تبیان، دستیار زندگی

MCLAREN

چه دعا یا زیارتی رو دوست داری؟

ادعیه ی قشنگ که زیاده. مناجات خمس عشر خیلی قشنگه.
اگه بهت بگن فقط یک روز دیگه فرصت داری توی این دنیا بمونی توی اون یک روز چی کار می کنی؟

اگر اون روز رو به حسرت خوردن تلف نکنم، به مناجات میگذرونم.
بهترین هدیه ای که خدا تا حالا بهت داده؟

وجود.
فاصله خودت رو با مرگ چقدر می دونی؟
نباید زیاد باشه. اما خوب همین فاصله ی کم هم برای غفلت امثال من کافیه!

وقتی دلت میگیره چی آرومت می کنه؟
دعا و کتاب اشعار حافظ و سعدی و همین طور گذر زمان.

فی البداهه یه شعر بگو!

شعرم نمیاد. این دم آخری بیخیال دیگه حالا اگه تا موقع جواب به غول چیزی به ذهنم رسید برات مینویسم.
احساست در مورد شهیدان چیه؟

احساس دین، محبت، غبطه و شرم...

بهترین و بدترین روز زندگیت چه روزایی بوده؟

نمیدونم.
از زندگی کردن تو این دنیا رازی هستی؟

تو به این میگی زندگی؟

اگه منظورت راضی هست، آره راضی ام.
دنیا رو چه رنگی می بینی و چه حسی نسبت بهش داری؟

دنیا هر سمتش یه رنگه و اگر به عنوان ابزاری برای رسیدن به خدا استفاده بشه خیلی زیباست. اما اگه خودش بشه هدف خیلی زشت میشه.
تا چه حد میتونی بدیهای دیگران رو از یاد ببری و با خوبی جوابشون رو بدی؟

راستش خواه نا خواه از یاد می برم. سعی می کنم تا جایی که میتونم (و نفس و شیاطین مانع نمی شود) به همه خوبی کنم، اما تا جایی که به سوء استفاده دیگران منجر نشه.
به نظرت اگه تو یه خانواده ی مسلمون به دنیا نمیومدی ، بازم می تونستی مسلمون بشی؟
احتمالش که بود. ولی کسی نمیتونه با قطعیت بگه.

از اسلام چی میدونی ؟ آیا برای شناختش تلاشی هم کردی ؟

از اسلام یه سری کلیات میدونم و دانشم خیلی کمه. برای شناختش یه خورده تلاش کردم اما تقریبا میشه گفت تلاش خاصی نکردم.

بدون رودرواسی چقدر حرفات به عملت نزدیکه ؟
سی درصد!

تاحالا شده قولی رو به خودت بدی و زیرش بزنی؟
کراراً.

تا حالاشده سر مال دنیا با کسی جرو بحث کنی؟
آره.

آیا با کتب دینت (قرآن ، نهج البلاغه و ... ) آشنایی داری ؟
کمی. خیلی کم.

تا بحال شده که چیزی رو از خدا بخواهی ، خدا اون رو بهت نده ، و تو هم یه جورایی با خدا قهر کنی؟
نه.

هدف از آفرینش انسان رو در چی می دونی ؟
این همه فیلسوف اومدن و گفتن و به نتیجه ی قطعی نرسیدن، حالا من این وسط چی بگم.

تا بحال شده به وجود خدا شک کنی ؟ اگر بله ، دنبالش هم رفتی تا جوابت رو بگیری ؟
شک که نه. اما شده گاهی در جواب سوالاتی که یکی مطرح می کنه بمونم و دنبالش هم رفتم و به جواب هم رسیدم.

رابطه ات با مجالس عزاداری چطوره ؟ آیا خودت رو همه روزه به اهل بیت نزدیک میکنی ، یا فقط عزاداری رو مخصوص ایام محرم میدونی؟
راستش بعضی از رفتارهای توی این عزاداری ها و بعضی از سخنان قصار مداحان باعث شده که خیلی با مجالس عزاداری به غیر از تعداد معدودی که میشناسم و میدونم توی اونها این مشکلات یا وجود نداره یا کم هست توی مجالس دیگه زیاد نرم.

