گناهان بو دار را حس کردهای؟
در روزگاری به سر میبریم که گناهان بی بوی فراوانی وارد بازار زندگی ما شدهاند. متأسفانه این گناهان بی بو را تا سرحد امکان مرتکب میشویم و عین خیالمان هم نیست!
در روزگاری به سر میبریم که گناهان بی بوی فراوانی وارد بازار زندگی ما شدهاند و فكر میكنیم كه میتوانیم بدون ترس و لرز، خیلی از گناهان را با خیالی راحت مرتکب شویم و عین خیالمان هم نباشد. گناهان بی بو، مانند بعضی از مراودات بانکی، سرک کشیدن به بعضی از سایتها، زیر میزی گرفتنها، بد حجابیها در هر دو جنس، بعضی از کاسبیها، اضافه کاریهای ناعادلانه، غیبتهای موجه، رانتهای ریز و درشت، سوء استفاده از موقعیت اجتماعی، دروغهای رسانهای، تبلیغات غیر واقع، قلمهای مزد بگیر، کم فروشی، زیاد فروشی، همشهری بازیها و هزاران گناه دیگر که آن قدر بی بو شدهاند، كه ارتکاب به آنها آسان و از حالت گناه خارج به نظر میرسد. اما همان طور که در تیتر مقاله عنوان کردیم موضوع بحث ما در مورد نوع بودار گناهان است، که خوشبختانه به سبب رشد تکنولوژی، تعداد آنها در جامعه زیاد نیست و همان طور که دوغهای بدون گاز در بازار رواج پیدا كردهاند، متأسفانه گناهان هم بوی خود را از دست دادهاند.
مسیر رفت و آمد هر روز اینجانب از کنار یک دبستان است. دبستانی با صدها دانشآموز قد و نیم قد و پر انرژی که هر کدام آنها برای خود دنیایی دارند، که در آن غوطهور و در حال زیستن هستند. چند متر آن طرفتر، مغازه کبابفروشی پر دم و دودی وجود دارد که همه این کودکان در هنگام برگشت به خانههایشان باید از مقابل این کبابفروشی گذر کنند.
برگشت بچههای خردسال در هنگام ظهر، مصادف با اوج کبابپزی آن مغازه معروف است. دود و بوی کباب، شهر را فرا میگیرد و این کودکان با علایق و سلایق مختلف، باید از این تونل دود کبابپزی که در پیاده روی خیابان کنار مدرسه تعبیه شده است، رد شوند و به خانههایشان برگردند. این اتفاق بو دار که همزمان با ظهر و ساعات گرسنگی کودکان است، دارای اشکالاتی است که همگی بر آن واقف هستند.
بوی خوش کباب و چند صد دانش آموز گرسنه مدرسه با محصلینی که دارای اولیایی متفاوت هستند. خانوادههایی که به هر سببی پول برای آنها عددی بیش نیست و مشکلی برای دخلوخرج ندارند و خریدن کبابی که بوی خوش آن شهر را فرا گرفته است، به هیچ عنوان اتفاق مهمی برایشان به شمار نمیآید. اما متأسفانه، هستند اولیایی که واقعاً خریدن همین کباب چند هزار تومانی ساده برای آنها سخت و نشدنی است.
چه بسیار روزهایی که بچههایی را میبینم که در هنگام گذر از جوار همین کباب فروشی و شنیدن بوی خوش آن، از مادری که دستشان را گرفته است خواهش و التماس خریدن کباب مینمایند. از بچه اصرار از مادر انکار؛ و این گفتگو تا زمانی مسالمت آمیز است که این دو دست، در هم گره خورده باشد و خدا نکند که این حلقه اتصال گسسته شود و آنجاست که بچه خود را بر زمین میاندازد و مانند مرغ پرکنده بال بال میزند، که همین الان کباب میخواهد، و نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر. مادر که از نگاه مردم رنگ صورتش سرخ شده است، نمیداند چه کار کند و مانند فرزند عصیانگر، غرق در میان دود کباب است. بچه، خود را به خاک میمالد و از اعماق وجود فریادش را به آسمانها میفرستد و همزمان کباب فروش فرصت طلب، با بادبزن پلاستیکیاش که تا نصفه سوخته است، بدون وقفه باد میزند و باد میزند. هرچه باد بیشتری میزند، بچه بیشتر ضجه میکشد و تکههای بیشتری از چربی را در آتش میریزد که با تولید بوی بهتر، این لج گرفتن بیشتر شود و صورت مادر سرختر.
آیا به نظر شما این اتفاق بو دار از طرف آن برادر زحمتکش یک گناه بودار به شمار نمیآید؟
آیا بهتر نیست آن مغازهدار گرامی، بساط کبابپزی خود را به داخل مغازه منتقل كند، تا شاید اگر خدای ناکرده بچهای توان مالی خرید آن غذا را نداشت، این خواستن کودکانه را به خانه منتقل نکند؟
آیا آن برادر کبابپز میداند شرمندگی والدین در مقابل فرزندان چه رنگ و بویی دارد؟
آیا دقت کردهاید که کبابپزی در منزل هم دارای چنین شرایطی است و باید فکر آن را کرد، که ممکن است همسایهای داشته باشیم که علیرغم ظاهر عادی، به هر دلیلی در روزهای اسفناک مالی به سر میبرد و کودکان این مدلی هم، در زیر پر و بال داشته باشد؟ پس (باید) مراقب کردارمان باشیم، که به نظر میرسد تولید این بوها در پارهای از موارد موجب آزار و اذیت کسانی از همنوعان ما میگردد. یادمان باشد دل کودکان کوچکتر از فکر ماست و خدا نکند کودکی دیگر، با گردن خمیده از کنار آن کبابپزی معروف گذر کند، چون بیداد این کودک، بیشتر از داد آن کودک، دل مادر را به درد خواهد آورد.
نویسنده : قاسم خوش سیما
باشگاه کاربران تبیان - برگرفته از تبلاگ: نور
مطالب مرتبط:
کی و چگونه به دیگران تذکر دهیم؟
مثل این دختر بچه، نماز میخوانیم؟
آثار امر به معروف و نهی از منکر