چشم انتظار ماندهایم، مهدی جان
ای آنکه در نگاهــت حجمی ز نــــور داری | کی از مســـیر کوچه، قصد عبــــور داری؟ |
چشـــم انتظار ماندم، تا بر شبــــم بتابی | ای آنکه در حجـــــابت، دریای نـــــور داری |
من غرق در گناهم، کی میکنی نگاهم؟ | برعکس چشمهایم، چشمی صبــور داری |
از پـــردهها بــرون شـــد، ســوز نهانی ما | کوک است ساز دلها، کی میل شور داری؟ |
در خواب دیده بودم، یک شب فـروغ رویت | کی در سرای چشمم، قصــــد ظهور داری؟ |
کسی که آمدنی بود و هست، میآید
اگـــر چه روز مــن و روزگــــار میگذرد |
دلـم خوش است که با یاد یار میگذرد |
چقدر خاطره انگیز و شاد و رویایی است |
قطار عمـــــر کـــه در انتـــــظار میگذرد |
به ناگهــــانیِ یک لحظه عبــــور سپیـد |
خیال میکنــــم آن تک سوار میگذرد |
کسی که آمدنی بود و هست، میآید |
بدین امیـــد، زمستان، بهــار، میگذرد |
نشستهایم به راهی که از بهشت امید |
نسیــــم رحمـــــت پـــروردگار میگذرد |
به شوق زنده شدن، عاشقانه میمیرم |
دوباره زیستنم زیـــــن قــــــرار میگذرد |
همان حکایت خضر است و چشمه ظلمات |
شبـــی که از بَرِ شـــب زنـــدهدار میگذرد |
شبت همیشه شب قدر باد و، روزت خوش |
کـــه بـــا تـــو روز مــن و روزگـــار می گذرد |
باشگاه کاربران تبیان - برگرفته از تبلاگ: سازمان زنان انقلاب اسلامی اسلامشهر
مطالب مرتبط:
باشگاه کاربران در شبکه اجتماعی