3 تا بهترین ویژگی‌های ایرانی‌ها
دینداری، محبت اهل بیت، مهمون نوازی

3 تا از بدترین ویژگی‌های ایرانی‌ها
خرافات، انتظار نتیجه گرفتن بدون عمل کردن، دور شدن از فرهنگ غنی ایران

راستی اون مطلبه رو هم که گفتی تو انجمن مربوطش بزنیا، یادت نره.

دیگه وقتی نمونده مهدی جون. دیگه شرمنده.

هوای دوست:

نظرت در مورد این جمله ( شایدم شعره ) بگو :  مال کیه میدونی ؟ میدونی ماله چند سال پیشه ؟

با صد هزار مردم تنهایی بی صد هزار مردم تنهایی

منظور این عبارت اینه که چه توی ورزشگاه آزادی (به همراه صد هزار نفر) و چه خارج از اون باشی به هر حال تنهایی!

نه میدونم از کیه و نه میدونم مال چند سال پیشه.

چند تا از ویژگی های خاصی که اطرافیانت و بخصوص خانواده ات بهت نسبت میدن رو بگو ؟

شوخ، بچه(!)، تنبل، دیوونه

کدوم یکی از نعمت های خداوند که در وجود انسانها تجلی پیدا کرده بیشتر تو رو مسحوربزرگی و عظمت خدا میکنه ؟

عشق

ویژگی های مثبت و منفی صندلی داغ رو بگو ؟

مثبت که مهترینش کمک به شناخت بهتر از خود. منفی وقتی که صرف تایپ کردن میشه.

چند تا از کل سوالات رو که بیشتر مورد پسندت قرار گرفت رو بگو ؟ ( نگی همشون یا هیچکدوم ..... چند تا رو انتخاب کن ، همون هایی که تو ذهنت مونده ) 

همه که نه، اغلب قریب به اتفاقشون خوب بود!

اما فکر می کنم که سوالات شقایق صحرایی، botanist، A_V_B_2066،_Aarsoo_ و هوای دوست به یاد موندنی تر بودن.

بالخره قبول داری آدم خیالبافی هستی ؟ خیالبافی از نظرت چه جور ویژگی هست ؟ خوبی هاش و بدیهاش ؟

حالا که اصرار می کنی دیگه چی بگم. قوه ی تخیل چیز خوبیه موجب ابتکارات و خلاقیت ها همین قوه ی تخیله اما اگه بیش از حد به اون پر و بال داده بشه و آدم در خیالاتش غرق بشه، مانع انجام کارهای آدم میشه و تمام وقت آدم به خیال بافی میگذره.

شعر هم عمر داره ؟ اگر داره چقدر ؟ اگه نداره پس نو و کهنه اش چیه ؟

بستگی به شعر و شاعرش داره. بعضی از شعرها جاودانه میشن و بعضی هم به سرعت فراموش.

اون نو و کهنه جریانش جداست. قصه اش هم مفصله.

دلم نیومد این سوال رو ازت نپرسم حالا که ....

نظرت رو راجع به کاربر هوای دوست بگو ؟ راجع به خودم چی ؟ ( خوب و بد رو بگو )

هوای دوست رو که همون اول صندلی گفتم اما خودت: خیال باف، علاقه مند به طنز، اوایل خیلی رسمی بودی زیاد باهات شوخی نمی کردم بعدا فهمیدم اهل حالی!

به نام خدا

سلام

ناراحت به نظر میرسی.چرا؟

داره صندلی تموم میشه ناراحتی یا از بس رو صندلی نشستی خسته شدی؟ها؟

شایدم دچار محیط مجازی زدگی شدی!

