تو جه اونایی كه از چادر خانم ها ترسیدند:
من شخصا چادرم یكی از فنون پاچه خواری بود
درمراحل بعدی امید به حضور همیشه در صحنه شما داریم
با تشكر
قابیلی كه تو كمد دیواری گیر كرده
این پاچه مال من بیده تو نفس من بیدی من قربون این پاچه ورم!(اینو خانم گل و هوملس خودشون گرفتن)
خانم گل عكس رو حال اومدی؟! این همه خودمون رو كشتیم!
راستی هر كسی عكس انداخت از همایش خوشحال میشم یه زحمت بكشه برا من ایمیل كنه مخصوصا خانم گل و عابدی و .... من استقبال میكنم و در اولین فرصت جبران
farzanehmoradi2001@yahoo.com
این وبلاگ هم بهم كلی حال داده
www.persheng.persianblog.com
دیروز از هر باغ گلی برامون چیده شد
مشاهده نظرات دیگران در باره مطلب :ghabil - تاریخ مطلب : 1383/05/12
نام : جكی چان - تاریخ : 1383/05/12 - کیفیت مطلب : غیر قابل قبول تو از بهر عفت مكنی چادر به سر نامه را از زیر چادر میدهی بر دوست پسر هادی خداداد | 1 |
نام : بق بقووووو - تاریخ : 1383/05/12 - کیفیت مطلب : نمیدونستم باید از چادر هم ترسید | 2 |
نام :TrueWriter - تاریخ : 1383/05/12 - کیفیت مطلب : عالی من كه ندیدمت! یعنی نبودم! ولی تو عكس بودی! بهت نمیاد! راستشو می گم! | 3 |
نام : یكی مثل تو - تاریخ : 1383/05/12 - کیفیت مطلب : عالی سلام مطالب ما را هم بخونی خوشحال می شیما!!!!! از طرز چادر سر كردنت معلوم بود كه برای چی سرت كردی البته من هم تریپ پاچه خوارما.!!!!!! منو دیدی؟ اومدی آخر همایش با الحدید حال و احوال كردی... دیدی تا تو اومدی یكی باهاش خداحافظی كرد؟ اون من بودم خیلی دوست داشتم كه باهات حال و احوال كنم ولی یكی با هام بود كه اند پاچه خوار بود خلاصه اگر این كار را می كردم زیذر آب كه هیچی زندگیم بر باد می رفت انشاءالله در مراسمات بعدی ببینمت به مطالبم هم اگه یه سر ی بزنی خوشحال میشم سعادتیه برای ما خیلی پاچه خواری كردم خلاصه از اینكه دیدمت خوشحال شدم امضاء_یكی مثل تو | 4 |
نام :KhanoomGool - تاریخ : 1383/05/12 - کیفیت مطلب : عالی به نام خدا سلام قابیل جونم خوبی عزیزم خوب شد كه ایمیلتوو نوشتی چون می خواستم بزنگم ازت بپرسم خودت كارو راحت كردی در اولین فرست چشم می فرستم..... ما چاكرتین دوستار شما رویا موفق و موید باشی | 5 |
نام : مجنون صفت - تاریخ : 1383/05/12 - کیفیت مطلب : چادر كه ترس نداره آبجی ... | 6 |
نام :Shaytonak1 - تاریخ : 1383/05/12 - کیفیت مطلب : اگه تونستی برای منم بفرست خیلی دوست دارم عكستونو ببینم تو هم عكس انداختی؟؟؟؟؟؟؟؟؟ | 7 |
نام :Ibanez - تاریخ : 1383/05/12 - کیفیت مطلب : اااااا عكستم كه تو سایته. تو داری اینا رو میگی؟پس قابیل كو؟سرشو زیرآب كردی؟مثل اینكه زیاد تو كمد موندی حالت بد شده.اصلا خوشم نیومد.به درك كه خوشم نیومد. | 8 |
نام :m2002 - تاریخ : 1383/05/12 - کیفیت مطلب : چادر كه زوری نبود خب نمی پوشیدی ( البته اگه چادرو بپوشن) همونطوری كه بعضی ها بدون چادر بودند | 9 |
نام :killer - تاریخ : 1383/05/12 - کیفیت مطلب : ولی من خواهرایی رو كه همین طوری چادر سر میكنن بیشتر از اونایی كه برا پاچه خاری سر میكنن دوست دارم اخه بیشتر بهشون میاد | 10 |
نام : سامان_پسری از نسل سوم - تاریخ : 1383/05/12 - کیفیت مطلب : عالی میگم كه! ما از چادریا نترسیدیم!! ولی چادریا مارو ترسوندن!!! ولی خودمونیما همه رو جو گرفته بود بخاطر اطلاعیه ی تبیان رفته بودن یه چادر خریده بودن!! حالا شایدم داشتن!!!!!!!!!! موفق باشی | 11 |
