• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 19873)
جمعه 19/7/1387 - 9:57 -0 تشکر 64209
تا جمعه ظهور

برای سلامتی و تعجیل در ظهور آقا امام زمان صلوات

 

برای سلامتی و تعجیل در ظهور آقا امام زمان صلواتآقا بیا تا زندگی معنا بگیرد          شاید دعای مادرت زهرا بگیردبرای سلامتی و تعجیل در ظهور آقا امام زمان صلوات 

 

برای سلامتی و تعجیل در ظهور آقا امام زمان صلواتقابل توجه عاشقان مهدی فاطمه، شیفتگان آن امام همام، آن کسانی که روز جمعه را

با دعای ندبه آغاز می کنند و حاظر و آماده منتظر ظهور آقایشان این روز عزیز را سپری می کنند.

 این جا فضایی است برای عرض ارادت نسبت به آقا به هر شکل ممکن اعم از کلیپ فلش،فیلم،

مولودی، نوحه فراق، تصاویر و ...

این تایپیک تا جمعه ظهور هر جمعه توسط عاشقان آقا به روز می شود.به امید روزی که آقا ظهور کند و عاشقان عرض ارادتشان را حضوری ابراز کنند.برای سلامتی و تعجیل در ظهور آقا امام زمان صلوات

 

 

برای سلامتی و تعجیل در ظهور آقا امام زمان صلوات

سایت گنجینه دانلودهای رویایی

فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....

دوشنبه 22/7/1387 - 13:57 - 0 تشکر 64925

ضرورت شناخت امام زمانرسول اعظم (ص) می فرمایند: مَن ماتَ و لَم یَعرُف امامَ زَمانَهُ، ماتَ میتهً جاهلیه. یهنی هرکس بمیرد در حالی که امام زمان خود را نشناخته باشد به مرگ جاهلیت مرده است.اگر گفتید چـــــرا؟! به چند دلیل:1. چون که تا انسان شناخت درستی از امام زمان (ع) خود نداشته باشد نمی تواند وی را الگوی و آینه خود قرار دهد و از او تبعیت کند.2. چون شناخت امام زمان اساس انتظار است. زیرا بدون شناخت، در واقع شما نمی دانید که منتظر چه کسی هستید. این حالت کمی خنده دار است، آیا شما منتظر کسی هستید که فقط نامش م ح م د و لقبش مهدی است. خیر شما منتظر کسی هستید که شما را از مخمصه آخرالزمان و ظلم و فساد و جور آن نجات می دهد. شما منتظر نواده محمد (ص) هستید تا انقلابی جدید به پا کند، انقلابی پایدار. پس برای رسیدن به این هدف بزرگ و الهی باید او و هدفش را بشناسیم و برای رسیدن به این هدف او را یاری کنید. (یاری به امام زمان) 3. شناخت ظاهر و صورت امام زمان نیز بسیار مهم است زیرا با شناخت صفات ظاهری ایشان دیگر گول مهدی های قلابی و مدعیان دروغین را نخواهید خورد. همانطور که چند سال پیش نیز شخصی خود را امام زمان معرفی کرد اما به محض آنکه غربی ها آنرا دیدند قلابی و توزرد بودن آنرا تشخیص دادند. ( سازمان CIA درباره امام زمان پرونده ای کامل تشکیل داده اند و تنها اطلاعاتی که کم دارند، خانه و تاریخ ظهور ایشان است. تابه قول خودشان انقلاب تروریستی ایشان را در نطفه خفه کنند. اما زهی ... .)4. چون با وجود اهل بیت است که خداوند شناخته می شود و پرستیده می شود و بدون آنها خداوند پرستیده نمی شد زیرا همه گمراه می شدند، همانطور که امام صادق (ع) چنین می فرمایند. پس باید آنها را شناخت تا خدا را شناخت.5. چون انتظار صاحب الامر بهترین عبادت است و از طرفی انتظار بدون شناخت اصلاً مفهومی ندارد.شناخت امام زمان فظائل و مزایای بسیار زیادی دارد از جمله اینکه:امام محمد باقر (ع) می فرمایند: «از میان شما هرکس که این امر(امام زمان) را بشناسد و در انتظار آن باشد به منزله جهاد در راه خداست.»در کتاب مکیال المکارم نیز آمده: امام باقر (ع) می فرمایند: «هرکس در حالی که امامی نداشته باشد بمیرد مثل مردن جاهلیت است و هرکس امامش را بشناسد و بمیرد از بابت عدم ظهور وی هیچ ضرری به ایشان نمی رسد [زیرا] مانند کسی است که در خیمه قائم با آن حضرت باشد.»امام علی (ع) می فرمایند: «ائمه دین از طرف خداوند تدبیر کنندگان امور مردم و کارگذاران آگاه بندگان اند. کسی به بهشت نمی رود جز آنکس که آنها را شناخته باشد و کسی در جهنم سرنگون نمی شود جز آنکس که منکر آنان شود و امام دین هم وی را نپذیرند.»امام باقر (ع) می فرمایند: «راه رضایت خداوند اطاعت از امام است بعد از شناخت او.» پس باید امام زمان خود را شناخت و براساس شناخت خود از وی پیروی کنیم، و حقی که نسبت به ایشان دارم را اداء کنیم تا انشاء الله به زودی از یاران با وفای ایشان خواهیم بود.امام حسن عسکری (ع) د رمعرفی فرزندش امام زمان (ع) می فرمایند: فرزندم امام و حجت الله پس از من است هرکس بمیرد و او را نشناخته باشد به مرگ جاهلیت مرده.امام موسی کاظم نیز می فرمایند: هرکه امام زمانش را به شخص و صفاتش نشناسد به جمع کتاب های خداوند کافر است.

