرید. البته این را هم نمیتوانید و ملت ایران آنچه را كه حق خودش است، انجام خواهد داد. دولتمردان آمریكائى غیر منطقى حرف میزنند. با گفتگو كنندهى غیر منطقى، نمیشود انسان بنشیند به اتكاء منطق حرف بزند؛ خب، او غیر منطقى است. غیر منطقى یعنى زورگو، یعنى حرفِ بیخود بزن. این واقعیتى است كه ما در طول این سى سال در برخورد با قضایاى گوناگون جهانى آن را بروشنى دریافتهایم. ما این را میفهمیم كه طرف مقابل ما كیست و چگونه باید با او رفتار كرد. من چند نكته را یادداشت كردهام كه به شما برادران و خواهران عزیز و به همهى ملت ایران در این زمینهها عرض كنم. البته این حرفها براى ملت ایران است. آنها كه حرف میزنند، رئیس جمهور آمریكا كه حرف میزند، اعوان و انصارش از دولتمردان آمریكا كه حرف میزنند، براى فریب دادن افكار عمومى است؛ حالا افكار عمومى جهان، یا افكار عمومى ملتهاى منطقه؛ یا اگر بتوانند، افكار عمومى ملت خودمان. ما فعلاً با افكار عمومى جهان كارى نداریم. شبكهى وابستهى صهیونیستى - آمریكائىِ خبرى دنیا حرفهاى ما را آنچنان كه هست، منعكس نمیكند؛ یا اصلاً منعكس نمیكند، یا ناقص منعكس میكند، یا درست بعكس منعكس میكند. من براى مردمِ خودمان حرف میزنم. اقتدار جمهورى اسلامى مربوط به افكار عمومىِ جهانى نیست. جمهورى اسلامى اقتدار خود، عزت خود، شرف خود را از افكار عمومى دنیا به دست نیاورده است؛ از خود این ملت به دست آورده است. آن بناى استوار و مستحكمى كه ملت ایران به وجود آوردند و امروز پیام آن در همهى دنیا دارد پىدرپى و به خودى خود پخش میشود، متكى است به خود ملت ایران. من براى مردمِ خودمان حرف میزنم، كارى به دیگران ندارم؛ میخواهند بشنوند، میخواهند نشنوند؛ میخواهند منعكس كنند، میخواهند نكنند؛ اما ملت عزیز خودمان باید بدانند. پس نكتهى اول این است كه اینها غیر منطقىاند، بدون اعتقاد حرف میزنند و حرفشان با عملشان یكى نیست. نكتهى دوم: بحث مذاكره را پیش كشیدند، كه ایران بیاید بنشینیم مذاكره كنیم. همین رفتار غیرمنطقى، در این دعوت به مذاكره هم وجود دارد. غرض آنها حل مشكلات و مسائل نیست - كه من بعد توضیح خواهم داد - غرضشان یك كار تبلیغاتى است براى اینكه به ملتهاى مسلمان نشان دهند كه ببینید این نظام جمهورى اسلامى بود با آن سرسختى، با آن ایستادگى، اما عاقبت مجبور شد بیاید باب مصالحه و گفتگو را با ما باز كند. وقتى ملت ایران اینجور است، شماها چه میگوئید دیگر؟ این را براى خاموش كردن و ناامید كردن ملتهاى سربرافراشتهى مسلمان كه امروز در بسیارى از كشورهاى اسلامىِ اینها نسیم بیدارى وزیده است و به خاطر اسلام احساس عزت میكنند، لازم دارند. از اول انقلاب، این یكى از هدفها بود. از سالهاى اول انقلاب، یكى از هدفهاى آنها همین بود كه ایران را پاى میز مصالحه و بدهبستان بكشانند؛ بگویند بالاخره دیدید ایران هم كه ادعا میكرد مستقل است، ایستاده است، نترس است، شجاع است، مجبور شد بیاید بنشیند پاى میز مذاكره؟ امروز هم همین هدف را دنبال میكنند. این، مطلب مهمى است. وقتى هدف از مذاكره، یك هدفِ غیرمربوط به مسائل اساسى است، یك هدف تبلیغاتى است، خب معلوم است طرف مقابل كه جمهورى اسلامى است، خام نیست، چشمبسته نیست، میفهمد كه هدف شما چیست؛ لذا متناسب با همان نیت خودتان، جواب شما را میدهد. نكتهى سوم این است كه مذاكره در عرف آمریكائىها و قدرتهاى سلطهگر به معناى این است كه بیائید بنشینیم گفتگو كنیم تا شما حرف ما را قبول كنید - هدف مذاكره این است - بیائید بنشینیم حرف بزنیم تا بالاخره نتیجهى این حرف زدن و گفتگو كردن این باشد كه مطلبى را كه شما قبول نمیكردید، حالا قبول كنید. همین حالا در تبلیغاتى كه آمریكائىها در مورد مذاكرات راه انداختهاند - كه چند وقت است لابد میشنوید - و سر و صدا و هیاهو دارند كه بله، با ایران مذاكرهى مستقیم كنیم، چه كنیم، در همین حرفهاى امروزشان هم این معنا كاملاً خودش را نشان میدهد: بیائیم بنشینیم تا ایران را قانع كنیم كه از غنىسازى دست بردارد؛ از انرژى هستهاى دست بردارد. هدف این است. نمیگویند بیائیم بنشینیم مذاكره كنیم تا ایران ادلهى خودش را بیان كند، ما از فشار روى مسئلهى هستهاى دست برداریم، از تحریم دست برداریم، از دخالتهاى امنیتى و سیاسى و غیره دست برداریم؛ میگویند بیائید مذاكره كنیم تا ایران حرف ما را قبول كند! خب، این مذاكره كه به درد نمیخورد؛ این مذاكره كه به جائى نمیرسد. حالا گیرم دولت ایران قبول كرد، رفتند نشستند با آمریكائىها مذاكره كردند. وقتى هدف این است، این چه مذاكرهاى است؟ خب، معلوم است كه ایران از حقوق خودش دستبردار نیست. هر جائى كه در اثناى مذاكره ببینند طرف مقابل یك حرف منطقىاى میزند و آنها كم مىآورند، در مقابل ایران همان جا مذاكره را قطع میكنند؛ میگویند ایران حاضر نیست حرف بزند! شبكههاى خبرى و سیاسى هم دست آنهاست؛ تبلیغات میكنند. این را ما تجربه كردیم. در این ده پانزده سال گذشته، دو سه مرتبه اتفاق افتاد كه آمریكائىها سر یك موضوع مشخصى به مسئولین ما پیغام دادند، اصرار كردند كه یك امر خیلى لازمِ فورىِ فوتىِ واجبى است، بیاید بنشینیم یك صحبتى بكنیم. خب، مأمورین دولتى - معمولاً یك نفر، دو نفر - رفتند یك جائى نشستند صحبت كردند؛ بمجرد اینكه حرف منطقى اینها بیان شد و آنها جوابى نداشتند، یكجانبه مذاكرهها قطع شد! البته استفادهى تبلیغاتىشان را هم كردند. این، تجربهى ماست. خب، «من جرّب المجرّب حلّت به النّدامة».(۲) نكتهى چهارم: در تبلیغات وانمود میكنند كه اگر ایران با آمریكا سر میز مذاكره بنشیند، تحریمها برداشته میشود. این هم دروغ است. هدفشان این است كه با وعدهى برداشتن تحریمها، ملت ایران را وادار كنند كه اشتیاق به مذاكرهى با آمریكا پیدا كند. تصور آنها این است كه ملت ایران دیگر از تحریمها به ستوه آمدهاند، پدرشان دارد در مىآید، همه چیز به هم ریخته است؛ پس ما بگوئیم خیلى خوب، بیائید مذاكره كنید تا تحریم را برداریم، یكهو جمعیت ملت ایران راه بیفتند كه