عرض سلام و خسته نباشید
لا اکراه فی الدین. قد تبین الرشد من الغی.
از مبحث شیرین و البته مهمی که مطرح کردین ممنون. و اما پاسخ:
1) راه های شناخت خداوند و رسیدن به اصول دین (توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد) اونقدر روشن و مبرهنه که نه تنها نیازی به تقلید نداره بلکه تقلید کردن در این امور به نوعی بی احترامی به شعور انسانه. خداوند دین رو و خداجویی رو و نیاز به وصل شدن به یک منبع لایتناهی رو در فطرت انسان جاسازی کرده و در واقع خداوند امکانات اولیه رو برای ما مهیا کرده.
2) ایمان آوردن امر تقلیدی نیست بلکه امری قلبیه و تنها از راه تحقیق و تفکر و تدبر حاصل می شه. ما باید به اصول دبن اعتقاد پیدا کنیم که این اعتقاد پیدا کردن ذاتا با تقلید کردن منافات داره.
3) اگر ایمان آوردن و دیندار شدن از راه تقلید جایز باشه پس نمی شه به کسی که در خانواده ای مسیحی یا هندو به دنیا اومده و به تقلید از والدینش یا حتی بزرگان دینش مسیحی یا هندو شده خورده گرفت. در واقع انتخاب دین از راه تقلید نمی تونه دلیل موجهی باشه که اگر باشه تفاوت بین کسی که به واسطه ی تقلید مسلمان شده با کسی که به واسطه ی تقلید هندو شده بی معنیه.
4) وقتی ما به واسطه ی تعقل و تدبر به اصول دین ایمان آوردیم و اونها رو پذیرفتیم اونوقت سراغ تقلید می ریم. چون این تقلید کردن جزوی از دین ماست. وقتی هنوز دیندار نشدیم نمی تونیم تقلید کنیم. اول باید به اصول چیزی ایمان باریم تا بعد در مورد فروعش ویا جزئیاتش به نوعی التزام برسیم. همین تقلید در فروع هم اگر تجویز دین نبود باز باطل بود.
5) شما وقتی هنوز به اصل امامت که از اصول دینه ایمان نیاوردی چطور می خوای از اونها تقلید کنی؟ چه در اصول چه در فروع و حکام.
باور کنید که آخر شبه و خوابم میاد اگه نه جای تفصیل داره. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
((یا حق))