• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 3383)
شنبه 18/8/1387 - 0:22 -0 تشکر 69440
* ویژه برنامه روز میلاد*

کیستم من سائلی امیدوارم یا رضا **** تو گل گلهایی و من خار خارم یا رضا

امام رضا علیه السلام میفرمایند: رحمت ما بر آن کس که مکتب ما را زنده نگه دارد.
 
/////////////////////////////// 
 

سلام

قبل از هر چیز فرا رسیدن خجسته میلاد با سعادت ثامن الحجج امام رئوف حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام خدمت یکایک شما دوستان قرآنی و دوستداران عترت مبارک باشه.
 

میدونید چیه؟...
هر وقت آدم میخواد تولد یه عزیزی رو تبریک بگه اولین چیزی که یادش میوفته تهیه یه هدیه هست...
یه هدیه که در خور شاءن آن طرف باشه...
و به نحوی نشون بده که طرفمون رو از جان و دل دوست داریم.
حالا بیاییم اینور بازار...یعنی روز دوشنبه هم به یه تولد دعوتیم...
بله تعجب نکنید... اگه اینجا هستی و اینو میخونی ...
بدون که به یه نحوی دعوت شدی...
 
فقط بگم این تولد با تولدهای معمولی فرق داره و اونم اینه که درست برعکس جشن تولدهای معمولی اتفاق میوفته... در واقع ایشان به ما هدیه میدهند ... یعنی تجربه ثابت کرده که اگه کسی هم دست خالی بیاد اما فقط و فقط دعوت شده باشه ...حتما دست پر از این خانه میاد بیرون.

ما فقط اینجا میخواهیم خالی بودن دستامون رو به یه دستی که دارای کرم و جود و بخشش هست نشون بدیم ...
به همین خاطر بیاییم با هم در این روز قشنگ دل اربابمون رو شاد کنیم...
یعنی هر کس 5 تا حدیث از سخنان گوهربار مولود روز دوشنبه (حتی الامکان با ذکر منبع معتبر) در این تاپیک ثبت کنه .. و با این تفاوت که این 5 حدیث رو بعنوان یادگاری این روز قشنگ در سال 87 حفظ خواهیم کرد و علاوه بر آن در این روز تمام سعی مون را خواهیم کرد تا بهشون عمل کنیم...
تقلب هم مجازه...
یعنی شاید از همین حدیث بالایی خوشتون آمد و خواستید حفظش کنید بنابراین میتونیم حدیث تکراری هم ثبت کنیم .


یه چیز هم بگم:
یه موقع نترسیدااا...
مثلا شیطون بگه بی خیال ...
اگه ثبت کنم و بهش عمل نکنم، دروغ گفتم و خود اینکار یه گناه بزرگتریه ...
و به این نحو پشیمونتون کنه .
خدا خودش برای اینم یه راه حل گذاشته...یعنی اگه همین اول نیت کنیم و بعد از ائمه معصومین علیهم السلام کمک بخواهیم صد در صد کار برامون آسونتر میشه...

پس همین اولش همه با هم نیت میکنیم که :

 ای امام مهربون...خودت این گدا رو دعوت کردی و خودت داری بهمون این توفیق رو هدیه میکنی که 5 تا حدیث حفظ کنیم ...پس خودت هم کمکون کن تا این 5 تا حدیث رو حداقل روز میلادت عمل کنیم و نشون بدیم که گدای آستان خودت هستیم...ببین که من دوست دارم آدم بشماااا...پس بیا...این دستای خالیم رو بگیر و نذار جای دیگه برم.

