• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 2123)
شنبه 2/1/1393 - 16:57 -0 تشکر 687932
تفاوت دین الهی با دین ایدئولوژیک

بسم الله الرحمن الرحیم




دین: اعتقاد به آفریننده‌ای برای جهان و انسان و رفتارهایی برخواسته از این اعتقاد

ایدئولوژی: چهارچوب متصلب و بسته ای از عقاید، آگاهی کاذب، معرفت فریبنده، توجیهگر هیأت حاکمه، تعاریف بیان شده برای ایدئولوژی هستند

در دین الهی پروردگار محور و هدف است و انسانی که باید به کمال برسد و دین فقط وسیله ایست برای یاری مخلوق در راه رسیدن به خالق اما در دین ایدئولوژیک دین به هدف تبدیل میشود و با تغییر نقش و کارکرد باعث لطمه زدن به رابطه مخلوق و خالق و به عاملی برای جلوگیری از رشد انسان تبدیل میشود

بطوریکه اصل توحید که پایه اساسی دین است مبدل میشود به شعار مبارزه با کفر و عاملی برای تکفیر و ایجاد تروریسم

امر به معروف که راهی بوده برای جلوگیری از بی تفاوتی مبدل شده است به شعاری برای دخالت و عیب جویی و سلب آرامش

حجاب که تدبیر پروردگار بوده است برای محافظت بهتر از شأن و شخصیت مخلوق زیبایش در برابر افراد کم بهره از زیباییهای اخلاقی مبدل شده است به شعاری برای توهین به زن و تحقیر زیباییش

قداست دین تبدیل شده است به توجیهی برای قداست بخشیدن به منافع و سلیقه های شخصی

و دین که برای کمال انسان فرستاده شده مبدل شده است به عامل تعصب و عقب ماندگی و دشمنی بین انسانها

 

امام صادق(ع) فرمود: هر که عاقل است دین‏ دارد (اصول کافی ج‏1ص12)

دین الهی به عنوان حجت بیرونی و عقل و فطرت به عنوان حجت درونی مکمل هم هستند اگر این دو با هم هماهنگ و روشنگر هم نباشند و اگر جهالت و سطحی نگری با دین، و خودخواهی و هوای نفس با عقل اشتباه گرفته شود هر دو به ابزارهایی برای گمراهی و تباهی تبدیل خواهند شد

 

عقل هم قوه تشخیص خوبی از بدی و حق از باطل است و هم امکان استفاده از استعدادها و توانمندیهای انسانی را میدهد

فطرت یعنی سمت گیری احساسات و تمایلات درونی به خوبیها و زیباییها و عدم تمایل به بدیها

عقل و تمایلات فطری شخصیت انسان را شکل میدهند و دین فقط به این شخصیت انسان جهت میدهد اما چیزی که انسان را به کمال میرساند رشد شخصیت خودش است

 

برخی تمایزات دین ایدئولوژیک با دین الهی:

1- در دین الهی همه امور فقط به اراده پروردگار است و معصومین مورد تأیید الهی متولی دین و همه مخاطبان دین هستند اما در دین ایدئولوژیک عده ای خود را متولی و نماینده خدا میدانند و با اعتبار پروردگار به وجهه خود قداست میبخشند

این نمایندگان خود خوانده هم خود را مجاز به دخالت در امور مربوط به دیگران میدانند هم خود را محق میدانند که در مورد دیگران قضاوت کنند و هم خود را مکلف میدانند که با دیگران بخاطر رعایت حقوق الهی برخورد کنند

2- دین الهی محرک عقل است و در صدد تربیت و تعالی خود انسانها با اراده و اختیار اما ایدئولوژی محرک احساسات افراد است برای بسیج آنها در جهت هدفی خاص

3- در دین ایدئولوژیک هدف خود دین است و چهارچوب عموما ظاهری و ملموس آن اهمیت بسیار یافته است؛ در این نگاه اگر انسانی چهارچوب دین را رعایت نکرد مستحق برخورد و اجبار است و نه لطمه دیدن شخصیتش چندان اهمیتی دارد و نه لطمه دیدن ارتباطش با پروردگار تنها چیزی که اهمیت دارد حفظ چهارچوب و ظواهر دین است

4- انسانی که توسط پروردگار تربیت شده باشد در همه ابعاد شخصیتیش متعادل و متکامل است و ارزشهای الهی فقط در دینش نمایان نیستند بلکه در وجودش نهادینه شده اند چنین انسانی مستقل از دینش محترم و محبوب است اما افراد ایدئولوژیک هویت مستقلی از دینشان ندارند

5- دین ایدئولوژیک قدرت ذاتی ندارد و به قدرت بیرونی متکی است به همین خاطر بدست آوردن قدرت برای افراد ایدئولوژیک بسیار اهمیت دارد و چون باورهایشان قدرت منطقی بالایی ندارند با کمک قدرت بیرونی باورهایشان را ترویج و تثبیت میکنند اما دین الهی از قدرت ذاتی برخوردار است چون هم منطقی و هم فطری و هم منعطف است

