• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
فرهنگ پایداری (بازدید: 6320)
سه شنبه 15/5/1392 - 10:12 -0 تشکر 629101
شهید محمد آتش افزا - مطلب تولیدی

بسم رب الشهداء و الصدیقین
این مبحث در برگیرنده زندگی نامه و دست نوشته هایی از شهید محمد آتش افزا است.
حتما با ما همراه باشید.

تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد

it is god who cures 

مدير انجمن بهداشت و سلامت

جمعه 25/5/1392 - 15:59 - 0 تشکر 633486

روزها به همین منوال می گذشت با این تفاوت که هر روز ساعت(مدت) دو و نرمش افزایش پیدا می کرد.

بعضی شب ها فرماندهان لشگرها برایمان صحبت می کردند. یک روز بعد از مراسم صبحگاهی برادر "احمد کاظمی" فرمانده تیپ نجف اشرف سخنرانی نمودند و عملیات قبلی یعنی "رمضان" را برای ما توضیح و موشکافی نمودند و ما را توصیه به نظم و اجرای مقررات نمودند.

شهریور ماه به پایان رسید و ما هر روز منتظر بودیم که عملیات هر چه زودتر آغاز شود. "هفته جنگ" آغاز شد. برنامه های متنوعی برایمان به اجرا درآوردند. روز عید غدیر برای مراسم سخنرانی به قرارگاه تیپ کربلا رفتیم و در آنجا "برادر شهید مصطفی ردانی پور" برایمان سخنرانی نمودند.
"تصویری از شهید مصطفی ردانی پور"
http://img.tebyan.net/big/1390/05/1775613214413554109238102150646169191199219.jpg

روز 6 مهرماه بود. ما را برای مسلح نمودن به خط نمودند و به صورت منظم به طرف پایگاه شماره 1 برای تحویل سلاح و تجهیزات حرکت نمودیم.

در پایگاه شماره 1 مسوول تسلیحات ما را توصیه نمودند که در حفظ سلاحها و تجهیزاتی که به ما تحویل داده می شود کوشا باشیم و متذکر شد چون این سلاحها همگی غنیمتی می باشند بعضی از انها خون آلود می باشند و ابتدا انها را آب بکشیم و سپس با روغن تمیز نماییم.

بعد از مدتی سلاحها و تجهیزات را گرفتیم.

تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد

it is god who cures 

مدير انجمن بهداشت و سلامت

يکشنبه 27/5/1392 - 18:24 - 0 تشکر 634643

سلاحها و تجهیزات من عبارت بودند از: مسلسل کلاشینکف، 4 عدد خشاب، 1 عدد جیب نارنجک، فانسقه، قمقمه و بند حمایل و کوله پشتی.

بعد از تحویل گرفتن جیب خشابها و قمقمه و جیب نارنجک و بندحمایل را به فانسقه بستم و مرتب نمودم. بعد از تحویل گرفتن سلاحها و تجهیزات به پایگاه سابق برگشتیم. صبح روز هفتم مهرماه با بلندگو اعلام نمودند که گردان نه جوادالائمه به خط شوند و ساکها را به تعاون تحویل دهند. ضمنا تعاون برای هر یک از نیروها کارت و پلاک تهیه نموده بود تا احتمالا بعد از عملیات جنازه شهدا شناسایی شود.

ساکها را هم تعاون تحویل می گرفت تا بعد از عملیات به ما بازگرداند.

تمام نیروها ساکها را تحویل دادند و با تجهیزات کامل به خط شدیم. اتوبوسهایی که به وسیله گل، شیشه های آنها استتار شده بودند وارد پایگاه شدند و پشت سر هم قرار گرفتند.

فرماندهان با خواندن اسامی نیروها آنان را به داخل اتوبوسها هدایت می کردند.


وقتی نوبت به من رسید به طرف اتوبوس حرکت کردم و داخل اتوبوس بر روی یکی از صندلیها قرار گرفتم.

اتوبوس با علامت فرمانده به حرکت درآمد و از پایگاه خارج شد.

یکی از بچه ها شروع به نوحه خواندن نمود و بچه ها هم سینه می زدند.