یا علی

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

شنبه 18/8/1387 - 18:41 - 0 تشکر 69579

مراتب شناخت غیب و ایمان به آن
این شرط معرفت یعنى شناخت غیب و ایمان به آن چون سایر پیش گفته داراى مراتبى است . هر كه تمام آن درجات را داشته باشد، بهره ى او از قرآن بیش تر است و هر كه بعضى از آن مراتب را دارا باشد، به همان اندازه از قرآن بهره مى برد. چنان كه قرآن عینى یعنى حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم براى همه ى فرستاده شد؛ و ما اءرسلناك الا كافة للناس بشیرا و نذیرا ، (161) ولى تنها مؤ من به غیب از وجود ایشان بهره مند مى شود. از این رو خداى متعالى مى فرماید: لقد من الله على المؤ منین اذ بعث فیهم رسولا . (162)
اكنون انسان آگاه زیرك به اهمیت این شرط در مقایسه با سایر شرایط پى مى برد، به گونه اى كه اگر گفته شود: این شرط از آن جا كه به عقل نظرى مربوط است ، مهم ترین شرط است ، سخن گزافى نیست . زیرا شرایطى كه مربوط به عقل عملى است ، در رتبه ى شرایطى نیست كه مربوط به عقل نظرى است ، چنان كه خود عقل عملى نیز در رتبه ى عقل نظرى نیست .
براى مثال ، طهارت از آلودگى تعلق به دنیا و نیز گسستن از این دنیاى كوچك و پیراستن از پستى وابستگى به ماده و تجملات و جواهرات و زیبایى هاى آن و امثال این گونه اوصاف نفسانى كه مربوط به عقل حقیقى است و به واسطه ى آن خداى رحمان عبادت و بهشت كسب مى شود. همه ى این امور از شئون عقل عملى است كه در مقایسه با شناخت غیب و ایمان به آن كه از شئون عقل نظرى است ، از اهمیت كم ترى برخوردار است .
اعتراف به وجود غیب ؛ پایه ى شناخت
اساس شناخت و معیار عقلى ، آن پذیرفتن انواع دوگانه ى موجودات است ؛ غیب و شهادت . بى تردید وحدت خداوند و سایر اوصاف ذاتى او نسبت به عالم طبیعت غیب است و از پلیدى و آلودگى طبیعت منزه است و نیز ملائكه و وحى و نبوت و رسالت و خلافت الاهى و عصمت و علم به غیب و خبر دادن از آن و مثال این گونه امور كه همگى از معارف قرآنى است ، به عالم غیبى مربوط مى شود كه حواس آن را درك نمى كند و دست تجربه و اعتبار اجتماعى به آن نمى رسد و بافته هاى خیال و احساسات وهم ، كرامت آن را لمس نمى كند.
بنابراین ، اساس علوم قرآنى بر پایه ى مجردات غایب از اوهام و به طریق اولى غایب از حس استوار است و مهم ترین شرط لازم براى شناخت قرآن آن است كه عقل پیراسته از طبیعت ، معیار شناخت قرار گیرد و پذیرفته شود كه مطلق وجود، تنها در طبیعت خلاصه نمى شود، بلكه دو نوع طبیعى و فرا طبیعى دارد. در این صورت است كه تدبر در قرآن و استنباط از آن و اعتماد و استناد و استدلال به آن و بهره گیرى از هدایت آن ممكن مى گردد؛ این مهم نیز پس از به دست آوردن سایر شرایط است .
نمونه هایى از معارف غیبى انكار شده
اكنون نمونه هایى از معارف غیبى قرآن را مى آوریم كه ملحدان به انكار آن ها پرداخته اند و از آن ها شگفت زده شده اند و بیزارى جسته اند و از آن معارف غیبى به اسطوره یاد كرده اند. زیرا این گمان بر اوهام شان چیره شده كه موجود فقط شى ء محسوس است و هر چه را كه حس به ذات و جوهر آن نمى رسد، فرض وجودش محال است ، و نیز هر چیزى كه مانند جسم ذاتا یا به سبب چیزى كه در آن است ، مانند احوال جسم ، اختصاص به مكان یا وضعیتى نیابد، بهره اى از وجود ندارد.
این ملحدان مى گویند: و ما یهلكنا الا الدهر
(163) و نیز مى گویند: لن نؤ من لك ... اءو تاءتى بالله و الملئكة قبیلا (164) خدا را بیاورى تا ما او را رویاروى ، همچون ماده ببینیم و نیز ملائكه را بیاورى تا آن ها را در مقابل خود بنگریم .
روشن است كسى كه نهایت درجه ى علمش این مقدار اندك است كه موجود را در محسوسات منحصر مى سازد، چگونه او خدا را مى تواند درك كند؟ خدایى كه لا تدركه الاءبصار و هو یدرك الاءبصار و هو اللطیف الخبیر
(165) و نیز چگونه شدنى است چنین كسى نشئه ى نهایى را بشناسد كه ملائكه دیده نمى شوند، مگر این كه در همان نشئه باشد یا اگر هنوز به آن عالم نرفته ، در آن حالت ویژه باشد، چنان كه خداى متعالى مى فرماید: یوم یرون الملئكة لا بشرى یومئذ للمجرمین و یقولون حجرا محجورا .(166)
آنان نیز مى گفتند: لو لا نزل هذا القران على رجل من القریتین عظیم . (167) زیرا آن ها به زمین متمایل بوده ، گمان كرده اند كه اصالت براى ماده است و هر كه مالك تجملات و زینت آن باشد. او بزرگ است و نبوت هم مقام مادى بسیار بزرگى است كه ناگزیر از آن بزرگ مادى است .
روشن است كه محدوده ى علمش این اندازه ناچیز است ، چگونه مى تواند درك كند كه نبوت یك شاءن الاهى و داراى عظمت معنوى است و فقط صاحب خلق عظیم و ملكات نفسانى عظیمى چون عصمت ، به آن دست مى یابد. از این رو، با بى خردى مى گوید: لن نؤ من حتى نؤ تى مثل ما اءوتى رسل الله .
(168) چنان كه خداوند از آنان حكایت مى كند: بل یرید كل امرى منهم اءن یؤ تى صحفا منشرة (169)، و نیز مى گفتند: ان هى الا حیاتنا الدنیا و ما نحن بمبعوثین (170) و ءاذا متنا و مكنا ترابا ذلك رجع بعید؛ (171) یعنى از حد امكان و از فهم عقلى ما دور است كه انسان ها پس از مرگ دوباره زنده و برانگیخته شویم . از این جهت چنین افرادى از معاد وحشت داشته ، از آن تعجب مى كنند و مى گویند: هل ندلكم على رجل ینبئكم اذا مزفتم كل ممزق انكم لفى خلق جدید . (172)
آرى كسى كه حوزه ى علمش این اندازه تنگ باشد، چگونه مى تواند درك كند كه انسان با مردن نیست مى شود، بلكه متوفى مى گردد و در زمین گم نمى شود، بلكه از خانه اى به خانه دیگر مى رود.
موارد فوق نمونه هایى است كه به مبداء و معاد و وحى و نبوت مربوط مى شود و مبناى همه ى آن ها عدم انحصار معیار شناخت در حس ، و موجود در محسوس است . از این رو، ملحدانى كه گمان مى كنند هر چه حس به آن نمى رسد، ممتنع الوجود است و هرگز پدید نمى آید، در برابر معارف غیبى چنین مى گویند: ان هذا الا اءساطیر الاءولین