حالا اینارو بی خیال

می خوام تو غول پایانی همراه با صندلی و خودت همه رو به آتیش بکشیااا

چارشمبه سوری که نزدیک، ققنوس خون منم بالا

پس بکش کبریت اول و

نظرت چیه امسال به جای ترقه و اینجور چیزا، سنگ چخماغ دست بچه ها بدن؟

A_V_B_2066

ناراحت به نظر میرسی.چرا؟

من؟ نه! کی گفته!؟ شایعه است آقا شایعه!

داره صندلی تموم میشه ناراحتی یا از بس رو صندلی نشستی خسته شدی؟ها؟

خوب به هر حال به پایان هر چیزی که میرسی برای تموم شدنش ناراحت میشی و این ناراحتی هم به شدت و ضعف خوشایندی اون چیز وابسته است. اما اگه به خاطر نحوه ی جواب هام در آخر صندلی میگی، باید بگم که به علت خستگی فیزیکی( ناشی از تکاندن خانه، شروع پروژه های دانشگاه، خرید شب عید و...) و ضیق وقت باعث شد که به سوالات با فکر کمتری جواب بدم، اما سعی کردم در عین حال جواب رو خوب بگم.

شایدم دچار محیط مجازی زدگی شدی!

نه! دارم میرم که فعالیتم رو در محیط مجازی به نحو دیگه ای ادامه بدم که هم مفید تر و هم راحت تر باشه. اولین قدم، ایجاد یه وبلاگه. اگه دوست داشتی آدرسش رو بعدا از مکلارن بگیر. از دیدنت خوشحال میشم.(هنوز وبلاگ رو نساخته دارم براش تبلیغ می کنم!!!)

می خوام تو غول پایانی همراه با صندلی و خودت همه رو به آتیش بکشیااا

چارشمبه سوری که نزدیک، ققنوس خون منم بالا

میدونی که من اهل آتیش بازی نیستم! کسانی که لازم دونستم، انتقاداتم رو به طرق مختلف بهشون گفتم دیگه لزومی به تکرار در جمع نیست. بذار این روز آخری بدون ایجاد دلخوری برم.

نظرت چیه امسال به جای ترقه و اینجور چیزا، سنگ چخماغ دست بچه ها بدن؟

این هم ایده ایه اما من میترسم مردم شروع کنن با اون سنگ ها به هر جنبنده و غیر جنبنده ای که می بینن حمله کنن! همون ترقه رو بدید بره.

سلام

خسته نباشید...آخرهای صندلی با چند تا سوال...

اساس سوالات ایجاد ارتباط بین علم و زندگی حقیقی هست. البته اگر داشته باشه!

اگر مرتبط نبود، لطف کنید دلیلشو بگید.(هرچند مشتاقیم به روشی خاص! صحت همه ی مطالب رو اثبات کنید).

1-حتما شنیدید میگن یک فرایند شیمیایی وقتی خود به خودی انجام میشه  که بخواد آنتالپیش(دما) کم بشه و آنتروپیش(بی نظمی) افزایش پیدا کنه.

رفتار ما انسانها رو ربطش بدید لطفا!

2-به نظرتون  Log ,Ln کدوم قسمتهای زندگیمونن؟

3-هرچه سرعت سرد شدن مواد مذاب کمتر باشه، بلورهای ظریفتری تشکیل میشه. ما چطور؟

3-سلول قبل از تقسیم یک کپی از DNA میسازه، ما کی و کجا همانندسازی میکنیم؟چرا؟

4-نظریه ی نسبیت اینشتین برای کدوم قسمت زندگی کاربردیه؟ (علمیشو همیشه مشکل داشتم باهاش! شنیدم یکی جرات کرده شک کنه! به هرحال خدا خیرش بده،ما هم از این نظریه ها داریم؟ جرات شک کردنشو چی؟ )

5-"آوند "زندگی ما کیه یا شایدم چیه؟!