دوشنبه 22/7/1387 - 13:57 - 0 تشکر 64926

امام زمان کیست؟رسول اعظم (ص) می فرمایند: خوشا بحال آنکس که قائم اهل بیت ما را درک کند و در غیبت و پیش از قیامش پیرو او باشد، دوستانش را دوست بدارد و با دشمنانش دشمن باشد چنین کسی در روز قیامت از رفقاء و دوستان من و گرامی ترین امت من خواهد بود. امام زین العابدین (ع) نیز می فرمایند: «آگاه باشید که مبغوض ترین مردم نزد خداوند کسی است که به سنت و مذهب امامی معتقد باشد و به اعمالش اقتداء نکند.برای آنکه بتوان یک منتظر واقعی بود و برای آنکه بتوان امام زمان را یاری نمود (راهای یاری رساندن به امام ) و برای اینکه او را اسوه خود قرار داد و... باید وی را شناخت. این شناخت، هم از نظر چهره(اطلاعات بیشتر) و هم از نظر اخلاق ایشان است. من در اینجا فقط به ذکر صفات اخلاقی ایشان می پردازم و در (صفحه بعد) به صفات ظاهری وی. برای اختصار مطلب نیز آنرا به صورت لیست ذکر کردم.1. عدل امام زمان: همه می دانیم که امام زمان برای چه ظهور می کند. او برای برقراری عدالت و مبارزه با ظلم و بی عدالتی ظهور می کند و در رائس فظائل اخلاقی ایشان عدل قرار دارد. پس کسی که ادعای تشیع و انتظار مهدی موعود (ع) را دارد باید مثل خود ایشان عادل باشد و در حق هیچ بنده ای ظلم نکند ولو کافر باشد. و نیز نباید ظلم به دیگران را تحمل کند. همانطور که خود امام زمان نیز همین گونه است و در برابر ظلم به پا می خیزد. 2. بخشندگی و عدم دلبستگی به ظاهر دنیا: حتماً می دانید که انسان بیش از هفتاد سال در این دنیا نیست همانطور که رسول الله(ص) می فرمایند: ... «و هرگاه به هفتاد سالگی رسیدی پس خود را جزء مردگان به حساب آور... .» در عوض در آخرت جبران می کند و تا بی نهایت زنده می ماند. پس آیا به نظر شما ارزشی دارد که انسان به خاطر چند صباح کوتاه زندگی جاودانه خود را در نزد خدای تعالی را به درد و عذاب در نزد شیاطین مبدل کند، و هفتاد سال را فدای بی نهایت() کند.در نزد امام زمان نیز دنیا ذره ای ارزش ندارد و امام رضا (ع) نیز در این باره می فرمایند: لباس قائم ما چیزی نسیت جز پوشاکی خشن و غذای او چیزی نسیت جز طعامی خشک. (البته سوء تفاهم نشود. «وضعیت پس از ظهور»)اگر شما مال و منال زیادی دارید چرا به این مال حرص می ورزید مطمئن باشید که پس از هفتاد سال هیچ چیزی ار این اموال به شما نخواهد رسید جز سنگ قبری ناچیز. پس چه بهتر که آنرا برای خود جاودانه کنید. از تشریفات اصرافی که موجب از دست رفتن مال و سرمایه می شود بپرهیزید.3. اعمال خود را بهینه و تزکیه کنید: امام زمان (ع) در این زمینه می فرمایند:«آنچه ما را از مردم پوشیده نگه داشته جز اعمال ناپس آنها که ما آنها را ناپسند می دانیم نیست.»در جائی دیگر نیز به شیعیان توصیه می کند که: «هریک از شما باید به گونه ای عمل کند که کارهایش او را به دوستی و محبت نسبت به ما نزدیک کند و از کارهایی که موجب خشم ماست دوری گزیند.»امام جعفر صادق (ع) نیز می فرمایند: ما کسی را مومن نمی شماریم تا اینکه نسبت به تمام امر ما پیروی، علاقمند باشد، توجه کنید که البته از جمله پیروی و خواستن امر ما ورع پرهیزکاری است، پس خود را بدان زینت دهید که خداوند متعال بر شما رحمت آورد و به وسیله ورع، دشمنانمان را در رنج و فشار قرار دهید ه خداوند شما را عزت دهد و باقی گذارد.پس ما که ادعای تشیع داریم باید در حد توان خود آئینه آن حضرت باشیم و هر آنچه او دوست دارد و انجام می دهد و توصیه می کند عمل کنیم و آنچه را که نهی می کند و دوست ندارد دوری کنیم، چراکه او نماینده خداست.

دوشنبه 22/7/1387 - 13:57 - 0 تشکر 64927

همسر و فرزند

در مورد اینکه آیا حضرت بقیة‌الله عجل‌الله تعالی‌فرجه در دوران غیبت کبری همسر و فرزندانی دارد یا نه؛ دلیل قطعی بر وجود یا عدم آن در دست نیست. لیکن به استناد سه گروه شواهد و قرائن؛ داشتن همسر و فرزند برای آن حضرت قابل اثبات است:

1- احکام فراگیر؛

2- روایات؛

3- دعاها.

احکام عامّ و فراگیر شریعت اسلام ایجاب می‌کند که حضرت بقیة‌الله عجل‌الله تعالی‌‌فرجه نیز مانند دیگر پیشوایان معصوم علیهم‌السلام از سنّت جدّ بزرگوار خویش حضرت ختمی مرتبت صلی‌الله‌علیه‌‌‌و‌اله پیروی نموده و تشکیل خانواده دهند.

یکتائی و بی‌همتائی ویژه ذات اقدس خداوند متعال است و بس، و همه موجودات عالم آفرینش، از ریز و درشت و از ذرّه تا کهک‌شان، زوج و جفت، نر و ماده، و مثبت و منفی آفریده شده‌اند.


سُبْحَانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا یَعْلَمُونَ

؛ منزه است آنکه آفریده جفت‌ها را، همه آنها را، از آنچه می‌رویاند زمین و از خود ایشان و از آنچه نمی‌دانند. 22

انسان هم در آفرینش، بصورت زوج و جفت، و با همتا و همانند آفریده شده، و راحتی و آسایش او از رهگذر ازدواج متناسب تأمین می‌گردد:


(وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِكَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَكَّرُونَ )

؛ از نشانه‌های خداوند آن است که برای شما از خودتان جفت‌هائی آفریده تا بیارمید با آنان، و نهاده در میان شما دوستی و مهربانی را. همانا در این نشانه‌هائی است برای کسانی‌که می‌اندیشند. 23

این سنّت ازدواج با کشش و کوشش و ناز و نیاز در همه موجودات جریان دارد:


(فَهَلْ یَنظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِینَ فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلًا وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلًا)؛

آیا جز شیوه پیشینیان را منتظرند که هرگز نیابی شیوه خدا را دگرگونی و هرگز نیابی شیوه خدا را بازگشتی. 24

همچنین روایات فراوانی در رابطه با ازدواج و فرزنددار شدن از معصومان علیهم‌السلام وارده شده است.

عَن اَبِی‌جَعفَر عَن رَسولِ ‌الله صَلی‌اللهُ ‌عَلیهِ‌ وَ الهِ قَالَ:

مَا بَنی بِناء فِی ‌الاِسلامِ اَحَبَّ اِلی‌اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ التََّزوِیج؛ بنائی محبوب‌تر از ازدواج در نزد خدا بینان‌گذاری نشده است. 25

عَن اَبِی عَبدِاللهِ عَلیهِ ‌السَلام قَالَ رَسولُ ‌الله صَلَی‌اللهُ ‌عَلَیهِ وَ‌ اله:

مَن تَزَوّجَ اَحرَزَ نِصفَ دِینِهِ فَلیَتّقِ ‌اللهَ فِی النِصفِ الاخَرِ؛ هر کس ازدواج کند نصف دین خود را بیمه کرده، و باید با خویشتن‌داری نصف دیگر را نگه دارد. 26

عَن اَبِی عَبدِ الله عَلیهِ ‌السَلام قَالَ اَمیرُالمُؤمِنِین عَلَیهِ ‌السَلام:

تَزَوّجُوا فَاِنَّ رَسولَ ‌اللهِ صَلَی‌اللهُ ‌عَلَیهِ وَ‌ الهِ قَالَ مَن اَحَبَّ اَنْ یَتبِّعَ سُنّتِی فَاِنَّ مِن سُنتّی التَزویجَ؛ ازدواج کنید زیرا پیامبر فرمود: هر که دوست دارد از روش من پیروی کند؛ باید بداند ازدواج روش من است. 27

عَن اَبِی ‌عَبدِ الله عَلَیهِ ‌السَلام قَال النَبِی صَلَی ‌الله‌ُ عَلَیهِ وَ آلِه:

رَکعَتان یُصَلَّی‌هَا مُتَزَوِّجٌ اَفضَلُ مِن رَجُلٍ عَزَبٍ یَقومُ لَیلَهُ وَ یَصُومُ نَهارَهُ؛ دو رکعت نماز کسی که ازدواج کرده برتر است از روزه‌داری و شب زنده‌داری کسی که ازدواج نکرده است. 28

عَن اَبِی‌عَبدِ الله عَلَیهِ ‌السَلام قَالَ رَسول‌ُ اللهِ صَلَی ‌اللهُ ‌عَلَیهِ وَ الِه:

رَذّالُ مَوتَاکُم العُزّابُ، پست‌ترین مردگان شما عزب‌ها هستند.‌ 29

عَن مُحمَّدِ بنِ مُسلِم اَنّ اَبَا عَبدِ اللهِ عَلَیهِ ‌السَلام قَالَ اَنَّ رَسُولَ ‌اللهِ صَلَی‌ اللهُ ‌عَلَیهِ وََ الِه قاَلَ:

تَزَوَّجُوا فَاِنّی مُکاثِرٌ بِکُمُ الاُمَمَ غَداً یَومَ القِیَامَةِ حَتَّی اَنّ السِقْطَ لَیَجِئی محبنطاء عَلی بَابِ الجَنَّةِ فَیُقالُ لَهُ اُدخُل فَیَقُولُ لا حَتَّی یَدخُلَ اَبَوایَ الجنَّةَ قَبلِی، ازدواج کنید که من در فردای رستاخیر زیادی آمار شما را در میان امتّ‌ها خواستارم حتی آن جنین نارس سقط شده خشمگین می‌آید و بر در بهشت می‌ایستد. به او گفته می‌شود: وارد شو. پاسخ می‌‌‌دهد: وارد نمی‌شوم تا پدر و مادرم جلوتر از من وارد شوند. 30

میرزای نوری می‌نویسد:

چگونه ترک خواهند فرمود چنین سنّت عظیمه جدّ بزرگوار خود را با آن همه ترغیب و تحریص در فعل و انجام آن، و تهدید و تخویف که در ترک آن وارد شده است. سزاوارترین امّت در اخذ سنّت پیامبر صلی ‌الله ‌علیه واله امام هر عصر است و تاکنون کسی ترک آن را از خصایص آن جناب (امام زمان) نشمرده است. 31

مرحوم نهاوندی می‌گوید:

بالجمله بعد از اعتقاد به زندگی و غبیت آن بزرگوار و استحباب تَناکُح و تناسل و منع ار رهبانیت و عُزوبَت؛ لابد آن حضرت را عیال و اولاد می‌باشد، و کثرت آن به سبب طول عمر چنانکه عادت اقتضاء می‌کند، باعث اختیار بلدی خاصّ است که خالی از غیر خواصّ باشد، تا ذکر آن حضرت چنانکه مقتضای حکمت غیبت است مستور بماند، و اولاد او هم به آسودگی خاطر زندگی کنند. پس گول این شبهات، مخور و انکار وجود بلاد آن بزرگوار را افسانه شمار. 32

اما با بررسی روایات در می‌یابیم که در مورد همسر یا همسران حضرت تنها یک روایت وجود دارد که مرحوم کفعمی آن‌را در مصباح نقل کرده است. براساس این روایت همسر آن حضرت از نسل عبدالعزّی فرزند عبدالمطلب می‌باشد.