شنبه 18/8/1387 - 18:41 - 0 تشکر 69580

پیراستگى از پستى طبیعت
از مطالب گذشته روشن مى شود كه براى شناخت قرآن شرط دیگرى لازم است و آن رفعت و پیراستگى از پستى طبیعت است . بى تردید عترت طاهره علیهم السلام و دوستان و پیروانشان رفعت یافتگان الاهى اند و راه به دست آوردن آن رفعت ، رفتن به مساجد و مشاهد شریفه و اطاعت از اوامر كتاب و عترت است و حقا آنان كه از این خانه هاى بلند مرتبه رو گرداندند و اوامر كتاب و سنت را گردن ننهادند، كسانى هستند كه اراده ى تكوینى خداوند به رفعت ایشان از حضیض طبیعت تعلق نگرفته است ، گر چه اراده ى تشریعى او برترى آنان را خواسته است ؛ و لو شئنا لرفعناه بها و لكنه اءخلد الى الاءرض و اتبع هویه . (151)
این آیه به داستان بلعم باعور اشاره دارد كه وى مورد عنایت خداوند واقع شد و نشانه هایى به او عطا شد، ولى با سوء استفاده از این مقام ، از زیانكاران گردید چون از جهت اراده ى تشریعى ، خواست خداوند رفعت یافتن او بود و نمونه اى از آیات و نشانه هایش را نیز به او بخشید، ولى او از آیات الاهى بریده شد و به زمین میل كرد و شرط اراده ى تكوینى خداوند براى رفعت را به دست نیاورد.
از این رو، خداوند تكوینا رفعت او را اراده نكرد. زیرا اگر اراده ى تكوینى خداوند به بزرگى او تعلق گرفته بود، تحقق آن اراده ، قطعى و تخلف ناپذیر بود؛ لیكن عدم تحقق رفعت بلعم باعور نشانگر آن است كه اراده ى خداوند از نوع تشریعى بود، نه تكوینى .
همچنین روشن شد كه استنباط این شرط از روى وصف رفعت است كه خداوند براى آن صحف الاهى بیان داشته است و چنان كه گذشت شناخت هر چیز از سنخ همان چیز است . پس شناخت صحیفه ى عالى رتبه ناگزیر عارف بلند مرتبه مى طلبد - چنان كه در شرط بودن طهارت براى معرفت بیان گردید - زیرا ستودن صحیفه به رفعت ، مانند آن است كه گفته شود: این صحیفه تنها در معرض دستیابى كسانى است كه خداوند آنان را به مرتبه ى عالى بالا برده است .
كرامت و ارجمندى
یكى از شرایط شناخت قرآن كرامت و پیراستگى از فرومایگى هاست . زیرا كرامت یكى از اوصاف صحف الاهى است كه قرآن اشرف آن هاست . فى صحف مكرمة *... باءیدى سفرة * كرام بررة . (152) چنان كه خداوند قرآن را نیز به كرامت ستوده است ؛ انه لقران كریم . (153) پس قرآن ، مظهر اسم كریم است و كریم یكى از اسماى حسناى خداوند است ؛ قال هذا من فضل ربى لیبلونى ءاءشكر اءم اءكفر و من شكر فانما یشكر لنفسه و من كفر فان ربى غنى كریم . (154)
راه ارشاد به تحصیل صفتى برتر
ستودن كتابى به وصف خاص ، انسان را به لزوم تحصیل شرایط مربوط به شناخت آن كتاب و نیز موانع شناخت آن راه مى نماید. مثلا توصیف قرآن به عربى مبین (155) نشانه ى آن است فقط كسى كه به دستور زبان عربى آشناست ، توان شناخت قرآن را دارد و نیز ستودن قرآن به كرامت نشان آن است كه معرفت قرآن براى انسان كریم میسر است . چون رسول كریم و نیز قرآن كریم فقط از روى كرامت سخن مى گویند. پس كسى كه سهمى از كرامت ندارد، چگونه قدرت شناخت كرامت را داراست ؟
تقوا، مدار كرامت
