• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن شمال > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
شمال (بازدید: 18821)
سه شنبه 8/5/1392 - 11:57 -0 تشکر 627263
فرهنگ لغت مازندرانی(حروف ح و خ)

 http://tabarestan.ir/

زبان طبری یكی از زبانهای بازمانده از زبانهای كهن پهلوی ، سانسكریت و... است و ریشه در تاریخ دیرپای جهان دارد و هرگونه غفلت و سهل انگاری در حفظ این میراث در معرض خطر، می‌تواند بخشی از پیشینه ایران كهن را به مخاطره بیاندازد. د ر رابطه با زبان طبری، سیاحان و مستشرقان و اندیشمندانی چون "ملگونوف"، "خودزكو"، "درن" و... به تحقیق و مطالعه درباره این زبان پرداخته‌اند. این امر بیانگر ارزش و اعتبار زبان طبری بوده و سبب شده تا افراد بیگانه نیز در مورد این زبان به تحقیق بپردازند. گوناگونی گویش‌های مازندرانی به حدی است كه این تفاوت از محله‌ای به محله دیگر در شهرها و روستاهای مازندران كاملا مشهود می‌باشد هر یك از گویش‌های مازندرانی دارای لهجه خاص، اصطلاحات و فرهنگ مربوط به خود را داشته و با فرهنگ و زبان مختلف گفت وگو می‌كردند. نداشتن آشنایی اولیه با زبان مازندرانی موجب شده كه سایر استانهای كشور به ویژه تهرانی‌ها آن را با زبان گیلانی اشتباه بگیرند در حالی كه تفاوتهای عمده‌ای بین این دو زبان وجود دارد. این فرهنگ لغت اساس ان بر کتاب فرهنگ لغات تبری تالیف دکتر اشرفی میباشد تا کنون شامل حدود 35000 کلمه میباشد که برای هر کلمه فارسی ، معنی اصیل مازندرانی و گویش آن کلمه در شهرهای ساری ، یهشهر ، بابل ، آمل ، سوادکوه و تنکابن همراه بات آوانگاری هرکدام در دو ویرایش جستجوی فارسی به مازندرانی و مازندرانی به فارسی برای علاقه مندان جمع آوری شده است.

در این مبحث حروف ح و خ

چهارشنبه 9/5/1392 - 12:38 - 0 تشکر 627686

خوشه Khoshe مال خود – برای خود – برای خودم
خوشه تک Khooshe tek نیم خوشه ی شالی
خو صفت خو صفت خی صفت
خو قرنه Kho gherne خرناس
خوکاته Khookaate ۱بچه خوک
خوکار Khoo kaar کار سنگین – آن که بیش از اندازه کار کند
خوکاله Khookaale بچه خوک
خوکتن Kho keten خواب آلود – کسی که دایم چرت می زند
خو کری Khookorray جوجه تیغی
خوک زور Khooke zoor ۱سرگین خوک – مدفوع خوک
خوکن Khoo kan ۱جایی را که خوک کنده باشد ۲کسی که بی رویه زمین را شخم کند ...
خو گاذر Khoo gaazer محل عبور خوک
خوگئل Khoogoel مرتعی در روستای الستان کتول
خوگجه Kho geje بدرفتاری کودک قبل از خواب
خو گیر Khoo gir زمین که گذرگاه خوک باشد – راه و مسیر گذر خوک
خو لاش Khoo laash ۱لاشه ی خوک
خولر Kholar نخود فرنگی
خولل Khoo lal پشه ی درشت جثه
خوله شی Khole shi شوهرخاله
خولین در Khoolin dar از روستاهای علی آباد کتول
خوم Khoom ظرف بزرگ سفالی
خومار Khoomaar خواب آلوده – خمار
خومبئا Khoom beaa دیه – خون بها
خو مرغانه Khoo merghaane ۱آدم کوتاه قد ۲نوعی گیاه ۳نوعی ناسزا
خومزد Khoo mezd خومزد
خو مو Kho mo خو مو
خون آشی Khoon aashi خون آلود
خونا Khoonaa ۱خروس یا دیگر پرندگان خوش خوان ۲آدم خوش صدا
خونابه Khownabe ۱خون و چرک – خونابه ۲زخم
خونئی مهر KhooneI mahar مار سیاه خانگی
خون بس Khoon bas صلح کردن با پرداخت پول – مصالحه
خون بسوتن Khoon basooten کم خون شدن
خون بییتن Khoon bayiten خون گرفتن – حجامت کردن
خون تمون Khoon temoon خون بها – دیه
خون تون Khoon tevon خون بها – دیه
خون جولی Khoon jooli خشمگین – عاصی
خون دار Khoon daar نوعی تفنگ قدیمی
خوندش Khondesh آواز – آواز خواندن
خوندش Khondesh پژواک
خوندش Khondesh ۱خواندن ۲صدای برخی از اشیا و حیوانات
خون دله مرد Khoon dele merd خونی که در اثر کوفتگی در زیرپوست خشک شود
خون دماغ Khoon demaagh خون دماغ – کسی که پیوسته دچار خون ریزی بینی شود
خون دمرد Khoon damerd ۱ خون دمرد ۲ خون بمرد
خون دمرد Khon damerd خون مردگی
خون دنه Khoon dene نوعی هندوانه
خون دونه Khon done هندوانه
خونده گری Khoonde gari ترانه – تصنیف
خون را دنگوئن Khoon raa dengooen ۱خون راه انداختن ۲به کار خطرناکی مبادرت ورزیدن
خونسن Khonessan آواز خواندن
خونش Khonnesh آواز – خوانندگی