از خیابانهای اهواز گذشتیم و وارد جاده اهواز-خرمشهر گشتیم.

تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد

it is god who cures 

مدير انجمن بهداشت و سلامت

دوشنبه 28/5/1392 - 12:46 - 0 تشکر 634854

در اطراف جاده، آثارجنگ به خوبی مشخص بود، تانکهای سوخته، خاکریزها و سنگرها در بیابانها پراکنده شده بود. دشمن خیلی به اهواز نزدیک شده بود و نفربرها و تانکهای سوخته ی متجاوزین این مطلب را تایید می کرد.

صحنه های فراوان یافت می شد. در منطقه ای که در اوایل جنگ نیروهایمان برای جلوگیری از پیشروی دشمن به بیابان آب انداخته بودند نیزارهایی به وجود آمده بود. برادران جهاد سازندگی با همت و کوشش وصف ناپذیری راه آهن  اهواز-خرمشهر را تعمیر می کردند تا مجددا راه اندازی شود. درود خدا بر این جهادگرانی که با تلاش خستگی ناپذیر ویرانیهای حاصل از جنایات صدام را آباد می سازند و همپای رزمندگان به قلب سپاه دشمن یورش می برند.

تانکهای سوخته همچنان به چشم می خورد.


وقتی اتوبوس از کنار پادگان حمیدی می گذشت. می دیدم که چطور جنایت کاران بعثی ددمنشانه این پادگان را با خاک یکسان نموده بودند و آهن پاره ها و در و دیوارهای فروریخته نشان می داد که در اینجا بنایی وجود داشته است. دشمن مزدور هنگامی که نیروهای ما در عملیات بیت المقدس به قلب سپاه دشمن یورش آوردند، مزدوران بعثی ددمنشانه تمام روستاها و شهرهای هویزه-خرمشهر و پادگان حمیدی را با خاک یکسان نمودند.

تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد

it is god who cures 

مدير انجمن بهداشت و سلامت

دوشنبه 4/6/1392 - 20:49 - 0 تشکر 637580

اتوبوس همچنان در پیچ و خم جاده ها، راه می پیمود و من شاهد سرزمینهایی بودم که رزمندگان دلاور اسلام با حماسه آفرینی های وصف ناپذیر و با ایثار خونهای پاک و مقدس آزاد ساخته بودند.

درود خدا بر شهیدانی که اکنون در گلستان های شهدا آرمیده اند و زمانی با نبردی پرشکوه این سرزمین های مقدس را از لوث صدامیان پاک نمودند.

{تصویر بالا مربوط هست به اجساد عراقی هایی که در جریان آزادسازی خرمشهر کشته شدند}

انسان وقتی با این صحنه ها برخورد می کند احساس غرور می نماید. احساس اینکه جوانان ما دیگر آن جوان های سابق نیستند. اینان مرد خدا و مرد جنگ گشته اند.

تقریبا به 10 الی 15 کیلومتری خرمشهر رسیده بودیم که راهمان را به طرف شمال جاده کج کردیم.

از اینجا به بعد جاده خاکی بود. اتوبوسها گرد و خاک زیادی می کردند. هنوز از جاده فاصله چندانی نگرفته بودیم که چشمم به تابلویی افتاد که روی آن این مطلب "گورستان بعثی ها" نوشته شده بود.

{این تصویر هم مربوط به همین گورستان بعثی هاست}

در این مکان تعداد بی شماری از مزدوران بعثی بودند که بعد از آنکه توسط رزمندگان اسلام به هلاکت رسیده بودند توسط نیروهای قهرمانمان به خاک سپرده شده بودند.

باشد تا آمریکا و ایادی مزدورش مزه تجاوز به کشور مظلوم را بچشند و عبرت بگیرند.

در راه، تابلوهای جهاد های سازندگی شهرهای مختلف به چشم می خورد و این بیانگر فعالیت چشم گیر جهادگران سراسر کشورمان بود.

تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد

it is god who cures 

مدير انجمن بهداشت و سلامت

چهارشنبه 13/6/1392 - 20:3 - 0 تشکر 639880

نزدیک ساعت 12 ظهر بود. به مقر از پیش تعیین شده رسیدیم و بچه ها اصطلاحا به آن مقر خاکی می گفتند.
از اتوبوسها پیاده شدیم و به صورت 4 صف منظم هر یک از گروهانها قرار گرفتند و فرمانده گردان برادر مصطفی قدیری درباره مسایل موجود در این مقر برایمان صحبت نمود تا هریک به وظیفه خود آشنا شویم.
در صحبت ها متذکر شد هر دسته ای در یکی از چادرها مستقر خواهند شد.
بعد از پایان صحبتهای برادر قدیری هر دسته در یکی از چادرها مستقر شدند.
وضعیت منطقه اینطور بود که اطراف محوطه ای به صورت دایره وار خاکریز زده بودند و در وسط این محوطه دایره ای کمی زمین را گود کرده و چادر زده بودند و اطراف آن را با خاک بالا آورده بودند تا در صورت اجرای آتش از طرف نیروهای دشمن به کسی آسیبی نرسد.
خلاصه، بعد از نماز به چادرها جهت ناهار مراجعه کردیم که تا یکی از بچه ها رادیوی جیبی اش را باز کرد، رادیو مارش نظامی پخش می کرد.

http://img1.tebyan.net/big/1387/05/0222244140502311221262351210813711725372220.jpg

همه دور رادیو حلقه زدیم و سراپا گوش به رادیو توجه داشتیم و منتظر بودیم که اطلاعیه صادر نماید.
بعد از چند دقیقه مارش، شخص خبرگزار شروع به تکرار اطلاعیه نمود و سخنش را با این جمله آغاز کرد:
"توجه، توجه فرمایید...توجه فرمایید... طبق اطلاعات رسیده، رزمندگان سلحشور اسلام در نیمه شب گذشته در منطقه "سومار" با عملیاتی به نام "مسلم بن عقیل" و با رمز "یا اباالفضل العباس" به قلب سپاه دشمن هجوم آوردند و عده زیادی از دشمن را کشته و عده ای را به اسارت خود در آوردند.

به محض رسیدن خبرهای تازه شما را در جریان آن قرار خواهیم داد."
شادی و سرور سراسر وجودمان را فراگرفت و بچه ها شروع به تکبیر گفتن نمودند.

تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد

it is god who cures 

مدير انجمن بهداشت و سلامت

شنبه 6/7/1392 - 19:47 - 0 تشکر 655087

وضع آب و هوای منطقه طوری بود که هوا به شدت گرم بود و بادهای شدیدی می وزید و گرد و خاک بر سر و روی ما می بارید. خورشید کم کم به افق نزدیکتر می شد. در جنوب تماشای غروب خورشید لذت دارد زیرا به نظر می رسد خورشید در داخل زمین فرو می رود. با تاریک شدن هوا منورهای مزدوران عراقی که از ترس بر بالای سرشان پرتاب می کردند از فاصله دور دیده می شد. از پرتاب مداوم منورها به نظر می رسید دشمن در اضطراب عجیبی به سر می برد.ساعت 8 شب بود. برای اینکه درباره عملیاتی که شب گذشته اجرا شده بود اطلاعاتی کسب نماییم، همه دور رادیو حلقه زده بودیم و منتظر آغاز اخبار بودیم.

وقتی رادیو اخبار پخش می کرد نوید فتح و پیروزی می داد. همه خوشحال بودیم و شکر می کردیم که خداوند بر امت ما نظری افکنده و بر مستضعفان منت نهاده و سپاهیانش را به دروازه فتح و پیروزی رسانده است.
http://img1.tebyan.net/Big/1392/07/c1b342408bb44457ab7d15635a0c8eaa.jpg

سپاهیان حق در جبهه ی سومار همچنان به پیش می تاختند تا به صدام جنایتکار طعم تلخ تجاوز را بچشانند.

خلاصه همه خوشحال بودیم از اینکه رزمندگان ما حماسه آفریده بودند.

بچه ها الله اکبر می گفتند.

تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد

it is god who cures 

مدير انجمن بهداشت و سلامت

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.