به نام خدا
سلام
فرزندان عزیز من دوباره این پدرتون از گذشته دست به صفحه کلید برد و براتون نامه نوشت
اینبار فکر میکنم وقتی نامه هامو میتونین بخونین من دیگه بینتون نیستم.
فرزندان عزیز من خواهران و برادران دینی من که اینجا بودن چند وقتی هست با این خونه قهر کردن. نکنه شما هم عضو خونه ای بشین و از اونجا قهر کنید
شما اگه فکر کردین خونتون داره خراب میشه باید وایسین و آستینا رو بالا بزنین و خونتون رو ترمیم کنید.
چون خونه و سر پناه به این راحتی گیر نمیاد که بخواین اونو عوض کنید.
اگه این کار رو کنید شاید مجبور بشید برید تو حلبی آباد دنبال خونه بگردید. که دیگه وضع اونجا گفتن نداره
فرزندان عزیز من، درسته که من در این لحظه زیر هر نامه ام نوشته شده
در دلم بود که آدم شوم اما نشدم بی خبر از همه عالم شوم اما نشدم
اما انشالله وقتی با مادرتون بخوام آشنا بشم، حتماً قبلش آدم شدم و حتماً خونه ای دارم و سعی میکنم همیشه اونو آباد نگه دارم.
و با نسیم یا باد و حتی طوفان و گردباد هم از میدون بیرون نمیرم و خونه م رو نگه میدارم
فرزندان عزیز من شما هم سعی کنید مثل من ارتباطتتون رو با برادر و خواهراتون قطع نکنید. حتی اگه ترکتون کردن شما ها برید بهشون سر بزنید و صلهی رحم رو بجا بیارید
فعلا باید برم
خدا نگهدارتون