خسته نباشید!.

mclaren

از بین دوستان انجمنی بگو به نظرت این ترین‌ها چه کسانی هستن؟ (منبع:خانم گل، البته با کمی تحریف:D) و دلیلت برای انتخاب این افراد چی هستش؟(منبع: خودم:D) و اگه برای شخصی اسمیلی رو مدنظرت هست اون شکلک رو هم براش انتخاب کن.(منبع: ممل){لطفا برای همش انتخاب کنید}
اولا باید همین ابتدا بگم که شناخت من از کاربران انجمن ها خیلی سطحی هست و در مورد خیلی ها که شناختی ندارم بنابراین احتمال اشتباه در این انتخاب ها(به غیر از مواردی که خودم رو انتخاب کردم!!!) زیاده.

ثانیا دلیلم برای این انتخاب هه نظرات شخصیم هست و نه دلایل مستدل.

ثالثا این شکلک ها رو الآن باز کنم فردا صبح لود میشه. لطفا من رو از این قسمت معاف کنید.

صبورترین *

رو به آسمان
منطقی ترین *

نمیدونم.
احساساتی ترین *

نمیدونم
دلسوزترین *

ایشون خواستند معرفی نشن که ریا نشه!
صمیمیترین *

mclaren

زودرنج ترین *
شاه شوریده سران

رو راست ترین *
حس غریب

عجولترین *
شاه شوریده سران

خونسردترین *
mamal92

مهربانترین *
نمیدونم

آرومترین *
jafar

شاد ترین *
ranginkamoon, mona_joooonam

منظم ترین*
روزشمار بالای صفحه!

سرسخت‌ترین*
پیام های خطا!(بارها شده من به طرق مختلف خواستم از دستشون خلاص بشم اما ذره ای کوتاه نیومدن!)

با جنبه‌ترین *
محسن خسرو

سریع‌ترین*
(چی کار کنم که خراب رفیقم!) mclaren

بی‌خیال‌ترین*
شاه شوریده سران

خشن‌ترین*
شاه شوریده سران

باادب‌ترین*
Aarsoo, botanist

خوش‌اخلاق ترین*
jafar

خلاق‌ترین*
ansherly

شناسه زیباترین:D*
شاه شوریده سران

پیگیر‌ترین*
شقایق صحرایی

شجاع‌ترین*
cliff

انعطاف‌پذیرترین*
باید گفت که همه ی کاربرانی که خودشون رو با شرایط این اجمن وفق دادن!

از خودگذشته‌ترین*
دهقان فداکار(ایشون جزء گاربران ملی هستند که قراره در آینده به سایت بیان!!!)

شلوغ‌ترین*
شاه شوریده سران

عجیب ‌ترین*
شاه شوریده سران

مرموز‌ترین*
خرد جمعی!(خودش دوست داشت وگرنه اونقدرا هم مرموز نبود)

ترسناک‌ترین*
شاه شوریده سران

دوست داشتنی ترین*
نمیدونم

طناز ترین*
گروه فنی سایت.

فعال‌ترین*
این رو باید به این آمارگیر سمت چپ صفحه مراجعه کنید.

مسئولیت ‌پذیرترین*
هوای دوست

نمونه‌ترین*

نمیدونم.

اینم تموم شد، مثل بقیه صندلی داغ‌ها.

دفتر تمام گشت و به پایان رسید عمر

ما همچنان در اول وصف تو مانده ایم

با سلام!

خوب میرسیم به گزارش پایانی صندلی داغ.