چهارشنبه 9/5/1392 - 12:39 - 0 تشکر 627690

خونش Khoonesh خواندن – آواز خواندن
خونش دکتن Khoonnesh dakten لرزیدن
خونش گر Khoonesh ger خواننده
خونش گری Khoonnesh gari آوازخوانی
خون شو Khoon shoo انسان یا حیوانی که ادرارش خونی باشد
خونشی Khoonneshi خشمگین – عصبانی – عصبی
خونکا Khoonkaa از توابع دهستان بندپی بابل
خونکا Khonkaa از دهستان سجارود بابل
خونکار Khoon kaar قاتل
خون کاردن Khoon kaarden ۱قتل کردن ۲حیوانی را قربانی کردن
خون کف Khoon kaf ۱بی غیرت – نوعی ناسزا ۲نوعی نفرین است که بیشتر برای اشیا ...
خونما بویین Khonemaa baviyen خواب نما شدن
خون مال Khoon maal جای خون – نشانه ی خون
خون مرد Khoon merd کبودی روی پوست که در اثر ضربه حاصل شود
خون مرد Khoon merd خون دمردک
خونمه Khooneme خواب نما
خون میز Khoon miz مدفوعی که با خون هم راه باشد
خون میزه Khoon mize خون میزه
خون واش Khoone vaash نوعی علف که دام با خوردن آن دچار اسهال خونی شود
خونه Khoonne نوعی هندوانه
خونی Khooni ۱چشمه ای در نور ۲در زبان تبری نامی عمومی برای چشمه سار است ...
خونی Khooni ۱قاتل ۲کسی که بدنش خون آلود باشد ۳گرداب
خونی سر Khooni sar نام قسمتی از زمین های کشاورزی دهستان دشت سر آمل
خونی علف Khooni alef نوعی علف هرز با ساقه ی نیمه سرخ
خونی لـله Khooni lale علف قناری
خونی مالی بین Khooni maali bayyan خون آلود شدن – غرقه در خون
خونی واش Khooni vaash علفی است که در صورت استفاده احشام موجب خونریزی شود
خو والو Kho vaaloo نه خواب و نه بیدار
خووان Khoo vaan نگهبان و مراقب خوک
خوورین Khoo verin غذای نفخ آور – غذای نامناسب
خو وزه Kho veze پریدن خواب از چشم در اثر اضطراب – خواب زده
خووسه Khoo vesse محل خوابیدن دامها
خوولی Kho veli خواب آلوده
خوهاکردن Kho haakerden ۱خواباندن – خواباندن نوزاد ۲به خواب رفتن
خوهر Khoher خواهر
خویشت Khisht کمند کوچکی که به هنگام دوشیدن شیر گاو با آن گوساله را به ...
خه – خه Khe Khe درنگ – معطلی
خی Khi خوک
خیاخ KheyaaKh نوعی علف صحرایی
خیارپل Kheyaar pal ساقه ی خزنده ی خیار – بوته ی خیار
خیار تق Kheyaar tagh خیار تق
خیارچفته ای Kheyaar chaafteI خیار درختی
خیار چلیک Kheyaar chelik خیار کوچک
خیار درجن Kheyaar darejen خیار خردخرد شده که برای سفره آماده باشد
خیار سره Khiyaar sere از مراتع نشتای شهر عباس آباد
خیارک Khiyaarak ۱نوعی ورم کشاله که در اثر لنگیدن به وجود آید ۲غده ی لنفاوی ...
خیارک Kheyaarek ۱خربزه ی نرسیده ۲مجمعه ی کوچک
خیارک دار Kheyaarek daar کنگره دار – مجمعه ای که لبه ی آن کنگره دار است
خیار کنک Khiyaar kenek گیاهی وحشی که برگهای آن مانند اسفناج است و دارای گلی زرد ...
خیارلم Kheyaar lam خیارلم

