واقعا تصاویر و مطلب تهوع آور و وحشتناکی بود.
با این قسمت از صحبت MCLAREN عزیز که:"ایستگاه آخر زمان مسافرا پیاده شن!!!
اینا که چیزی نیست دوستان، قیامت در راهه، حالا مونده روزی که باید بین بد و مزخرف و بدتر، یکیش رو انتخاب کنیم!!!" موافقم.
اما میخوام بدونم که هر واقعیتی رو صرف اینکه حقیقیه و اتفاق افتاده باید به تصویر کشید؟!!
توی همین لحظه که من دارم تایپ میکنم و شما دوست عزیز داری میخونی توی هزاران نقطه از دنیا داره کلی جرم و جنایت اتفاق میفته که همشم حقیقت داره!اما باید همه رو بیان کرد؟
بنظرم زمانی "درس عبرت گرفتن" معنی درستی پیدا میکنه که خطر وجود اون جرم رو توی وجود خودمون یا اطرافیانمون حس کنیم.جنایتی که انجامش خیلی از روحیه ما فاصله داره و حتی با دیدن تصوایرش منقلب و منزجر میشیم (بگذریم از اون دسته از افرادی که در ادامه مطلب با آب و تاب طرز تهیه "سوپ" رو گزارش میدن که البته توجیه مناسبی از لحاظ علمی برای این نوع روحیه داریم!!) لزومی نداره که بخوایم اینجور واضح و کامل ازش حرف بزنیم.
در مورد مثال "غیبت" که مکلارن عزیز بهش اشاره کرد اگه دقت کنیم میبینیم که اینکار خطاییه که هر فردی توی هر سنی بهش دچاره یا در معرض خطرش قرار داره.پس انقدری مهم هست که کلی ازش روایت و حدیث داریم.
در مورد مثالی هم که:"با یه مثال خیلی ساده حرفم رو تموم میکنم، طرف میخواد سیگار رو ترک کنه، میاد آخرین سیگاری رو که کشیده رو بازوش خاموش میکنه، و با درد و عذاب بسیار زیادی اینکارو تموم میکنه!! " باید بگم افرادی که اراده ضعیفی دارن از همچین روشایی استفاده میکنن.چون نمیتونن با عقل و منطق به خودشون بقبولونن که کار خطاشونو ترک کنن متوسل به کاری میشن که از لحاظ جسمی انقدری دردناک باشه که تو خاطرشون بمونه.(آمار نشون میده افرادی که به این روش متوسل میشن درصد موفقیتشون خیلی کمه!)
برای آدم شدن نیاز نیست به گناه های خیلی بزرگ و اشتباهات وحشتناک فکر کنیم.گیر کار اکثر ما سر خطاهای کوچیکیه که توی زندگی روزمره باهاش دست و پنجه نرم میکنیم.برای تغییر کردن باید از همینجا و همین لحظه شروع کرد.از اون خطایی که بهمون نزدیکه و هر لحظه داره تهدیدمون میکنه.
همگی شاد باشید و آسمونی.