مثالها:
بسم اللّه # الرحمن # الرحیم . (بـسم ) جار و مجرور متعلق به فعل محذوف است كه بسیارى از مفسران , فعل (ابتداء) را در تقدیر مى دانند, لذا (بسم اللّه ), یعنى (ابتداء بسم اللّه , با نام خدا آغازمى كنم ). بـنـابراین , (بسم اللّه ) داراى معنایى مفید و مستقل است و فى حد نفسه به كلمه یاعبارت دیگرى احـتـیـاج نـدارد, لذا وقف بر آن صحیح است , اما كلمه (الرحمن )مجرور است و هیچ جمله اى در عـربى با اسم مجرور آغاز نمى شود, پس كلمه (الرحمن ) نمى تواند آغاز یك جمله مفید دیگر باشد, بلكه صرفا مى تواند صفت براى (اللّه ) باشد, بنابراین از نظر اعراب , وابسته به موضوعش (اللّه ) است . كلمه (الرحیم ) نیز همین طور است , یعنى صفت براى (اللّه ) است , لذا هم وقف بر(اللّه ) و هم وقف بـر (الـرحـمن ) حسن است , زیرا كلمه بعد از هریك از این دوكلمه , از نظر لفظى و معنوى به آنها وابسته است .
(الحمدللّه # رب العالمین # الرحمن # الرحیم # مالك یوم الدین ). وقـف بـر (الحمدللّه ) وقف حسن است , زیرا خود كلامى مفید است , ولى از آنجاكه (رب العالمین ) صـفـت بـراى (اللّه ) اسـت , وقـف آن حسن است , یعنى نمى توان به مابعدش ابتدا كرد, زیرا از نظر لـفـظى و مـعـنوى به موصوفش (اللّه ) وابسته است , همین طور وقف بر (الحمدللّه رب العالمین ) حـسـن اسـت , زیـرا داراى مـعـنـاى مـفید و مقصود است و (الرحمن ) صفت (اللّه ) است , وقف بر (الحمدللّه رب العالمین الرحمن ) نیز حسن است , زیرا (الرحیم ) نیز صفت (اللّه ) است , وهمین طور وقف بر (الرحیم ) نیز حسن است , زیرا (مالك ) نیز صفت (اللّه ) است ,تنها وقف بر (مالك یوم الدین ) تـام است , زیرا هیچ گونه وابستگى لفظى ومعنایى به جمله بعد ندارد و جمله بعدى اش نیز هیچ گونه وابستگى لفظى ومعنایى به آن ندارد.
(اهدنا الصراط المستقیم # صراط الذین انعمت علیهم # غیر المغضوب ), (حمد(1), آیه 6 و 7 ). آیـه (اهـدنـا الـصـراط الـمـسـتـقیم ) داراى معناى مفید است , اما چون (صراط) بدل از(الصراط الـمـستقیم ) است , و بدل در اعراب وابسته به مبدل منه است , بنابراین ,وقف بر كلمه (المستقیم ) وقـف حـسن است , و همین طور وقف بر كلمه (علیهم )وقف حسن است , زیرا كلمه (غیر) بدل از (الذین ) است .
(ذلك الكتاب لا ریب فیه # هدى للمتقین ), (بقره (2), آیه 2). وقف بر (لا ریب فیه ) حسن است , زیرا (ذلك الكتاب لاریب فیه ) از نظر تركیبى ,مبتدا و خبر و یك جمله مفید و نیز معناى آنها غیرمقصود است , ولى (هدى للمتقین ) از نظر اعراب وابسته به (ذلك الكتاب ) است , زیرا خبر دوم براى آن محسوب مى شود و رفع خبر به مبتداست .