چهارشنبه 9/5/1392 - 12:39 - 0 تشکر 627692

خیارلو Kheyaar lam بوته ی خیار – ساقه ی خزنده ی خیار
خیارلو Khiyaar loo ساقه ی خزنده ی خیار
خیارمارین Khiyaar maarin خیار ماریم
خیاسک Kheyaasek کرم دانه ی لوبیا و باقلا
خیاط سر Khayyaat sar نوعی مراسم در عروسی که خیاط برای دوختن لباس به خانه ی صاحب ...
خیاط سری Khayyaat sari هدیه ای که به هنگام عروسی به خیاط دهند
خیاط نشون Khayyaat neshoon وجه یا هدیه ای که به هنگام عروسی برای خیاط سرخانه که لباس ...
خیاطه Khiyaate نخ خیاطی
خیال هاکردن Kheyaal haakordan خیال کردن – گمان کردن – پنداشتن
خی بل Khi bel نیش گزار
خیبن Khiben زمین های صاف اطراف ده
خی بون Khi boon نگهبان و مراقب خوک
خی بیک Khi bik نیش گراز
خی بینج Khi binj نوعی برنج نامرغوب
خی پت Khi pet دیوانه
خی ترکن Khi terken غذای نفخ آور – غذای نامناسب
خی جو Khi joo جیغ
خی جیره Khi jire ۱خوب – مناسب ۲سالم – تندرست
خی خل Khi Khel ۱ابله – احمق ۲دیوانه
خید Khid مقعد
خی دم Khi dem ۱دم خوک ۲نوعی علف در شالی زار
خیر Kheyar خیار
خیرات Kheyraat روستایی از دهستان استرآباد رستاق گرگان
خیر رود Kheyrrood نام دهکده ای در دشت و منطقه ی کجور
خیررود کنار Kheyrood kenaar از توابع دهستان خیر رود کنار نوشهر
خیر سر Kheyr sar از توابع دهستان کران شهرستان نوشهر
خیرک Khirek از ابزار بازی که مانند چرخ و فلک است
خیرمله Khayer male نام دهکده ای از دهستان بالا لاریجان آمل
خی روش Khi roosh گاو بی شاخ
خیرون Kheyroon نام زن
خیره بئن Khire baen خیره شدن – با دقت و تعجب به چیزی خیره شدن
خیره چش Khire chesh وقیح – پر رو
خی ری Khiri ۱خرمایی – قهوه ای ۲گیاهی خودرو
خیزئن Khizeen خزیدن – با شکم خزیدن
خیزباد Khiz bad ورم کردن
خیز بیاردن Khiz biaardan ورم نمودن
خییز بییارد Khiz biyaard خزبییارد
خیزده Khizde مجموعه ی خیزده پل و خیزده کمون را گویند که از ادوات و متعلقات ...
خیزده پل Khizde pel از متعلقات و ادوات مربوط به خیش
خیزده کمون Khizde kamoon از متعلقات و ادوات خیش
خی زن Khi zan میرشکار – شکارچی خوک
خیزنا Khiznaa چوب اهرم مانند جهت لغزاندن و جا به جا کردن اجسام
خیزنده Kheyzande از انواع کرم ها
خیزه Khize ۱کلون در ۲وسیله ای سورتمه مانند
خیس بخاردن Khis baKhaardan خیس خوردن
خیس بخردن Khis baKherdan خیس خوردن لباس و تن
خی سر Khi sar فرد نیرومند و خودسر
خیس هادائن Khis haadaaan خیساندن – خیس دادن
خیس هاده Khis haade خیس کن – خیس بده
خیس هدائن Khis hedaaan خیساندن