دوشنبه 22/7/1387 - 13:57 - 0 تشکر 64928

برخواستن به هنگام ذکر نام قائمدر روایات مختلف اسلامی آمده است که هنگام یاد نام امام زمان به خصوص با لقب قائم برخیزید برای مثال ائمه اطهار هنگامی که نام امید بخش قائم را می شنیدند بلند می شدند و سر خود را پایین نگه داشته و دست خود را بر روی سر خود می گذاشتند.این کار چند دلیل دارد که به عبارت زیر است:1. دلیل اول می تواند احترام ره امام زمان (ع) باشد. زیرا هنگامی که کسی نام مقدس ولی امر را ذکر می کند امام زمان در کنار او حاضر می شوند و به ایشان نظر لطف می کند پس بهتر است که هنگام حضور امام زمان در کنارمان به احترامش قیام کنیم. 2. دلیل دوم آن است که به امام زمان بیان کنیم که ما برای قیام حاظر و آماده ایم و دست خود را به نشانه تسلیم در برابر ایشان روی سر می گذاریم. 3. گذاشتن دست بر روی سر از نظر عربها نشانه اظطرار و بی چارگی است. همانطور که زینب(س) رد روز عاشورا چنین کاری کرد. و با این کار بیان می کنیم که ما نیز در مذیغه و ظلم هستیم و جز تو کسی را نداریم. برگرفته از کتاب: وظایف شیعیان در زمان غیبت امام زمان(ع) نوشته: سید رضی سید نژاد

دوشنبه 22/7/1387 - 13:57 - 0 تشکر 64929

ملاقات امام زمان (ع)

