آهان... حالا درست شد.... ایزه.... خوب...
موضوع چی بود؟! هان، معرفی... خوب چیه؟ چرا انقذه نا فرم نگاه میکنین؟! اصلا تابلوام که تابلوام، دوست دارم! مشکل مورد؟!؟!... بعله؛ مِتِنِم...
- نام و نام خانوادگی؛ ترشیزیان از نوع مجتباشون
- نام مستعار؛ همون مجتبی
- سن؛ بیست سال و چند ماه...!
- رشته دوره دبیرستان؛ ریاضی فیزیش... رشته دانشگاهم... بعضیا میدونن و بعضیام نه؛ پس لطف کنین و اونایی که میدونن به اونایی که نمیدونن نگن ...
- چند سال؟ یادم نیست... حدود دو سال اما چند ماهش رو نمیدونم، کمتر بیشتر؟! یه همچین چیزایی... مهم اینه که الانم دارم زورکی خودمو میرسونم آخه... آخه بی آخه؛ مهم نیست...
- توی برسا نبودم اما روزهای آخرش رو یادمه؛ سرکی کشیده بودم، خیلی خیلی مختصر... و همون مکوچولو زیارت برسا بود که منو پابند اینجا کرد و...
- آیدی هم که فکر میکنم خودتون داشته باشین؛ حداقل فکر کنم که من داشته باشم از شما رو... اینجا که علنی کردنش رو غیرمجاز اعلام کردن، منم گرددنم از مو نازکتر... هروقت تونستم (بهمین زودیا) بهتون میلکی میزنم تا اگه ندارین، گم و گور و حذف و اینجور چیزا شده، داشته باشینش...
خوب؛ این کره خر ما که از پل گذشت، بقیه اگه با میکروفن به مشکل خوردن خوشون برن از یه جایی (بقول بروبچز مشهدی) قوروط کنن، منظورم اینه کهاونام مثل من کاملا مودبانه و یواشکی از انجمنای بقلی قرض بگیرن...
عیدتون مثل دلاتون شاد
یاحق
مجتبی