خداوند سبحان مدار كرامت را تقوا مى داند. چون با پیدایش تقوا كرامت نیز پدید مى آید و با دوام آن نیز كرامت استمرار مى یابد. چنان كه با شدت و قوت تقوا، كرامت نیز تشدید و تقویت مى شود؛ ان اءكرمكم عند الله اءتقیكم (156) و با نابودى تقوا، كرامت نیز به طور كلى نیست مى شود. زیرا هنگامى كه از طریق طغیان ، تقوا از بین رود، از طریق اهانت ، كرامت زائل مى شود؛ ... و من یهن الله فما له من مكرم . (157) خداوند فقط متقیان را كرامت مى بخشد و اگر كسى به جهت طغیان و سركشى از تقوا جدا شود، با سوء اختیار خود كرامت را به خوارى جایگزین ساخته است و از كتابى كه بر گرد كرامت و كرامت نیز بر گرد آن مى چرخد، هیچ بهره اى ندارد.
بنابراین ، كرامت و پیراستگى از پستى هاى دنیوى ، شرط مهم شناخت قرآن كرمى است . زیرا ستودن قرآن به كرامت مانند این سخن است كه قرآن را تنها كسانى حس مى كنند كه خداوند به آنان نسبت به دنیاى پست كرامت بخشیده باشد.
پس كسى كه دنیا او را فریفته است و بهره اش را به فرومایگى و پستى فروخته است و آخرتش را به بهاى اندك خریده و سركشى كرده ، در هواى نفس خود فرو رفته است ، چیزى از كتاب كریم را به ارث نمى برد، گر چه آن را تلاوت كند و ببوسد و بعضى اوقات آن را بر سر نهد راز مطلب همان است كه به آن اشاره شد.
آشنایى با غیب و باور كردن آن
یكى دیگر از شرایط شناخت قرآن شناخت غیب و ایمان اجمالى به آن است . زیرا قرآن - چنان كه گذشت - از غیب و باطن عالم خبر مى دهد. از این رو كسى كه وجود را مساوق با ماده مى داند و هر موجودى را مادى مى پندارد و بر آن است كه هر چه ماده ندارد، موجود غیر حقیقى ، بلكه خرافه اى است كه وهم آن را داراى دو نوع ساخته و دست خیال آن را بافته است ، چنین كسى از كتابى چون قرآن كه موجود را داراى دو نوع غیب و شهادت مى داند بهره اى نمى برد. زیرا اعتقاد او با محتواى آن كتاب مخالف است .
كسى كه بعضى از موجودات را غیر مادى مى داند و ملاك شناخت را تنها به حس محدود نمى كند، بلكه معیار اصیل شناخت را عقل یا شهود دانسته ، حس و تجربه را مددكار آن دو مى داند و نیز منشاء ارزش و اعتبار حس و شهادت را همان عقل مجردى مى داند كه خود نیز از عالم طبیعت نهان است ، چنین كسى از قرآن بهره مى برد. چون اعتقاد وى درباره ى موجودات با محتواى قرآن هماهنگ است .
خداوند سبحان راز بهره نبردن از قرآن را براى كسى كه وجود را منحصر به ماده مى داند، چنین بیان مى كند: ... و لكن اءكثر الناس لا یعلمون * یعلمون ظاهرا من الحیوة الدنیا و هم عن الاخرة هم غافلون .
(158) آنان به باطن زندگى دنیا آخرت علم ندارند و با وجود آن كه آخرتى هست ، توجهى به آن ندارند، بلكه از آن غافلند. بدین جهت به رسولش ‍ صلى الله علیه و آله و سلم امر فرمود كه از این افراد روى گردان باشد. چون آگاهى آنان براى شناخت قرآن به حد نصاب لازم نمى رسد؛ فاءعرض ‍ عن من تولى عن ذكرنا و لم یرد الا الحیوة الدنیا * ذلك مبلغهم من العلم ان ربك هو اءعلم بمن ضل عن سبیله و هو اءعلم بمن اهتدى . (159)
مصحح این اعراض و رویگردانى و موجب دورى گزیدن نیكوى او، آن است كه قرآن براى هدایت مردم در هر شهرى و عصرى نازل شده است ، ولى معارف قرآن كه مبتنى بر غیب است ، براى كسانى كه به چیزى ایمان نمى آورند، مگر آن كه آن را حس كرده ، آشكارا بنگرند و تنها محسوسات و مشاهدات خود را باور دارند، سودى ندارد. از این رو خداى متعالى مى فرماید: هدى للمتقین * الذین یؤ منون بالغیب