چهارشنبه 9/5/1392 - 12:41 - 0 تشکر 627693

خیارلو Kheyaar lam بوته ی خیار – ساقه ی خزنده ی خیار
خیارلو Khiyaar loo ساقه ی خزنده ی خیار
خیارمارین Khiyaar maarin خیار ماریم
خیاسک Kheyaasek کرم دانه ی لوبیا و باقلا
خیاط سر Khayyaat sar نوعی مراسم در عروسی که خیاط برای دوختن لباس به خانه ی صاحب ...
خیاط سری Khayyaat sari هدیه ای که به هنگام عروسی به خیاط دهند
خیاط نشون Khayyaat neshoon وجه یا هدیه ای که به هنگام عروسی برای خیاط سرخانه که لباس ...
خیاطه Khiyaate نخ خیاطی
خیال هاکردن Kheyaal haakordan خیال کردن – گمان کردن – پنداشتن
خی بل Khi bel نیش گزار
خیبن Khiben زمین های صاف اطراف ده
خی بون Khi boon نگهبان و مراقب خوک
خی بیک Khi bik نیش گراز
خی بینج Khi binj نوعی برنج نامرغوب
خی پت Khi pet دیوانه
خی ترکن Khi terken غذای نفخ آور – غذای نامناسب
خی جو Khi joo جیغ
خی جیره Khi jire ۱خوب – مناسب ۲سالم – تندرست
خی خل Khi Khel ۱ابله – احمق ۲دیوانه
خید Khid مقعد
خی دم Khi dem ۱دم خوک ۲نوعی علف در شالی زار
خیر Kheyar خیار
خیرات Kheyraat روستایی از دهستان استرآباد رستاق گرگان
خیر رود Kheyrrood نام دهکده ای در دشت و منطقه ی کجور
خیررود کنار Kheyrood kenaar از توابع دهستان خیر رود کنار نوشهر
خیر سر Kheyr sar از توابع دهستان کران شهرستان نوشهر
خیرک Khirek از ابزار بازی که مانند چرخ و فلک است
خیرمله Khayer male نام دهکده ای از دهستان بالا لاریجان آمل
خی روش Khi roosh گاو بی شاخ
خیرون Kheyroon نام زن
خیره بئن Khire baen خیره شدن – با دقت و تعجب به چیزی خیره شدن
خیره چش Khire chesh وقیح – پر رو
خی ری Khiri ۱خرمایی – قهوه ای ۲گیاهی خودرو
خیزئن Khizeen خزیدن – با شکم خزیدن
خیزباد Khiz bad ورم کردن
خیز بیاردن Khiz biaardan ورم نمودن
خییز بییارد Khiz biyaard خزبییارد
خیزده Khizde مجموعه ی خیزده پل و خیزده کمون را گویند که از ادوات و متعلقات ...
خیزده پل Khizde pel از متعلقات و ادوات مربوط به خیش
خیزده کمون Khizde kamoon از متعلقات و ادوات خیش
خی زن Khi zan میرشکار – شکارچی خوک
خیزنا Khiznaa چوب اهرم مانند جهت لغزاندن و جا به جا کردن اجسام
خیزنده Kheyzande از انواع کرم ها
خیزه Khize ۱کلون در ۲وسیله ای سورتمه مانند
خیس بخاردن Khis baKhaardan خیس خوردن
خیس بخردن Khis baKherdan خیس خوردن لباس و تن
خی سر Khi sar فرد نیرومند و خودسر
خیس هادائن Khis haadaaan خیساندن – خیس دادن
خیس هاده Khis haade خیس کن – خیس بده
خیس هدائن Khis hedaaan خیساندن


پایان حرف ح و خ

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.