نام :MOSIU_POARO - تاریخ : 1383/05/12 - کیفیت مطلب : سلام من هم تو همایش بودم امیدوارم بتونیم با هم رو راست باشیم از قبل بهت گفته بودند چادر سرت كنی ؟ راستش رو بگو در ضمن به نكته خوبی اشاره كردی دیروز.. منتظر جوابتم MOSIU_POARO@YAHOO.COM راستی من دیروز اولین نفری بودم كه برنده شدم ...یادت می آد؟ | 12 |
ghabil
حس خووبی بود انقدر كه دلم را پیش شما جا گذاشتم
پیش خانم گل/ هوملس/ نرگس مقامی/ پرتوآ / متین /سامان/ یاور همیشه مومن/ الحدید/ ندای سبز /مجنون/ هذیان گوی بیدار/ میثم شمبلیله ترین پسر دنیا/هكر/عابدی/مصیبت خفن / امیر نا/ .مجید /رضا پسرك شیطان همیشه ان لاین /مانی نقاش/ووووووووو
و حتی پیش نازی /ایبانز/شادی/كیلر/ وبسیم كه اصلا ندیدمشان
حس خوبی بود انقدر كه دلم میخواهد دلم را پیشتان امانت بگذارم توی كمد دیواری اتان
انقدر كه دلم برایتان قنج میزند
و من همچنان مقابل شما فنچی بیش نیستم!
مشاهده نظرات دیگران در باره مطلب :ghabil - تاریخ مطلب : 1383/05/12
نام : مجید اس اچ - تاریخ : 1383/05/12 - کیفیت مطلب : سلام مرسی شما لطف داری ولی رفیق نیمه راه شدید | 1 |
نام : نازی - تاریخ : 1383/05/12 - کیفیت مطلب : عالی سلام چیه اینقدر فنچول بازی در میاری..بیمعرفت ..ساندیسا و موز تبی حال داد ;)! زیگزاگ زدن و این حرفا ! قربون آبجی! | 2 |
نام :Ibanez - تاریخ : 1383/05/12 - کیفیت مطلب : عوضش من تو رو دیدم.بااینكه مثل همیشه دیر رسیدم و بعد از دادن خوراكی.رفتم اون عقب مقبا قایم شدم و دیدم یه قابیل نشسته اونجا.بعدش یكی به من تیتاب داد؛نمیدونم كی بود ولی دستش درد نكنه خیلی باحال بود تیتابش.تا حالا انقدر یه قابیل ندیده بودم.ااااا دو ساعت یه ذره كمتر.اونم یكسره.آقا یه تیتاب دیگه به من بده... راستش من فقط طاقت دیدن صحنه های خشونت بار رو دارم چون آدم بعد از دیدنش همه سعی اش رو میكنه تا اون صحنه یادش بره و زودم یادش میره.اما بعضی چیزا هست كه چون آدم دلش نمی خواد كه یادش بره میمونه تو مخش و پدر آدمو در میاره.منم به همین دلیل زود فرار كردم و به خودم گفتم دیگه هرچی دیدم بسمه كه تا چند روز بیچاره بشم. ولی فنچی نمیدونم چرا یكمی خوشحالم. فكر كردی من رمانتیكم؟نه بابا من فقط قاطی ام. توهم بیا این دل ملتو وردار ببر.حكم الان خشته؛هركی خشت داره برندست. | 3 |
نام : مانی نقاش - تاریخ : 1383/05/12 - کیفیت مطلب : عالی سلام ممنون كه یادی از من هم كردید و اخرین نفر بودیم!!! خوشحال شدم از اینكه امروز بچه ها رو دیدم البته سعادت داشتیم و شما رو یه چند روز زودتر دیدم! موفق باشی | 4 |
نام :amir na - تاریخ : 1383/05/12 - کیفیت مطلب : عالی خواهش میكنم به ما هم در كنار بچه های سایت خیلی خیلی خوش گذشت امیدوارم در همایش بعدی تمامی نقص ها ر طرف شود .راستی هنوز هم پات میلرزه..... ....عكست هم تو سایت افتاده موفق باشی | 5 |
نام : <ندای سبز>!!! - تاریخ : 1383/05/12 - کیفیت مطلب : سلام سلام به قابیل عزیز ببخشید شرمنده بابت دیروز... كم سعادت بودیم و كم جرأت تا بتونیم از حضور شما استفاده كنیم.. البته امیدوارم میونه شما با قفس خوب نباشه.. انشالله هیچ وقت فنچی را در قفس نبینیم... بازم شرمنده .. | 6 |
نام :TrueWriter - تاریخ : 1383/05/12 - کیفیت مطلب : عالی چی چی رو فنچ هستی! فنچ اینقدر نوك می زنه! | 7 |
