• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن طنز و سرگرمی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
طنز و سرگرمی (بازدید: 3041)
پنج شنبه 21/9/1387 - 16:40 -0 تشکر 76819
خاطرات شیرین و طنز

سلام .

حتما واسه ما پیش اومده که از دوران بچگی تا حالا خاطراتی رو گذروندیم . شاید بعضی ها تلخ بودن اما الان که می فکریم میبینیم نع خیلی هم شیرین بودن . پس بیاید همگی یه خاطره باحالمون رو تعریف کنیم . اما ترخدا طومار ننویسید . ممنون .

کاش میدانستم که کجا دلها به ظهور تو آرام خواهد گرفت  

يکشنبه 8/10/1387 - 23:10 - 0 تشکر 79803

با سلام خدمت  chelsea عزیز و تشكر از اینكه د مسابقه ذهنیت شركت كردید و تازه اشكال كار را هم گوشزد فرمودید امیدوارم شركت شما در این مسابقه مستمر باشد .در ضمن همانطور كه استحضار دارید بنده تازه وارد هستم و این اولین مبحثی بود كه ایجاد كردم و به همین خاطر از شما كه در این انجمن ریش سفید هستید تقاضا دارم معایب و پیشنهادات كار ها را به بنده گوشزد كرده بر تجربه ام افزوده شود.

من یادم میاد 12-13 سال پیش زمانی كه تقریبا 6-7 ساله بودم تو یه روز جمعه خانواده در منزل جمع بودیم و هر كس مشغول كار خود بود عده ای با هم از این در و اون در و خلاصه از درهای مختلف صحبت میكردند , عده ای به استراحت مشغول بودند و من و براد بزرگترم كه عاشق برنامه های رادیو بود در حال گوش دادن به رادیوی قدیمی بالای طاقچه بودیم (البته تلوزیون هم بود اما برنامه ی رادیو در این روز بهتر بود) از قضا برنامه های روز جمعه مسابقه هم داشتند و این هفته سوال مسابقه این بود :اگر كار بدی انجام دهید و والدینتان شما را تنبیه كنند چه خواهید كرد؟

نه این كه فكر كنید برنامه مخصوص كودكان بود . نمیدانم چه شد كه آن روز این سوال را مطرح كردند شاید به خاطر من بود

خلاصه از من اصرار و از برادرم انكار او را مجبور كردم تا شماره ی برنامه را برای من بگیرد تا به سوالش جواب دهم شاید آن روز حدودا نیم ساعت طول كشید تا تونستم بیام رو خط (به دلیل پرطرفدار بودن برنامه و شلوغی خط) وقتی كه خانومه گوشی رو برداشت برادرم در حالی كه می خندید گوشی تلفن را به من داد من هم سلام كردم و به خانومه گفتم كه میخواستم توی مسابقه شركت كنم خانومه در حالی كه تعجب كرده بود مرا دعوت به ارائه پاسخ كرد من هم گفتم اگر مادرم مرا تنبیه كند گریه میكنم و فقط به همین جمله اكتفا كردم و خداحافظی كردم بعد از چند ساعت دیگه یعنی بعد از ظهر همان روز وقتی كه داشتند نام برنده را اعلام میكردند ما همه در حال صرف عصرانه بودیم كه ناگهان با اعلام نام من به عنوان برنده مسابقه این هفته اتاق در سكوت عجیبی فرو رفت تا اینكه من با جیغ بلندی كه كشیدم این سكوت را شكستم.

سال و مال و فال و حال         اصل و نسل و بخت و تخت

           باشدت بر شهریاری بر مراد و بر دوام

سال خرم ، مال وافر ، حال خوش          اصل ثابت ، نسل باقی ، تخت رام

يکشنبه 13/11/1387 - 16:7 - 0 تشکر 86691

فکر میکنم دوشب پیش بود که یکی مسیج داد ، نوشته بود :

سلام ، خانم احمدی ام .

آقا منو میگی وقتی چشمم به اس ام اس افتاد یهو مثل چیز ترسیدم و قلبم شروع کرد به تند تند زدن . بخدا از دست پاچگی نمیدونستم چی کار کنم .

فکر میکردم به خاطر بی نظمی هایی که تو انجمنا یه موقع ازم سر زده ، مدیر سیستم میخواد بهم اخطار بده .

بعد من مسیج ایشون رو جواب دادم نوشتم :

سلام . ببخشید شما شماره منو از کجا ؟

بعد دیدم زنگ زد .

حالا من دیگه عرق مرگ رو پیشونیم نشسته بود . دیگه داشتم از حال میرفتم که یهو دکمه سبز رو زدم .

گفتم : بفرمایید .

گفت : سلام . منو شناختید ؟

گفتم : از تبیان ؟

گفت : بله ؟

گفتم : شما از تبیانید ؟

گفت : شما آقای محیطی هستید ؟

گفتم : نه

گفت : ببخشید اشتباه گرفتم .

وای خدا اونقدر ترسیده بودم که قلبم ریخت . گفتم خدایا شکرت .

اما هر موقع به این خاطره ی غیر منتظره فکر میکنم خندم میگیره .

کاش میدانستم که کجا دلها به ظهور تو آرام خواهد گرفت  

دوشنبه 14/11/1387 - 9:33 - 0 تشکر 86895

بنام خدا

با سلام به طنزیان خنده رو

چلسی جان منو وادار کردی یکی از خاطرات شیطنت آمیز و خنده دار فوتبالی رو برات بگم

یکروز تو مسابقه فینال داخل سالن بود،من به عمد پشت سر مدافع حریف که داشت عقب عقب میومد نشستم و وانمود کردم که میخوام بند کفشمو ببندم، بازیکن حریف از پشت با من که نشسته بودم برخورد کرد و چون سرعت داشت با سر به زمین خورد و یک معلق زد  و من که به طرز مرموزانه ای داشتم میخندیدم و خودمو زدم زمین و احساس ناراحتی میکردم و بازیکن حریف که با من آشنا بود و با این کلک های من آشنا ، بلند شد و لگدی به من زد و داور بیچاره که از همه جا بیخبر بود کارت قرمز را به سینه اش چسباند  و اونو اخراج کرد، حالا تازه داشت به داور میگفت که این به عمد اینکارو کرده و هر چند ما به اون اخراج نیازی نداشتیم و قهرمان میشدیم ولی هنوز که هنوز همبازی های اونموقع رو میبینم از آن شیطنتم میگن و میخندند، خدا منو ببخشه چقدر تو این فوتبال شیطنت میکردم و تا بازیکن حریف اخراج میشد، بعدا یکی دیگشو براتون میگم تا با هم بخندیم.

افضل العبادة انتظار الفرج‏

یاران همه رفتند جامانده ام من           ازکاروان عشق وامانده ام من

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.