شنبه 18/8/1387 - 18:41 - 0 تشکر 69581

مادى گرایى ، مهم ترین مانع شناخت قرآن
یكى از موانع - بلكه مهم ترین آن - عدم آگاهى از دو قسم موجود است ؛ موجودات غیبى و شهودى . جاهلان چنین مى پندارند كه موجودات منحصر است در مواردى كه با حس دیده مى شود، از این جهت هنگامى كه معارف غیبى به ویژه معاد را مى شنوند، گمان مى كنند كه این امور نیز باید از امور طبیعى باشد كه حواس ، آن ها را درك مى كند و چون آن را در عرصه ى دنیاى محسوس نمى یابند، آن را نمى پذیرد؛
و اذا تتلى علیهم ایاتنا بینات ما كان حجتهم الا اءن قالوا ائتوا بابائنا ان كنتم صادقین * قل الله یحییكم ثم یمیتكم ثم یجمعكم الى یوم القیمة لا ریب فیه و لكن اءكثر الناس لا یعلمون .
(176)
ندانستن غیب بودن قیامت كه حواس دنیایى به آن نمى رسد و قیامت پس از دگرگونى دنیا ظهور مى یابد، سبب مى شود كه در پیشگاه پروردگارشان چنین احتجاجات باطلى را عرضه كنند و این جهل و نادانى در مقابل علم و آگاهى است ؛ چنان كه در ذیل آیه ى كریمه چنین آمده است : و لكن اءكثر الناس لا یعلمون (177)، و این مانع ، درد بزرگى است كه سبب كفر مى شود، به ویژه در عصر پیشرفت صنعت و مشاهده ى آثار طبیعى آن در آسمان و زمین و دریا و خشكى و... .
تفكر مادى ، موجودات را در محسوس خلاصه مى كند؛ یعنى اگر چیزى در آسمان و زمین هست ، باید حس از آن آگاه باشد و اگر در هیچ یك از آن دو حس نشد، محكوم به نیستى است و اعتقاد به وجود شى ء غیر محسوس در حقیقت افسانه اى بیش نیست . چنان كه فرعون مى گفت : یا هامان ابن لى صرحا لعلى اءبلغ الاءسباب * اءسباب السموات فاءطلع الى اله موسى و انى لاءظنه كاذبا ؛
(178) در حالى كه از وجود غیبى خداوند سبحان كه از طریق وهم واقعا حس ، فهمیدنى نیست ، غافل بوده ، نمى داند كه و هو الذى فى السماء اله و فى الاءرض اله . (179)
پس همان گونه كه خدا در زمین الاه است و با حس دیده نمى شود، در آسمان هم الاه است و با حس دست یافتنى نیست . ساختمان بلند بیهوده است و تلسكوپ و دیگر ابزار دانش هاى مادى ، براى دیدن او فایده اى ندارد. چگونه به وسیله ى حس مسلح یا غیر مسلح مى توان بر خدایى احاطه پیدا كرد كه فیضش در درون هر چیزى ، حتى ساختمان بلند هست ، بدون آن كه با آن ها آمیخته باشد و از هر چیزى بیرون است ، بدون آن كه از آن ها جدا شود!
نتیجه : ندانستن غیب بودن خداوند سبحان از حواس ، سبب مى شود كه فرعون چنین سخن بیهوده اى بگوید و این جهل مانع شناخت قرآن است كه ندا مى كند خداى متعالى را با چشمان نمى توان درك كرد.
بنابراین ، دقیقا آنچه براى متفكر مادى شرط شناخت است ، همان مانع شناخت خداوند و اسماى حسناى غیبى اوست . حضرت رضا علیه السلام در پاسخ كسى كه از چگونگى و كجایى خداوند پرسید، فرمودند: واى بر تو! پندار تو غلط است . مكان آفرین مكان بردار نیست و چگونگى بخش ، كیفیت ندارد. او با كیفیت و مكان شناخته نمى شود و با حس درك نمى گردد و با چیزى سنجیده نمى شود؛ و یلك ان الذى ذهبت الیه غلط، هو اءین الاءین بلا اءین و كیف الكیف بلا كیف ، و لا یعرف بكیفوفیة و لا باءینونیة و لا یدرك بحاسة و لا یقاس بشى ء .
مرد پرسید: اگر به وسیله ى هیچ حسى درك نمى شود، پس وجود ندارد، لا شى ء و معدوم است ! امام در پاسخ وى فرمود: وقتى حواس تو از درك او ناتوان باشد، ربوبیت او را نمى پذیرى ، ولى ما هنگامى كه حواس مان از درك او ناتوان مى گردد، یقین مى كنیم كه او پروردگار ماست ، درست بر عكس اشیاى دیگر كه تنها در صورت مشاهده و حس كردن به وجود آن ها یقین پیدا مى كنیم ؛ و یلك لما عجزت حواسك عن ادراكه اءنكرت ربوبیته ، و نحن اذا عجزت حواسنا عن ادراكه اءیقنا اءنه ربنا خلاف الاءشیاء .
(180)
ناتوانى حس از درك خداوندى كه غیب و از عالم طبیعت پیراسته است ، سبب مى شود كسانى كه به اصالت حس و ملاك بودن آن براى شناخت معتقدند، خداوند را انكار كنند، در حالى كه عقل محض پس از اثبات و تبیین ضرورت وجود خدا، و ضرورت تنزه او از ماده و ملحقات آن و ضرورت تجرد او از طبیعت و آثار و احكام آن ، یقین مى كند كه او مانندى ندارد.
غالب معارف قرآن درباره ى وجود پروردگار متعالى و اسماى حسناى اوست كه حس از درك آن عاجز است . در این صورت ، متفكر مادى كه پایه ى آگاهى هایشان بر حسى استوار است كه از شناخت آن معارف عالیه ى غیبى ناتوان است ، چگونه آن معارف را بشناسد و بدان ها اعتراف كند؟ چگونه آنچه را حضرت رضا علیه السلام در شاءن او چنین فرمود؛ مى تواند درك كند؛ تعابیر از وصف او عاجز، و دیدگان ضعیف و تیره ، و شمارش صفات درباره ى آن به حیرت گراید، بدون حجاب و نهان است ، و بدون پرده در پرده اى پنهان است ، بدون دیدن شناخته مى شود و بدون تصویر ستوده ، بدون جسمیت وصف مى شود: لا اله الا الله الكبیر المتعال عجزت دونه العبارة و كلت دونه الاءبصار و ضل فیه تصاریف الصفات ، احتجب بغیر حجاب محجوب و استتر بغیر ستر مستور، عرف بغیر رؤ یة و وصف بغیر صورة و نعت بغیر جسم ، لا اله الا الله الكبیر المتعال .
(181)
پس روشن شد كه تفكر مادى و جهل به این كه معیار شناخت منحصر در حس نبوده ، موجود نیز منحصر در محسوس نیست و نیز غیب اسطوره اى نیست كه دست خیال آن را بافته باشد، مانع گوش دادن به صداى نبوت و مشاهده ى جمالى وحى و بوییدن بوى رسالت و چشیدن طعم دین است .