صندلی داغ من با درخواست خودم از مکلارن شروع شد و مکلارن هم که مدت ها بود در پی سوزوندن من بود بدون لحظه ای مکث، درخواستم رو قبول کرد و صندلی داغ شروع شد. هفته ی اول تب سوال پرسیدن بین کاربرا بالا بود و سرعت ثبت سوالات هم هکذا. اما از اونجا که به قول قدیمیا تب تند، زود عرق می کنه،بعد از هفته ی اول سرعت مذکور کاهش چشمگیری داشت! (البته دلیل اصلیش این بود که خیلی از کاربرا پی بردن که طی این مدت فعالیت من، گول ظاهرم و رو خوردند و من مثل طبل غازی بلند آوازه و میان تهی هستم!!!) اما در کل و خارج از شوخی صندلی داغ تجربه ی قشنگ و خیلی خوبی برای من بود.باعث شد که مرتبا خود واقعیم رو با اون ایده آل هایی که برای خودم متصور هستم مقایسه کنم و شدت عقب موندگیم رو بهتر درک کنم. دوستان هم با سوالای قشنگشون من رو در این تجربه همکاری کردن که از تک تکشون تشکر می کنم. خوب این پایان حضور من در انجمن های تبیان هست و خوشحالم که به این شکل تموم شد. به این میگن یه پایان خوش. اما قبل از رفتن باید از کسانی که توی این مدت سه سال و اندی، خواسته یا ناخواسته موجبات ناراحتیشون رو فراهم آوردم عذرخواهی کنم. امیدوارم من رو ببخشن( از قدیم گفتن به دیوونه هرجی نیست! شما ببخشید)

با اجازه دیگه رفع زحمت می کنم.

دل ای رفیق در این کاروانسرای مبند

که خانه ساختن آیین کاروانی نیست

فعلا خداحافظ!

کریما به رزق تو پرورده ایم
به انعام و لطف تو خو کرده ایم

گدا چون کرم بیند و لطف و ناز
نگردد ز دنبال بخشنده باز

چو ما را به دنیا تو کردی عزیز
به عقبی همین چشم داریم نیز

عزیزی و خواری تو بخشی و بس
عزیز تو خواری نبیند زکس

خدایا به عزت که خوارم مکن
به ذل ّ گنه شرمسارم نکن

مسلط مکن چون منی بر سرم
ز دست تو به گر عقوبت برم

به گیتی نباشد بتر زین بدی
جفا بردن از دست همچون خودی

مرا شرمساری ز روی تو بس
دگر شرمسارم مکن پیش کس

گرم بر سر افتد ز تو سایه ایی
سپهرم بود کمترین پایه ایی

اگر تاج بخشی سرافراز دم
تو بردار تا کس نیندازدم

به نام خدای مهربون
الهی به امید تو نه به امید خلق روزگار
سلام بر اهل صلح دوستی انسانیت
حمید عزیز ممنونم از حضورت، واقعا صندلی داغ بکری بود و به من خیلی خیلی چسبید، سوالات با جوابای بعضا غافل‌گیر کننده، خلاصه که امیدوارم همون‌طوری که گفتی صندلی برات مفید بوده باشه، هر کجا هستی امیدوارم که موفق باشی و کاه‌گلی، برات بهترین‌ها رو آرزو می‌کنم.
از سائلین عزیز هم که تا این مدت همراهمون بودن تشکر می‌کنم ولی من انتظارم بیشتر از این حرفا بود، چون صرفا صندلی داغ هر شخص فقط یک بار براش اتفاق میوفته و چه خوب میشه همه با هم برای اون شخص ثبت خاطره کنیم ولی . . .
راستی خانم باتنیست گرامی متاسفانه سوالات شما بیرون زمان تعیین شده بود، ایشالله تو صندلی داغ بعدی جواباشو می‌گیرین.
خب دیگه به انتهای صندلی داغ رسیدیم و باید تاپیک رو قفل کنم.
برای همگیتون آروزی عاقبت بخیری دارم و امیدوارم که همیشه لبتون خندون و دلتون سبز مثل دریا باشه!!

به پایان آمد این دفتر *** حکایت هم‌چنان باقی‌ست

مراقب خودتون باشید

سلام سلام سلام

منم با تاخیر به اتمام رسیدن صندلی داغ جناب شوریده سران را تبریک می گم

امیدوارم زیاد صندلی شون نسوخته باشه

موفق و موید باشید