حجه الاسلام یحیی طهرانی از ثقه الاسلام میرزا ابوالحسن طالقانی نقل فرموده:با جمعی از رفقاء از کربلای معلی به شهر سامرا برمی گشتیم.هنگام ظهر به قریه «دجیل» رسیدیم. جهت صرف نهار و استراحت تا عصر در این قریه ماندیم. به شیخ محمد حسن، طلبه سامرائی، برخوردیم که با طلبه دیگری در حال تهیه ناهار بودند. طلبه همراه شیخ محمد حسن در حال خواندن تورات به زبان عبری بود.تعجب کردم. از شیخ پرسیدم: این شیخ کیست؟ زبان عبری را از کجا می داند؟ گفت: جدید الاسلام است. قبلاً یهودی بوده، جریان مسلمان شدنش را پرسیدم آن طلبه گفت: من از یهود خیبر بودم.در خیبر کتابخانه ای قدیمی بود و توراتی از گذشتگان که بر روی پوست نوشته بود، داخل اتاقی مقفل در این کتابخانه بود. پیشینیان سفارش کرده بودند که قفل این درب باز نشود تا کسی این تورات را مطالعه نکند. و مشهور بود که هرکس به این تورات نگاه کند مغزش عیب پیدا می کند و دیوانه و خل می شود و خصوصاً در مورد جوانها تاکید بیشتری می شد.من و برادرم به فکر افتادیم که این تورات را ببینیم. نزد کلیددار آن حجره مخصوص رفتیم و خواهش کردیم درب مقفل را باز کند. او نخست امتناع کرد، ولی به مقتضای «الانسان حریص علی ما منع» اصرار ورزیدیم و پول زیادی به او دادیم تا راضی شد.ما در ساعت معینی وارد اتاق گشته و مشغول مطالعه تورات شدیم. صفحه مخصوصی در آن جلب نظر می کرد که به دقت خواندیم. در آن صفحه نوشته شده بود که پیغمبری در آخرالزمان از اعراب مبعوث می شود و تمام خصوصیات اوصاف و نام و نشان و نسب و خصلت او را بیان کرده بود. اوصیای پیغمبر را نیز که 12 نفر بودند با اسم و رسم نوشته بود.من به برادرم گفتم: باید از این صفحه رونوشت برداریم و درباره این پیغمبر تفحص کنیم. خلاصه شیفته این پیغمبر شدیم و تمام فکرمان مشغول پیدا کردن این پیغمبر بود. سرزمین ما از عبور و مرور دور بود و با خارج از شهرمان کمتر تماس داشتیم.سرانجام روزی چند تاجر از مدینه وارد شهر ما شدند. مجرمانه با یکی دو نفشان گفتوگو کردیم. متوجه شدیم پیامبری که نامش را در تورات خوانده بودیم آمده است و به حقانیت اسلام یقین کردیم، ولی جرات نداشتیم در این باره با کسی سخن بگوییمت. با برادرم تصمیم گرفتیم فرار کنیم. فکر کردیم اگر به مدینه که مسلمان نشین است برویم، چون نزدیک خیبر است، یهودیان برایمان ایجاد مزاحمت می کردند.اسم موصل و بغداد را شنیده بودیم. چون پدرمان تازه مرده بود و برای خود وصی معین کرده بود نزد او رفتیم. دو مادیان و مقدار پول از او گرفتیم. سوار شدیم و به سوی عراق حرکت کردیم وقتی وارد موصل شدیم به کاروان سرائی رفتیم و شب را در آن جا ماندیم.فردا صبح دو نفر مادیان را با اصرار از ما خریدند. فکر کردیم به بغداد برویم. از طرفی از رفتن به بغداد وحشت داشتیم. چون دائی ما، یهودی بود و در بغداد به تجارت مشغول بود و امکان داشت از فرار ما با خبر شود. به هر حال، به بغداد رفتیم و در کاروان سرائی جا گرفتیم. روزی صاحب کاروانسرا که پیرمردی بود وارد اتاق ما شد. به او گفتیم ما مسلمان شده ایم. ما را نزد عالم مسلمانان ببر. او دست بر دیدگانش گذاشت و گفت: برویم.سه نفری وارد منزل قاضی بغدد شدیم. قاضی ابتدا راجع به توحید سپس درباره پیامبر اسلام (ص) صحبت کر. وی خلیفه و جانشین پیغمبر را عبدالله بن ابی قحاقه( ابوبکر) معرفی کرد. من گفتم عبدالله کیست؟ این نام مطابق کتاب ما نیست، قاضی گفت: ابوبکر کسی است که دخترش همسر پیغمبر است .من گفتم: در تورات خواندم که خلیفه پیغمبر کسی است که دختر پیغمبر همسر اوست. قاضی از شنیدن این سخن من، رنگش متغیر شد و سخت برآشفت . گفتت: این رافضی را بیرون کنید! من و برادرم را کتک زدند و بیرون کردند. به کاروان سرا آمدیم صاحب کاروان سرا هم از جریان ما حیران شده بود و به ما اعتنائی نمی کرد.نمی دانستیم رافضی یعنی چه؟ شب شد و خوابیدیم. فردا صبح، صاحب کاروان سرا را صرا زدیم. گفتیم: شاید قاضی معنی سخن مار را نفهمیده نمی دانیم رافضی یعنی چه؟او گفت: هرچه قاضی می گوید، قبول کنید! گفتیم این چه حرفی است ما برای پیدا کردن اسلام دست از شهر و دیار خویشان خود کشیده ایم و هیچ غرض و مرضی نداریم. باید حقیقت را پیدا کنیم، گفت: بیایید دو مرتبه با هم نزد قاضی برویم با هم نزد قاضی رفتیم، به او گفتیم: ما شهر و دیار خود را گذاشته و در جستوجوی حقیقت هستیم. ما مشخصات پیامبر و اوصیای او را در تورات قدیمی خوانده ایم، ولی عبدالله بن ابی قحانه (ابوبکر) در آن جا نبود. قاضی گفت: پس چه بود گفتیم نوشته بود خلیفه اول پیامبر کسی است که داماد و پس عموی اوست، هنوز حرفم تمام نشده بود که قاضی، کفشش را در آورد و تا توانس بر سر و صورتمان کوبید. به زحمت خود را از چنگ او بیرون کشیدم. برادرم در همان لحظه اول فرار کرد. من با سر و صورت خونین می دویم . نمی دانستم به کجا می روم. کنار دجله رسیدم. از شدت ضعف نشستم و بر گزفتاری و غربت و گرسنگی و ترس و تنهائی خود گریستم.ناگاه جوانی را دیدم که جامه سفید که جامه سفید در بو و دو کوزه خالی در دست داشت. شاید می خواست از نهر آب بردارد. نزدیک من آمد و نشست. وقتی سرو صورت مرا دید، پرسید: چطوری؟ گفتم: غریبم، از یهود خیبرم، و قصه خود را بیان کردم. فرمود: می خواهی برایت تورات بخوانم. عرض کردم : بله .این جوان شروع به خواندن تورات به زبان عبری کرد به نحوی که من گمان کردم که آن تورات خطی که روی پوست نوشته شده و در خیبر بود، نوشته ایشان است.گفتم: اسلام آورده ام و با برادرم به هزار زحمت به این جا آمدیم که احکام اسلام را بیاموزیم، به خونهای سر و صورتم اشاره کردم و گفتم: با ما چنین کردند. جوان سفید پوش فرمود: از تو می پرسم: یهود چند فرقه اند گفتم: فرقه های بسیار. فرمود: 71 فرقه شده اند. آیا همه بر حق اند؟گفتم خیرفرمود: نصاری چند فرقه اند؟ گفتیم: فرقه های مختلفند.فرمود:72 فرقه اند. آیا همه برحقند؟گفتم: خیر.فرمود: ملت اسلام نیز 73 فرقه اند. فقط یک فرقه برحقند.گفتم: جویای همان هستم. چه کنم؟ فرمود: از این طرفبه کاظمین برو به خدمت شیخ محمد آل یس برس، او حاجتت را بر می آورد.یک دفعه این جوان از نظرم غایب شد. هرچه اطراف را نگاه کردم، اثری از او ندیدم.فهمیدم از افراد عادی نبود، بلکه انسان غیبی بوده و یقین به هدایت یافتم. نیروئی پیدا کردم. به دنبال برادرم رفتم و او را یافتم. برای این که نام کاظمین و شیخ محمد آل یس را فراموش نکنم، مرتب این دو کلمه را تکرار می کردم.برادرم پرسید: چه دعائی می خوانی؟ جریان را به او گفتم: خوشحال شد. آنگاه به کاظمین رفتیم و خدمت شیخ محمد آل یس شرفیاب شدیم. جریان را گفتم. شیخ بسیار گریست. ساعتی چشمان مرا می بوسید. می گفت: این چشمان نظر به جمال دل آرای ولی عصر (ارواحنا فداه) کرده. مدتی میهمان شیخ بودیم. تا اینکه خبردار شدیم جریان فرارمان به دائیمان در بغداد رسیده و دائی در جستوجوی ما است.(ارواحنا فداه) اسن رو شیخ محمد آل سی ما را برای ایمنی بیشترمان به سامرا فرستاد. مدتی در سامرا بودیم. دائی اطلاع حاصل کرد و به حکومت وقت شکایت کرد که دو جوان از خاندان ما، اموال پدرشان را دزدیده اند و به سامرا رفته اند.مرحوم آیت الله میرزای بزرگ فرمود: دائی شما برای ما اسباب زحمت فراوانی ایجاد کرده و می ترسم به شما صدمه ای وارد شود. بهتر است به حله بروید به دستور او به حله رفتیم و در آن جا مخفیانه مشغول تحصیل علوم دینی شدیم.