شنبه 18/8/1387 - 21:37 - 0 تشکر 69614

کیستم من سائلی امیدوارم یا رضا **** تو گل گلهایی و من خار خارم یا رضا

سلام

عزیزم اینهمههههههه؟...قشنگه هااا...اما دلم به حالتون میسوزه که چه جور میخواهید اینهمه رو حفظ کنید
اما بی شوخی ... اینجا قراره هر حدیثی ثبت میکنیم ...اونو حفظ و روز دوشنبه عمل کنیم
مطالب مرتبط با امام رضا (ع) را در همون تاپیک دوست خوبمون moffline عزیز ثبت کنیم یعنی این تاپیک :
 دهه کرامت
یا علی
التماس دعا

/////////////////////////////////////////////////

راستی بازم این دو بند مهم یادتون رفتاااا
البته حق میدم بهتون ... چون تو بقیه انجمن ها عادت کردید که پیشوند جنسیت بیارید
اما یادتون باشه شاید پشت هر آیدی به اصطلاح مذکر یه خانوم و یا برعکس کس دیگه ای نشسته باشه .



پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

يکشنبه 19/8/1387 - 9:50 - 0 تشکر 69682

سلام

گفتید که به این احادیث عمل کنیم ...میشه بگید چه جوری؟...نمیدونم شما هم توجه کردید که یک حدیث که در مورد دوستی بود و سه بار مورد توجه قرار گرفته بود...خوب اینو کی عمل میکنه!؟

اگه میکنن ...چرا دوستی ها اینگونست؟...آدم لنگه کفش خودشم اینجوری دور نمیدازه که بعضی ها راحت پشتشونو به دوستشون میکنن و میرن....(البته من که به شخصه اینا رو سپردم به خدا تا خودش که عادله ...)

غرض اینکه یه راهی برای عمل کردن واقعی پیدا کنید...