بله، بیائید مذاكره كنیم. این حرف هم از همان حرفهاى غیر منطقى و همراه با فریب و یك وسیلهاى براى زورگوئى است. اولاً - همان طور كه عرض كردیم - اینكه میگویند بیائید مذاكره كنیم، مقصودشان از مذاكره، واقعاً یك گفتگوى عادلانه و منطقى نیست؛ مذاكره یعنى شما بیائید حرفهاى ما را قبول كنید، تسلیم شوید، تا ما تحریمها را برداریم. خب، اگر ملت ایران میخواستند تسلیم شوند، چرا انقلاب كردند؟ آمریكا بر اوضاع ایران مسلط بود و هر كار دلش میخواست، میكرد. ملت ایران انقلاب كردند براى اینكه از زیر یوغ آمریكا خارج شوند؛ حالا بیایند بنشینند باز مجدداً تسلیم شما شوند؟ این، اشكال اول. اشكال بعد این است كه تحریمها با مذاكره برداشته نخواهد شد؛ این را من به شما عرض بكنم. هدف تحریمها چیز دیگرى است. هدف تحریمها خسته كردن ملت ایران است، جدا كردن ملت ایران از نظام اسلامى است. مذاكره هم كه انجام بگیرد، اگر ملت ایران باز در صحنه باقى باشد و بر حقوق خود اصرار بورزد، این تحریمها وجود خواهد داشت. ملت ایران در مقابل این فكر غلط دشمن چه كار میكند؟ ببینید، یك ملاحظهاى در ذهن طرفهاى مقابل ما هست كه این ملاحظه را باز كنیم، تحلیل كنیم. آنها میگویند تكیهى نظام جمهورى اسلامى به این مردم است؛ اگر توانستیم این مردم را از نظام جمهورى اسلامى جدا كنیم، قدرت مقاومت از نظام جمهورى اسلامى گرفته خواهد شد. این فكرِ طرف مقابل ماست. خب، این فكر دو قسمت دارد؛ یك قسمتش را درست فهمیدند، یك قسمتش را غلط فهمیدند، غلط كردند. آن قسمتى كه درست فهمیدند، این است كه بله، تكیهى جمهورى اسلامى به این مردم است؛ پشتوانهى نظام اسلامى، هیچ كس جز انبوه تودههاى عظیم ملت ایران نیست؛ حصار این كشور و این نظام، همین مردمند. آنچه كه غلط فهمیدند، این است كه خیال كردند با فشار تحریم، با زورگوئى در زمینهى مسائل بینالمللى و بازرگانى و تولید و غیره، خواهند توانست ملت ایران را به زانو در بیاورند و عاجز كنند. اگر فكر میكنند خواهند توانست این پشتوانه را از جمهورى اسلامى بگیرند، اینجا را اشتباه كردهاند. بله، ملت ایران در مقابل آنچه كه دشمن میخواهد انجام دهد، دنبال تدبیر خواهد بود. ملت ایران دنبال شكوفائى اقتصادى، رونق اقتصادى و رفاه كامل است؛ اما ملت ایران نمیخواهد این را از راه ذلت در مقابل دشمن به دست بیاورد؛ این را میخواهد با نیروى خود، با عزم خود، با شجاعت خود، با پیشروى خود، با توانائى جوانانش به دست آورد؛ لا غیر. بله، تحریم، فشار است، آزار است - شكى نیست - اما در مقابلهى با این فشار و آزار، دو راه وجود دارد: ملتهاى ضعیف وقتى كه دشمن فشار آورد، میروند در مقابل دشمن تسلیم میشوند، خشوع میكنند، توبه میكنند. اما ملت شجاعى مثل ایران بمجرد اینكه دید دشمن دارد فشار مىآورد، سعى میكند نیروهاى درونى خود را فعال كند، با قدرت و شجاعت از منطقهى خطر عبور كند؛ و همین كار را خواهد كرد. این هم تجربهى سى سالهى ماست. كشورهائى در همین منطقهى ما هستند و سى و چند سال در مشت آمریكا بودند، دولتهاشان نوكر و مطیع و فرمانبر آمریكا بودند؛ آنها كجا هستند؟ ملت ایران هم سى و چند سال در مقابل آمریكا ایستاده؛ ملت ایران كجاست؟ در مقابل سى سال فشار آمریكا، ملت ما از لحاظ پیشرفت علمى، پیشرفت اقتصادى، پیشرفت فرهنگى، آبروى بینالمللى، نفوذ و اقتدار سیاسى، به جائى رسیده است كه در دوران رژیمهاى پهلوى و قاجار خوابش را هم نمیدیدند؛ نه مردم، نه مسئولان. ما تجربه كردیم، ما امتحان كردیم. سى سال ما در مقابل فشارهاى آمریكا ایستادهایم، اینجائیم؛ ملتهائى هم هستند كه سى سال تسلیم آمریكا شدند و مراحل متعددى عقبند. ما بدى ندیدیم از ایستادگى، از مقاومت. مقاومت، نیروى درونى یك ملت را احیاء میكند و به فعلیت میرساند. همین تحریمهائى كه میكنند، به كمك ملت ایران خواهد آمد و ملت ایران را به اذن اللّه و به حول و قوهى الهى به رشد و شكوفائى خواهد رساند. این، نكتهى مهمى است. خب، امسال شما دیدید در این راهپیمائى، مردم چه كردند. نمیشود گفت مردم از گرانى و مشكلات شكایتى ندارند؛ چرا، گرانى هست، مشكلات اقتصادى هست، مردم هم آن را لمس میكنند - مخصوصاً طبقات ضعیف - اما این موجب نشد كه مردم بین خودشان و نظام اسلامى فاصله بیندازند. مردم میدانند كه آن دست قدرتمندى كه بتواند این مشكلات را حل كند، نظام اسلامى است؛ آن اسلام عزیز و اسلام مقتدر و مسئولانى است كه به اسلام پایبندند؛ اینها میتوانند مشكلات را برطرف كنند. تسلیم شدن در مقابل دشمنان، مشكلى را برطرف نمیكند. نكتهى آخر: ما بعكس آنها، منطقى هستیم. مسئولین ما منطقىاند، ملت ما منطقىاند. حرف منطقى و كار منطقى را ما قبول داریم. آمریكائىها نشان بدهند كه زور نمیگویند، نشان بدهند كه شرارت نمیكنند، نشان بدهند كه در حرف و عملشان غیر منطقى حرف نمیزنند و عمل نمیكنند، نشان بدهند كه به حقوق ملت ایران احترام میگذارند، نشان بدهند كه در منطقه آتشافروزى نمیكنند، نشان بدهند كه در مسائل ملت ایران دخالت نمیكنند؛ آنچنان كه در فتنهى ۸۸ دخالت كردند، از فتنهگران پشتیبانى كردند، شبكههاى اجتماعى را در خدمت فتنهگران قرار دادند - یك شبكهى اجتماعى آن روزها میخواست براى تعمیرات تعطیل كند، گفتند تعطیل نكن؛ براى اینكه بتوانند روى فتنه و آتش فتنه اثر بگذارند! - این كارها را نكنند، خواهند دید جمهورى اسلامى یك نظام خیرخواه است؛ مردم، مردم منطقىاى هستند. راه تعامل با جمهورى اسلامى فقط این چیزى است كه گفتیم و لاغیر؛ از این راه میتوانند با جمهورى اسلامى تعامل داشته باشند. آمریكائىها باید حسن نیت خودشان را اثبات كنند؛ نشان بدهند كه درصدد زورگوئى نیستند. اگر چنانچه این را نشان دادند، آن وقت خواهند دید كه ملت ایران پاسخ خواهد داد. شرارت نباشد، دخالت نباشد، زورگوئى نباشد، شناختن حقوق ملت ایران باشد، آن وقت جواب مناسب از طرف ایران داده خواهد شد. یك نكته هم راجع به مسائل داخلى كشورمان عرض كنم، كه این هم مسئلهى مهمى است. قضیهاى در مجلس پیش آمد؛ قضیهى بدى بود، قضیهى نامناسبى بود؛ هم ملت را ناراحت كرد، هم نخبگان را ناراحت كرد. بندهى حقیر هم از دو جهت ناراحت شدم: هم خودم در مقابل این قضایا احساس تأثر میكنم؛ هم به خاطر ناراحتى مردم، انسان احساس تأثر میكند. خب، رئیس یك قوه به استناد یك اتهامِ ثابت نشده و مطرح نشدهاى در دادگاه، دو قوهى دیگر را متهم كرد؛ این كار بدى بود، این كار نامناسبى بود؛ اینجور كارها، هم خلاف شرع است، هم خلاف قانون است، هم خلاف اخلاق است، هم تضییع حقوق اساسى مردم است. یكى از حقوق اساسى مهم مردم این است كه در آرامش روانى و در امنیت روانى زندگى كنند؛ در كشور امنیت اخلاقى برقرار باشد. اگر یك فردى متهم به فساد است، نمیشود به خاطر او انسان دیگران را متهم كند؛ حتّى اگر ثابت هم میشد، چه برسد به اینكه ثابت نشده است، دادگاهى نرفته، محاكمهاى نشده. به استناد متهم كردن یك نفر، انسان بیاید دیگران را، مجلس را، قوهى قضائیه را متهم كند؛ این كار درست نیست، این كار غلط است. بنده فعلاً نصیحت میكنم. این كار، كار شایستهاى براى نظام جمهورى اسلامى نیست. آن طرف قضیه هم، اصل این استیضاحى كه در مجلس انجام گرفت، غلط بود. خب، استیضاح باید یك فایدهاى داشته باشد. چند ماه به پایان كار دولت، استیضاح یك وزیر، آن هم باز با یك علت و دلیلى كه مربوط به خود آن وزیر نیست، چه معنى دارد؟ چرا؟ این هم غلط بود. این هم كه شنیدم در داخل مجلس كسانى حرفهاى نامناسبى بر زبان آوردند، این هم غلط است. همهى این قضایا، قضایاى نامتناسبى است با نظام جمهورى اسلامى؛ نه آن متهم كردن، نه آن برخورد كردن، نه آن استیضاح. دفاعى هم كه رئیس محترم قوه از خودش كرد، آن هم یك قدرى زیادهروى بود؛ لزومى نداشت. وقتى ما همه با هم برادریم، وقتى دشمن مشترك جلوى روى ما هست، وقتى توطئه را مىبینیم، چه كار باید بكنیم؟ تا امروز مسئولین در مقابل توطئههاى دشمن همیشه كنار هم ایستادهاند، حالا هم باید همین جور باشد، همیشه هم باید همین جور باشد. من از مسئولان قوا و مسئولان كشور همیشه حمایت كردم؛ باز هم هر كسى كه مسئولیتى بر دوش دارد، بنده از او حمایت میكنم، به او كمك میكنم؛ اما این كارها را نمىپسندیم؛ این كارها متناسب با تعهدها نیست؛ با سوگندهائى كه خورده شده، مناسب نیست. این ملت عظیم را ببینند؛ شایستهى این ملت، رفتار دیگرى است. امروز مسئولان باید همهى تلاششان را بكنند براى اینكه گرههاى اقتصادى را باز كنند، مشكلات را برطرف كنند. بنده سه چهار سال قبل از این، در صحبت اول سال صریحاً به مردم و به مسئولین گفتم كه نقشهى دشمنان ملت ایران از حالا به بعد، بیش از همه، نقشهى اقتصادى است. خب، مىبینید كه همین جور شد. هم دولت، هم مجلس، همهى نیرویشان را، همهى فكر و ذكرشان را متمركز كنند بر روى سیاستهاى درست اقتصادى. چند سال قبل از این، بنده دربارهى فساد اقتصادى، به رؤساى قوا نامه دادم. خب، با فساد اقتصادى مبارزه كنید. به زبان گفتن كه مطلب تمام نمیشود؛ عملاً با فساد مبارزه كنید. هى بگوئیم مبارزه با فساد اقتصادى. خب، كو؟ در عمل چه كار شد؟ چه كار كردید؟ اینهاست كه انسان را متأثر میكند. توقع بنده از مسئولین این است كه حالا كه رفتار دشمن شدت پیدا كرده است، شما هم رفاقتهاتان را با هم شدت بدهید و بیشتر با هم باشید. تقوا، تقوا، تقوا، صبر، میدان ندادن به احساسات سركش، ملاحظهى مصالح كشور، متمركز كردن همهى توان و نیرو براى حل مشكلات مردم و مشكلات كشور؛ این توقع ماست. امیدواریم انشاءاللّه این نصیحتِ خیرخواهانه و مشفقانه مورد توجه مسئولین محترم، بخصوص مسئولین بالا قرار بگیرد؛ به این مسئله پایبند باشند. این را هم عرض بكنیم؛ این حرفى كه من امروز زدم و از بعضى از مسئولان و سران كشور گلهگزارى كردم، موجب نشود كه حالا یك عدهاى راه بیفتند، بنا كنند علیه این و آن شعار دادن؛ نه، بنده با این كار هم مخالفم. اینكه شما یك نفر را به عنوان ضد ولایت، ضد بصیرت، ضد چه، مشخص كنید، بعد یك عدهاى راه بیفتند علیه او شعار بدهند، مجلس را به هم بزنند، بنده با این كارها هم مخالفم؛ این را من صریح بگویم. این كارهائى كه در قم اتفاق افتاد، بنده با اینجور كارها مخالفم. آن كارهائى كه در مرقد امام اتفاق افتاد، بنده با اینجور كارها مخالفم. بارها به مسئولین و كسانى كه میتوانند جلوى این چیزها را بگیرند، تذكر دادهام. آن كسانى كه این كارها را میكنند، اگر واقعاً حزباللّهى و مؤمنند، خب نكنند. مىبینید كه تشخیص ما این است كه این كارها به ضرر كشور است، این كارها به نفع نیست. با احساساتشان راه بیفتند اینجا، آنجا، علیه این شعار بدهند، علیه آن شعار بدهند؛ این شعاردادنها كارى از پیش نمیبرد. این خشمها را، این احساسات را براى جاى لازم نگه دارید. در دوران دفاع مقدس اگر بسیجىها میخواستند همین طور بروند یك جائى، طبق میل خودشان حمله كنند، كه خب پدر كشور در مىآمد. نظمى لازم است، انضباطى لازم است، مراعاتى لازم است. اگر چنانچه به این حرفها اعتنائى ندارند، آنها كه خب حسابشان جداست؛ اما آن كسانى كه به این حرفها اعتناء دارند و مقیدند كه برخلاف موازین شرع حركت نكنند، باید مراقبت كنند، از این كارها نكنند. البته ملت ایران به لطف الهى، به هدایت الهى، ملت بصیرى است. من به شما عرض بكنم جوانها ! آن روزى كه ما نیستیم و شما هستید، بدانید آن روز ملت ایران وضعش، افقش، زندگى مادى و معنوىاش، بمراتب از امروز بهتر خواهد بود. حركت ملت ایران به سمت روشنى است، افقها روشن است. ما یك قدرى باید مراقب خودمان باشیم. از خداوند متعال هم باید كمك بگیریم؛ از ارواح طیبهى شهدا و روح مطهر امام هم باید كمك بگیریم. انشاءاللّه دعاى حضرت بقیةاللّه الأعظم (ارواحنا فداه) شامل حال ما و شما بشود.
والسّلام علیكم و رحمةالله و بركاته
۱) «آرام دل ایران، شما هستید». پاسخ متقابل مردم: «بیز اولمگ راضى یوخ، خامنهاى سرباز یوخ»؛ ما آمادهى جان دادنیم، سرباز خامنهاى هستیم.
۲) «آزموده را آزمودن، خطاست.»
بر گرفته از سایت خبری عصر ایران