دوشنبه 22/7/1387 - 13:57 - 0 تشکر 64930

سه اربعین در جستوجوی مهدی (علیه السلام)نقل است از اهل علم: «هرکس چهل روز عمل صالحی را به نیت دیدار صاحب الزمان (ارواحنا فداه) انجام دهد به دیدار امام زمان نائل می شود.مرد ثروتمندی این قضیه را شنید و تصمیم گرفت چهل شب اطعام کند. در پایان اطعام شب آخر به او اطلاع دادند که شخصی درخواست غذا نموده است. او نیز چون عصبانی بود گفت: بگوئید غذا تمام شده . آن شخص گفت: بگویید در دیگ مقداری غذا باغی مانده است. از همان ته دیگ بدهید. صاحب طعام نیز گفت بگویید غذا نیست. مرد متقاضی غذا نیز رفت.مرد ثروتمند هم به نزد عالم رفت و جریان را گفت. ایشان گفت: همان کسی که بعد از میهمانها آمد و درخواست غذا کرد، امام زمان (ارواحنا فداه) بود ولی چون عصبانی بودی و به درغ گفتی که غذا نیست از دیدارش محروم شدی.سپس به او گفت: حالا برو مسجد غریبی را در محله ای پیدا کن و 40 روز آنجا را جاروب نما و چراغ روشن کن و نماز صبح بجا آور تا حضرت را ببینی . او هم چنین کرد و در روز چهلم وقتی که وارد مسجد شد دید کسی پیش از او این کارها را کرده و مشغول عبادت است. او به آن شخص اعتراض کرد و گفت: چرا چنین کردی؟ این کار به عهده من بوده. آن شخص گفت: من هم این کار را برای خدا کرده امامزاده. مرد ثروتمند نزد عالم آمد و جریان را گفت. عالم گفت همان کسی که به او اعتراض کردی امام زمان (علیه السلام) بود. بو تا اندازه ای مغرور و متکبری. حالا برو 40 روز در یکی از محله های کم آب نجف به تشنگان آب بده.این مرد چهل روز وقتش را صرف آب دادن به مردم کرد. روز چهلم وقتی که از پله های آب انبار بالا می آمد شخصی از او درخواست آب کرد.او آبی را که در آنجا بود نشان داده و گفت: مگر نمی بینی؟ برو بخور آقایی که درخواست کرده بود، خندید و آن مرد حواسش جمع شد که این آقا امام زمان (علیه السلام) است.

آری حضرت به خاطر تحمل زحمت سه اربعین سه لطف به او نمودند

دوشنبه 22/7/1387 - 13:57 - 0 تشکر 64931

زندگی امام زمان‌ علیه‌السلام در غیبت

چگونگی زندگی

زندگی بقیة‌الله‌الاعظم‌ عجل‌الله تعالی‌فرجه در زمان غیبت، و چگونگی آن، چنان است که خود آن حضرت در دعای حجاب از درگاه قادر متعال درخواست نموده که محجوب، و پشت پرده دیده‌ها باشد. اَللهُمَّ احْجِبْنِی عَن عُیونِ اَعدائِی وَ اجْمَع بَینِی وَ بَینَ اَولِیائِی. 1

در تشرّف ابراهیم‌ بن مهزیار آمده که از طائف گذشتیم و به قسمتی از دشت حجاز رسیدیم که عواملی نامیده می‌شد. در این دیدار امام علیه‌السلام به پسر مهزیار فرموده است:

پدرم با من پیمان بسته که در مخفی‌ترین و دورترین سرزمین‌ها مسکن گزینم تا از تیررس اهل ضلالت در امان باشم. این پیمان مرا به این ریگ‌زارهای عواملی و دشت حجاز از نجد تا تهامه انداخته است.‌ 2

در نقل دیگری آمده است که حضرت نمی‌خواهد در زیر پرچم هیچ حکومتی قرار گیرد تا بیعت کسی به گردنش نباشد.

البته این بدان معنا نیست که حضرت ولی‌عصر عجل‌الله تعالی‌فرجه در محل اقامت خود، تنها است. بلکه همواره تعدادی از بزرگان در محضر آن سرور هستند تا در این دوران عزلت، وسیله رفع غربت از وجود اقدس آن هادی امّت و عصاره خلقت باشند. امام صادق‌علیه‌السلام فرمود:

لابُدَّ لِصاحِبِ هَذا الاَمرِ مِن عُزلَةٍ وَ لا بُدَّ فِی عُزلَتِهِ مِن قُوّةٍ وَ مَا بِثَلاثِینَ مِن وَحشَةٍ وَ نِعمَ المَنزِلُ طِیبَة؛ برای صاحب این امر به ناگزیر دوران عزلتی هست و در ایام عزلت، نیرو و افرادی لازم است تا با وجود سی نفر، دیگر وحشتی نباشد. وه چه جایگاه خوبی است مدینه. 3

علامه مجلسی پس از ذکر این روایت می‌نویسد:

این روایت دلالت دارد بر اینکه همواره سی تن از شیعیان و نزدیکان در محضر آن بزرگوار هستند که هرگاه عمر یکی از آنها به پایان رسید؛ دیگری به جای او تعیین می‌شود و جای او را پر می‌کند. 4

در تشّرف علّامه سیدمحسن امین عاملی آمده که حضرت برای جمعی از یارانش بیاناتی ایراد می‌فرمود. از جمله فرمود: فرزندان حضرت زهراعلیها‌السلام اگر گرفتار انحرافی شوند، آخر کار، حقّ را دریافته از دنیا می‌روند. و فرمود: امیرعلی شریف مکّه در حال مرگ است. و من (سیدمحسن امین) که در عرض هفت سال اقامت در مکه و شرکت در مراسم حج، در آرزوی دیدار یار بودم؛ نگران آن دوست شدم و سریع خود را به منزل امیرعلی رساندم. دیدم همه اطرافیان نگران حال او هستند، و تا وارد سالن استراحتش گردیدم دیدم همان وجود مبارک بر بالین امیرعلی، نام امامان اثنی‌عشری را با کلمه حجةالله تلقین می‌کند. تا به خودش رسید، فرمود: بگو اشهد انک حجة‌الله. شهادت گفتن همان و تمام کردن همان.