ممنونم

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
يکشنبه 19/8/1387 - 10:5 - 0 تشکر 69685

سلام

امام رضا (ع) میفرمایند:

1-لیـس لبخیل راحه, و لا لحسـود لذه و لا لملـوك وفـاء ولا لكذوب مــروه

بخیل را آسایشى نیست و حسود راخوشى و لذتى نیست و زمامدار را وفایى نیست و دروغگو را مروت و مردانگى نیست (تحف العقول,ص 450)

2-الحَجُّ تَسكینُ القلُوبِ

حجّ آرام بخش دل‏ها است (الأمالى ، طوسى ، ص 296)

3-عَونُكَ لِلضَّعیفِ مِن أفضَلِ الصَّدَقَةِ
یارىِ تو به ناتوان ، از بهترینِ صدقه‏ هاست (
تحف العقول ، ص 446)

4-صدیق كل امرء عقله و عدوه جهله
دوست هركس عقل او, و دشمنش جهل اوست (
تحف العقول, ص 443)

5-مَن رَضِیَ بِالقَلیلِ مِنَ الرِّزقِ قُبِلَ مِنهُ الیَسیرُ مِنَ العَمَلِ

هر كس به اندكْ روزى خرسند است ، اندك كردارى از او پذیرفته شود(الكافى ، ج 2، ص 138)

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
يکشنبه 19/8/1387 - 11:12 - 0 تشکر 69692


کیستم من سائلی امیدوارم یا رضا **** تو گل گلهایی و من خار خارم یا رضا

سلام


گفتید که به این احادیث عمل کنیم ...میشه بگید چه جوری؟...نمیدونم شما هم توجه کردید که یک حدیث که در مورد دوستی بود و سه بار مورد توجه قرار گرفته بود...خوب اینو کی عمل میکنه!؟

من خودمو نگاه میکنم و جواب این سوالتون رو میدم...هیچ کی عمل نمیکنه!! ...اما خوب فکر نکنم یه روز کار سختی باشه...و حتی اگه سخته ولی ما آدم آفریده شدیم ...یعنی میتونیم همونطور که یهو تصمیم میگیریم از صبح تا شب چیزی نخوریم و روزه باشیم ... در این مورد هم یکمی نفسمون رو کنترل کنیم حتما میشه


در مورد اینکه چرا دوستی ها اینگونه هست باید بگم مشکل اینجاست ما در انتخاب دوست به این حدیث توجهی نمیکنیم ...(البته اگه درست یادم مونده باشه ) یعنی دوست تو یا باید علمت رو زیاد کنه ... یا تو را یاد آخرت بندازه ... و یا وقتی باهاش حرف میزنی خدا و قیامت رو بهت یادآور باشه
مطمئن باشید دوستی که بر اساس این حدیث باشه ... ماندنی است

راه واقعی؟؟؟خوب راه واقعی در خودمونه...یعنی تا وقتی خودمون نخواهیم ... تا وقتی ارادمون ضعیف باشه... تا وقتی دنبال لذات زود گذر باشیم ... هیچ وقت نمیتوانیم به این احادیث عمل کنیم
میدونم که این ها رو میدونستید ... اما خوبه... همین سوالات باعث میشه که حداقل به خودمون یه چیزهایی رو یادآوری کنیم...یعنی ممنونم که باعث یادآوری این نکات شدید حداقل در خودم شدید

التماس دعا حافظ وحی کم پیدا...یعنی چرا نمیایید جلسات حفظ؟
یا علی

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

يکشنبه 19/8/1387 - 16:53 - 0 تشکر 69734

 به نام خدا

امام رضا علیه السلام فرمودند:

مَـن فـرّج عن مـومـن فـرّج الله عَن قَلبه یـَوم القیمة


هر كس اندوه و مشكلى را از مومنى بر طرف نماید خداوند در روز قیامت انـدوه را از قلبش بر طرف سازد

(اصول كافى، ج 3، ص 268)

عاشق این حدیثم...

***********************************

امام رضا علیه السلام فرمودند:

تزاوَرُوا تحـابـوا و تصـافحُـوا و لا تحـاشمـوا


به دیدن یكدیگر روید تا یكدیگر را دوست داشته باشید و دست یكدیگر را بفشارید و به هم خشم نگیرید.

(بحارالانوار،ج78،ص 347)

***********************************

امام رضا علیه السلام فرمودند:

لا یسْتَكْمِلُ عَبْدٌ حقیقةَ الایمانِ حَتَّى تَكُونَ فیهِ خِصالُ ثَلاثٍ: اَلتَّفقُّهُ فِى الدّینِ وَحُسْنُ التَّقْدیرِ فِى الْمَعیشَةِ، وَالصَّبرُ عَلَى الرَّزایا.

