RAHAFA
گر خدا بنده نواز است به خلقم چه نیاز
می کشم ناز یکی تا به همه ناز کنم
سلام به همه دوستان، من اولین باره که تو بحث های تبیان شرکت می کنم، ولی میخوام بگم که هیچ کدوم از حرفای شما مطلق نیست و نسخه هایی که شما می پیچین فقط برای خودتون مؤثره! حالا چرا؟
عواطف و احساسات ما زنها ایجاب میکنه که تمایل به ازدواج داشته باشیم چون نوعی از محبتی که ما زنا بهش نیاز داریم و فقط باید از جنس مخالفمون درک کنیم، که البته این هم متفاوته برای همه خانمها چون در شهرهای بزرگ و با فرهنگهای متفاوت این امر هم تغییر میکنه برای اینکه شاید یه دختر تو شهری مثل تهران به راحتی میتونه بدون هیچ مشکلی دوست پسر داشته باشه و همه اون محبتها رو کسب کنه و حتی زیر بار مسئولیت زندگی هم نره، پس مسلم که چنین دختری لزومی برای ازدواج و پذیرش مسئولیت زندگی رو برای خودش نمی بینه. اما در مورد خواستگاری رفتن آقایون، دین ما هر برنامه ای رو که برای ما تنظیم کرده منطقی و کاملاً صحیحه. به نظر شما چرا آمار طلاق افزایش پیدا کرده: من میگ اگه یه مرد خودش همسر آیندش و انتخاب کنه و هیچ درخواستی از طرف دختر خانم مطرح نشه حداقل برای اثبات درستی تصمیمش، حفظ غرورش و... هم که شده از طلاق و جدایی دوری میکنه. یه نکته به ظاهر طنز: حداقل خانما تو دعواهای زناشوییشون می تونم به آقا تشر بزنن که کسی نامه فدایت شوم واسط نفرستاده بود!
اما حالا من از خودم و محیط و فرهنگم بگم تا بیشتر آشنا بشین.
من 27 سال سن دارم دارای مدرک کارشناسی علوم اجتماعی هستم و کارمند جهاددانشگاهی. تو محیطی زندگی میکنم که سن ازدواج نسبتاً پائینه و اگر دختری به سن و سال من مجرد باشه همه با نگاه دلسوزانه و ترحم می بیننت و راهکارهای متفاوتی هم برای این مشکلت میدن. نمیگم من تا حالا خواستگاری نداشتم ولی از اونجایی که در خانواده ای با موقعیت اجتماعی بالایی زندگی میکنم و حساسیت پدرم تا حالا ازدواج نکردم. شما هنوز شرایط من و امثال من و درک نکردین و امیدوارم که هیچ وقت هم درکش نکنین. ولی من تمایل به ازدواج دارم و یه اعتراف بزرگی که بخوام بکنم اینه که حتی همیشه برای تعویقش گریه میکنم و دچار افسردگی شدم ولی نشده. از طرفی هم بود تو محیط کارم پسری با شرایط کاملاً ایده آل و مناسب ولی از اونجایی که رئیسم بوده و نمی خواست خودش و واسه خواستگاری تحقیر کنه منتظر بود که از طرف من تمایلی ببینه ولی من به دلیل دستورات دینی و شاید ترس از اینکه به حرفاش عمل نکنه از دستش دادم. حالا هم پشیمونم ولی تو محیط کوچیک ما اگه یه حرفی راجع به علاقه دختر و پسری سر زبونا بیفته فقط این دختر خانم که باید تا آخر عمر با نیش و کنایه مردم بسازه و بسوزه و آب بشه و اون مرد به راحتی بره و با کس دیگه ای ازدواجد کنه.
امیدوارم با حرفای من یه خورده دیدتون راجع به این مسئله باز تر شده باشه "من دوست دارم ازدواج کنم" این بار تاپیک صفحتون این تطتر بزنین! در آخر میخوام از همه اونایی که این مطلب و میخونن برام دعا کنن خیلی خیلی زیاد.
جوانی گرچه می سازد بهار زندگانی را
دلم از بس ستم دیده نمیخواهد جوانی را