من از مهابت آن حضرت ساکت بودم که خیلی سریع تشریف بردند. تکانی خوردم که آقا کجا رفت؟ دیگران و بی‌خبران گفتند: که کجا رفت یعنی چه؟ آری آن را که خبر شد، خبری باز نیامد

دوشنبه 22/7/1387 - 13:57 - 0 تشکر 64932

مکان زندگی

امام ششم علیه‌السلام می‌فرماید:

در غیبت کبری به جز نزدیکترین دوستان، کسی از جایگاه او اطلاع نخواهد داشت. 6

نیز وارده شده که در غیبت کبری کسی از اقامتگاه او اطلاع ندارد، جز خدمتکاری که متصّدی امور آن سرور است. 7

مرحوم شیخ مفید می‌فرماید:

اخبار فراوانی از پیشوایان معصوم علیهم‌‌السلام به ما رسیده که برای قائم عجل‌الله تعالی‌فرجه دو غیبت است که یکی طولانی‌تر از دیگری است. در غیبت کوتاه، خواصّ شیعه از جایگاه او آگاهند، ولی در غیبت طولانی او، مردم از اقامت‌گاه او بی‌خبر خواهند بود، به جز دوستان مورد اعتماد که متصدّی خدمت‌گزاری آن حضرت هستند. 8

آنچه مسلّم و تردیدناپذیر است این که آن حضرت همه ساله در مراسم حجّ شرکت می‌کند و خانه خدا را زیارت می‌کند، ولی انبوه حج‌گزاران او را نمی‌بینند 9 و اگر بینند نمی‌شناسند. 10

از این رهگذر در طول غیبت آن خورشید جهان تاب، دلباخت‌گان کوی او به حج خانه خدا روی آورده، در مراسم حج به جستجوی او می‌پردازند، و چه بسیار نیک بختانی که توفیق تشرّف و به پیشگاه آن کعبه مقصود و قلبه موعود را در کنار خانه خدا یافته‌اند. 11 ¬لیکن در غیر ایام حج، دلیل قاطعی بر اقامت آن بزرگوار در مکان معیّنی نداریم. فقط اشارات و کنایاتی در برخی از احادیث وارد شده که بخشی از آنها را یاد‌آور می‌شویم.

دوشنبه 22/7/1387 - 13:57 - 0 تشکر 64933

زندگی امام زمان‌ علیه‌السلام در غیبت

چگونگی زندگی

زندگی بقیة‌الله‌الاعظم‌ عجل‌الله تعالی‌فرجه در زمان غیبت، و چگونگی آن، چنان است که خود آن حضرت در دعای حجاب از درگاه قادر متعال درخواست نموده که محجوب، و پشت پرده دیده‌ها باشد. اَللهُمَّ احْجِبْنِی عَن عُیونِ اَعدائِی وَ اجْمَع بَینِی وَ بَینَ اَولِیائِی. 1

در تشرّف ابراهیم‌ بن مهزیار آمده که از طائف گذشتیم و به قسمتی از دشت حجاز رسیدیم که عواملی نامیده می‌شد. در این دیدار امام علیه‌السلام به پسر مهزیار فرموده است:

پدرم با من پیمان بسته که در مخفی‌ترین و دورترین سرزمین‌ها مسکن گزینم تا از تیررس اهل ضلالت در امان باشم. این پیمان مرا به این ریگ‌زارهای عواملی و دشت حجاز از نجد تا تهامه انداخته است.‌ 2

در نقل دیگری آمده است که حضرت نمی‌خواهد در زیر پرچم هیچ حکومتی قرار گیرد تا بیعت کسی به گردنش نباشد.

البته این بدان معنا نیست که حضرت ولی‌عصر عجل‌الله تعالی‌فرجه در محل اقامت خود، تنها است. بلکه همواره تعدادی از بزرگان در محضر آن سرور هستند تا در این دوران عزلت، وسیله رفع غربت از وجود اقدس آن هادی امّت و عصاره خلقت باشند. امام صادق‌علیه‌السلام فرمود:

لابُدَّ لِصاحِبِ هَذا الاَمرِ مِن عُزلَةٍ وَ لا بُدَّ فِی عُزلَتِهِ مِن قُوّةٍ وَ مَا بِثَلاثِینَ مِن وَحشَةٍ وَ نِعمَ المَنزِلُ طِیبَة؛ برای صاحب این امر به ناگزیر دوران عزلتی هست و در ایام عزلت، نیرو و افرادی لازم است تا با وجود سی نفر، دیگر وحشتی نباشد. وه چه جایگاه خوبی است مدینه. 3

علامه مجلسی پس از ذکر این روایت می‌نویسد:

این روایت دلالت دارد بر اینکه همواره سی تن از شیعیان و نزدیکان در محضر آن بزرگوار هستند که هرگاه عمر یکی از آنها به پایان رسید؛ دیگری به جای او تعیین می‌شود و جای او را پر می‌کند. 4

