عید نامه 003
به نام خدا
سلام
عید را دو روز دو روز طی می کنیم
نگفتم سفر سمنان دو روزه بود، نه؟
سفر سمنان دو روزه بود
برگشتیم خونه و برای یکی دو روز به دید و بازدید پرداختیم ..خودتون حساب کنین چندم عیده
دیدو بازدید خیلی خوبه..آدم می فهمه که داره کچل می شه
امسال با خودم تصمیم گرفته بودم که الکی هم شده همش لبخند بزنم، شاد باشم و دیگرانو شاد کنم ولی مگه به همین راحتی هاس؟!
وقتی خونه هرکی میرین و هر کی میاد خونتون بهتون با لبخند و از سر دلسوزی بگه
-داری کچل میشی هااااااا
چطوری می خوای شاد باشی؟نمیشه باید عصبانی بشی
یه راه دیگه هم داره که من اینو انجام می دادم
شما باید خونسردی خودتونو حفظ کنین..بعد یه لبخند زورکی هم شده بزنین..عین این
آقا من بلد نیستم زورکی لبخند بزنم..یهو خندم می ترکه
بعدشم بگین: کچل نیستم، پیشونیم بلنده، اینم نشون بخت بلنده
به امید خدا دیگه گیر نمیدنو دست از سر کچل شما بر می دارن
دو روز همینطور گذشت که ناگهان ؛
تسو گفت: نارو، برو به زوآنتو..ببخشید با جومونگ اشتباه شد :)
ناگهان عزم سفر به گرگان کردیم..تو راه یه صحنه دیدم که اون چند روز همش جلوی چشمم بود
صدای یه ترمز شدید...چند ماشین پشت سر ما، یه موتوری رفت هوا تو گرد و خاک اومد زمین
همش تو فکر موتوریه بودم..نمی دونم چطوری رانندگی کردم
رفتیم جنگل..آتیش روشن کردیم دوبار...خوش گذشت خیلی زیاد
چایی آتیشی خوردیم..ناهار هیچی نخوردیم..دوستای پسر خالم عاشقم شدن شدید
این سفر نیز دو روزه بود..برگشتیم سر خونه زندگیمون
ادامه دارد..هوووووووووووووو (پسر عمه زا)