6- افراد ایدئولوژیک برای متمایز جلوه دادن خود بسیار تلاش میکنند از شعار و گفتمان متفاوت گرفته تا نفی افراد غیر خودی به هر بهانه‌ای که باشد و ظرفیت تعامل و تسامح بسیار پایینی دارند و رویکردشان بر حداقل بودن تعداد و حداکثر بودن هماهنگی ایدئولوژیکی آنها با هم است اما در دین الهی تأکید بسیاری بر تعامل و تسامح شده است

 

تفسیر پذیری : حوزه دین و علوم انسانی در حد زیادی تفسیر پذیر است؛ در دین اصولی وجود دارد مثل آفریننده جهان که قابل تردید و البته قابل اثباتند اما فروعی هم وجود دارند که هم تردید پذیر و هم تغییر پذیرند حقیقت دین را فقط خالق آن میداند و مخلوقات فقط تفسیر خود را از دین بیان میکنند که این برداشت و تفسیر هم متناسب با دیدگاه و شخصیت هر فرد است، و با رشد ابعاد شخصیتی شناختش از دین کاملتر و متعادلتر خواهد شد؛ پایبندی روی اعتقادات خاص همیشه به معنای پایبند بودن به اصول نیست بلکه به معنای پایبند بودن به برداشتی است که فرد از اصول داشته و عدم تکامل بینش به معنای عدم رشد فکری و شخصیتی است

چند نوع برداشت از متون دینی قرآن و روایات میتوان داشت برداشت نص گرا و منطبق با لفظ صریح متون که اگر به تنهایی مورد نظر باشد بعضا اشکالات بزرگی خواهد داشت؛ برداشت با در نظر گرفتن زمینه اجتماعی و شأن نزول که نشان از تأثیر موقعیت پیرامونی در شکلگیری آموزههای دینی است که تعمیم پذیری این آموزه ها به موقعیتهای مختلف امروزی را دشوار میکند و باید مقتضیات زمان را در آنها لحاظ کرد؛ برداشت منطبق با عقل و فطرت که بهترین برداشت و تفسیر خواهد بود

 

کامل بودن دین به چه معناست؟ کامل بودن دین به معنای یک وجود کامل و مستقل مثل خود پروردگار نیست بلکه دین در چهارچوب تعریف شده خودش کامل است و کارویژه خود بعنوان جهت دهنده و یاریگر انسان بسوی پروردگار را بطور کامل انجام میدهد نه بیشتر و به این معنی هم نیست که تمام علم لایتناهی الهی در دین منعکس شده که فراگیری آن به معنای تخصص و کارآمدی در زمینه های مختلف سیاسی اجتماعی مدیریتی باشد و نه دین حتی میتواند عظمت پروردگار را بطور کامل نشان دهد

 

كسى كه مردانگى ندارد دین‏ ندارد كسى كه عقل ندارد مردانگى ندارد (أصول كافی ج‏1 ص 14)

دین ایدئولوژیک میتواند بسیار خطرناک باشد چون بسیاری از مولفه های دین الهی را دارد و به پشتگرمی و اعتبار دین آموزه‌های ایدئولوژیک و نفسانی اعمال میشوند، نیاز و عطش انسان برای کامل شدن را برطرف میکند بدون اینکه او را کامل کرده باشد و ادعاهای بزرگی میبخشد به افرادی که بزرگ نیستند و اینکه در لوای دفاع از مقدسات بدترین رفتارها را مشروع جلوه میدهد

 

تقدس به جای تعقل و حقانیت : تسری تقدس اصول الهی به تمام فروعات و مقولاتی که به نوعی به دین منتسب میشوند باعث مشروعیت بخشی به آنها و بستن راه منطق و نقد و اصلاح احتمالی در مورد آنها خواهد شد

برای مسلمان شدن ما به درستی چند اصل الهی مثل توحید و ... شهادت میدهیم نه به هر چیزی که در دین مطرح میشود و نه به هر تفسیری که از اصول دینی میشود نه اعتقادمان به پروردگار بلند مرتبه مهربان مخدوش میشود و نه به این واسطه به هر آموزه به ظاهر مقدسی اعتقاد پیدا میکنیم

 

تقدس به جای تخصص و کارآمدی : قداست هیچوقت نمیتواند ضعف کارآمدی و علمی را جبران یا توجیه نماید مدیریتی که بر مبنای تقدس بنا شده باشد که خود را مصون از خطا بداند و تدبیر اصلاحی نیندیشیده باشد؛ خود را بی نیاز از تخصص بداند و از نخبگان حرف شنوی نداشته باشد؛ و خود را برتر از پاسخگویی بداند مدیریتی است که نه کارآمدی دارد و نه تقدس اما مدیریتی که بر مبنای تخصص و تعهد و کارآمدی باشد مقدس هم خواهد بود

 

دینی که باعث دوری انسان از فطرتش یا عامل تضعیف عقلش باشد انسان را نه به کمال میرساند و نه به خدا و چنین دینی قداست ندارد؛ قداست و حقانیت ویژگی ذاتی دین نیست بلکه ویژگی هر چیزی است که انسان را به تعالی و حق تعالی برساند

 

همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او
و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.