در تشّرف علّامه سیدمحسن امین عاملی آمده که حضرت برای جمعی از یارانش بیاناتی ایراد می‌فرمود. از جمله فرمود: فرزندان حضرت زهراعلیها‌السلام اگر گرفتار انحرافی شوند، آخر کار، حقّ را دریافته از دنیا می‌روند. و فرمود: امیرعلی شریف مکّه در حال مرگ است. و من (سیدمحسن امین) که در عرض هفت سال اقامت در مکه و شرکت در مراسم حج، در آرزوی دیدار یار بودم؛ نگران آن دوست شدم و سریع خود را به منزل امیرعلی رساندم. دیدم همه اطرافیان نگران حال او هستند، و تا وارد سالن استراحتش گردیدم دیدم همان وجود مبارک بر بالین امیرعلی، نام امامان اثنی‌عشری را با کلمه حجةالله تلقین می‌کند. تا به خودش رسید، فرمود: بگو اشهد انک حجة‌الله. شهادت گفتن همان و تمام کردن همان.

من از مهابت آن حضرت ساکت بودم که خیلی سریع تشریف بردند. تکانی خوردم که آقا کجا رفت؟ دیگران و بی‌خبران گفتند: که کجا رفت یعنی چه؟ آری آن را که خبر شد، خبری باز نیامد

دوشنبه 22/7/1387 - 13:57 - 0 تشکر 64934

1- سرزمین‌های دور دست:

در توقیع شریفی که در سال410هجری از ناحیه مقدسه برای شیخ مفید صادر شده است؛ حضرت بقیة‌الله عجل‌الله تعالی فرجه چنین مرقوم فرموده‌‌اند:

اگر چه ما در سرزمین دوردستی سکنی گزیده‌ایم که از جایگاه ستمگران بدوریم – زیرا خداوند مصلحت ما و شیعیان مؤمن ما را در این دیده که تا حکومت دنیا در دست تبهکاران است در این نقطه دور دست مسکن نمائیم- ولی از اخبار شما آگاهیم و هرگز چیزی از شما بر ما پوشیده نمی‌ماند و می‌دانیم که چه گرفتاری و پریشانی به شمار رسیده است... 12


2- مدینه طیّبه:

هنگامی‌که از امام حسن عسگری علیه‌السلام پرسیدند: اگر حادثه‌ای بر شما روی داد از فرزند بزرگوار شما کجا سراغ بگریم؛ حضرت فرمود: در مدینه‌. 13

امام صادق‌علیه‌السلام نیز به‌هنگام بحث از غیبت کبری می‌فرماید: وه چه جایگاه خوبی است مدینه. ‌14


3- دشت حجاز:

توضیح آن در تشرف ابراهیم‌بن مهزیار به اختصار گذشت. 15

4- کوه رضوی:

امام صادق‌علیه‌السلام از کوه رضوی یاد می‌کند و می‌فرماید:

از هر درخت میوه در آن هست و چه پناهگاه خوبی است برای شخص خائف. وه چه پناهگاه خوبی!... صاحب این امر را در آن دو غیبت است: یکی کوتاه و دیگری طولانی. 16


5- جابلقا و جابلسا:

مرحوم نوری می‌نویسد:

اخبار بسیاری هست که از نظر معنی متواترند، و دلالت دارند بر اینکه در شرق و غرب جهان دو شهر به‌نام‌های جابلقا و جابلسا وجود دارند که اهل آنها از انصار حضرت‌ ولی‌عصر عجل‌الله ‌‌‌تعالی‌فرحه هستند و در محضر آن حضرت خروج می‌کنند. 17


6- شهر مهدی

عجل‌الله تعالی‌فرجه: علامه مجلسی در جلد السماء العالم بحارالانوار از کتاب قسمت اقالیم ارض و بلاد آن که تألیف یکی از علمای اهل سنّت است، نقل می‌کند که:

بلد مهدی‌ علیه‌السلام شهری است نیکو و محکم که آن‌را مهدی فاطمی بنا کرده و برای آن قلعه‌ای قرار داده است. 18 [البته هیچ ربطی به مکان زندگی حضرت مهدی‌علیه‌السلام ندارد.]


7- بیت‌الحمد:

امام صادق‌ علیه‌السلام می‌فرماید:

برای صاحب این امر خانه‌ای است که به آن بیت الحمد گفته می‌شود. در آن خانه چراغی است که از روز ولادت آن حضرت روشن است و این چراغ تا روزی که آن حضرت با شمشیر قیام کند خاموش نمی‌شود. 19


8- جزایر مبارکه:

داستان مفصّل و معروف انباری حکایت از آن دارد که شخص محترمی در مجلسی عون‌الدین وزیر اظهار داشت که من به سال 622 هجری از زادگاه خود همراه یک کاروان تجارتی به سرزمین بربر رفتیم و از آنجا سفر دریائی خود را آغاز کردیم. سرانجام به جزیره‌هائی رسیدیم که همسفران و حتی ناخدای کشتی برای نخستین بار به آن جزیره‌ها رسیده بودند. اسامی آن جزایر عبارت بود از: مبارکه، زاهره، صافیه، ظلوم و عناطیس که ساکنان آنها همگی از شیعیان بودند و بر آنها 5 نفر از اولاد حضرت صاحب‌الزمان‌عجل‌الله تعالی‌فرجه به نام‌های طاهر، قاسم، ابراهیم، عبدالرحمن و هاشم حکومت می‌کردند.

آنگاه بطور مفصّل از اخلاق و رفتار نیکوی آنها و از صفا و زیبائی بی‌نظیر آنجا سخن گفته است. پس از پایان یافتن سخنان وی، وزیر ناصبی از یکایک حاضران تعهدّ گرفته که این داستان را هرگز نقل نکنند، و آنها تا روزی که آن وزیر زنده بود آنرا مخفی نگه داشته‌اند.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.