هیچ بنده ‏اى حقیقت ایمانش را كامل نمى ‏كند مگر این كه در او سه خصلت باشد: دین‏ شناسى، تدبر نیكو در زندگى، و شكیبایى در مصیبت‏ها و بلاها.

(بحار الانوار، ج 78، ص 339، ح1 )

***********************************

امام رضا علیه السلام فرمودند:

مَنْ حاسَبَ نَفْسَهُ رَبَحَ وَمَنْ غَفَلَ عَنْهَا خَسِر


آن كسى كه نفسش را محاسبه كند، سود برده است و آن كسى كه از محاسبه نفس غافل بماند، زیان دیده است.

(بحار الأنوار، ج 78، ص 352، باب 26، ح 9)

باید خیلی حواسمون به خودمون باشه...

***********************************

امام رضا علیه السلام فرمودند:

مَن رَضى عن الله تعالى بالقَلیل مِن الرّزق رضَى الله منه بالقَلیل مِنَ العَمل


هر كـس به رزق و روزى كم از خدا راضى باشد، خداوند از عمل كم او راضى خواهد بود

(بحـارالانـوار،ج 78،ص 357)

قناعت... قناعت... قناعت...

خدایا! دستامون خالیه، به یزرگی خودت از عمل کممون راضی باش...

 

بخشيدن يعني آزاد کردن يک زنداني...

و کشف اين که آن زنداني خودت هستي!

 

يکشنبه 19/8/1387 - 20:57 - 0 تشکر 69753

به نام الله

سلام به همگی

دلم برای گلدسته های طلایی آقا امام رضا تنگ شده ...

امشب اونجا چه حال و هوایی داره..

امام رضا ( ع ) در ضمن تجلیل از قرآن و اعجاز آن فرمودند : قرآن ریسمان .
محکم و بهترین راه به بهشت است ، قرآن انسان را از دوزخ نجات می دهد ، قرآن
به مرور زمان کهنه نمی شود ، سخنی همیشه تازه است زیرا برای زمان خاصی تنظیم نشده است ، قرآن راهنمای  همه انسانها و حجت بر آنهاست ، هیچ اشکال و ایرادی
به قرآن راه پیدا نمی کند ، قرآن از جانب خداوند حکیم فرود آمده است
بحار الانوار ، ج 92، ص 14

***

ریان از امام رضا علیه السلام پرسید : نظرتان راجع به قرآن چیست ؟ امام
فرمود : قرآن سخن خداست ، فقط از قرآن هدایت بجویید و سراغ چیز دیگر نروید که
گمراه می شوید
بحار الانوار ، ج 92، ص 117

***

هر کس به رزق و روزی  کم از خدا راضی باشد ، خداوند از عمل کم او راضی
باشد
بحار الانوار ، ج 78، ص 356

***

به خداوند خوشبین باش ، زیرا هرکه به خدا خوشبین باشد ، خدا با گمان
خوش او همراه است ، و هرکه به رزق و روزی اندک خشنود باشد ، خداوند به کردار
اندک او خشنود باشد ، و هرکه به اندک از روزی حلال خشنود باشد ، بارش سبک و
خانواده اش در نعمت باشد و خداوند او را به درد دنیا و دوایش بینا سازد و او
را از دنیا به سلامت به دار السلام بهشت رساند
تحف العقول ، ص 472

 

آرامش آن است كه بدانی در هر گام دستهای تو در دستان خداست 

لحظه هایت آرام  

يکشنبه 19/8/1387 - 20:58 - 0 تشکر 69754

از امام رضا درباره بهترین بندگان سؤال شد . فرمود : آنان هرگاه نیکی
کنند خوشحال شوند ، و هرگاه بدی کنند آمرزش خواهند ، و هرگاه عطا شوند شکر
گزارند ، و هرگاه بلا بینند صبر کنند ، و هرگاه خشم کنند . درگذرند
تحف العقول ، ص 496

***

صدقه بده هرچند کم باشد ، زیرا هر کار کوچکی که صادقانه برای خدا انجام
شود بزرگ است
وسائل الشیعة ، ج 1 ، ص 87

***

به خدا خوش گمان باشید ، زیرا خدای عزوجل می فرماید : من نزد گمان بنده
مؤمن خویشم ، اگر گمان او خوب است ، رفتار من خوب و اگر بد است ، رفتار من
هم بد باشد

اصول کافی ، ج 3 ، ص 116

***

قلب انسان حالت خستگی و نشاطدارد ، وقتی در حال نشاطاست مسائل را
خوب می فهمد و وقتی  خسته است کند ذهن می شود ، بنابراین وقتی نشاطدارد آنرا
به کار بگیرید و وقتی خسته است آن را به حال خود بگذارید
بحار الانوار ، ج 78، ص 375

 

آرامش آن است كه بدانی در هر گام دستهای تو در دستان خداست 

لحظه هایت آرام  

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.