• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن شمال > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
شمال (بازدید: 20287)
يکشنبه 6/5/1392 - 0:4 -0 تشکر 626468
فرهنگ لغت مازندرانی(حرف چ)

 http://tabarestan.ir/

زبان طبری یكی از زبانهای بازمانده از زبانهای كهن پهلوی ، سانسكریت و... است و ریشه در تاریخ دیرپای جهان دارد و هرگونه غفلت و سهل انگاری در حفظ این میراث در معرض خطر، می‌تواند بخشی از پیشینه ایران كهن را به مخاطره بیاندازد. د ر رابطه با زبان طبری، سیاحان و مستشرقان و اندیشمندانی چون "ملگونوف"، "خودزكو"، "درن" و... به تحقیق و مطالعه درباره این زبان پرداخته‌اند. این امر بیانگر ارزش و اعتبار زبان طبری بوده و سبب شده تا افراد بیگانه نیز در مورد این زبان به تحقیق بپردازند. گوناگونی گویش‌های مازندرانی به حدی است كه این تفاوت از محله‌ای به محله دیگر در شهرها و روستاهای مازندران كاملا مشهود می‌باشد هر یك از گویش‌های مازندرانی دارای لهجه خاص، اصطلاحات و فرهنگ مربوط به خود را داشته و با فرهنگ و زبان مختلف گفت وگو می‌كردند. نداشتن آشنایی اولیه با زبان مازندرانی موجب شده كه سایر استانهای كشور به ویژه تهرانی‌ها آن را با زبان گیلانی اشتباه بگیرند در حالی كه تفاوتهای عمده‌ای بین این دو زبان وجود دارد. این فرهنگ لغت اساس ان بر کتاب فرهنگ لغات تبری تالیف دکتر اشرفی میباشد تا کنون شامل حدود 35000 کلمه میباشد که برای هر کلمه فارسی ، معنی اصیل مازندرانی و گویش آن کلمه در شهرهای ساری ، یهشهر ، بابل ، آمل ، سوادکوه و تنکابن همراه بات آوانگاری هرکدام در دو ویرایش جستجوی فارسی به مازندرانی و مازندرانی به فارسی برای علاقه مندان جمع آوری شده است.

در این مبحث حرف چ

دوشنبه 7/5/1392 - 15:59 - 0 تشکر 627120

چم په بیین chame pe biyen ۱باب طبع بودن – دل خواه بودن ۲به مراد رسیدن
چم پی cham pey باب دل – مورد دلخواه
چمتا chamtaa کوله پشتی چوپانان و کشاورزان که از جنس پشم دست باف است
چم چله cham chele فوت و فن
چم چم بیتن cham cham baytan ۱به خصوصیات کسی پی بردن ۲آماده کردن
چم چم هاکردن cham cham haakerdan منتظر فرصت مناسب بودن – درکمین بودنفرصت طلبی
چمچه chamche از ابزار بنایی
چم دار chamdaar ۱حیله گر – نیرنگ باز ۲رشن مند
چم دکتن cham daketen بر وفق مراد بودن
چمدون chamedoon چمدان
چمر chemer صدای کوتاه – صدای نامفهوم
چمردار chamer daar خوش آواز
چمر داشت chemer daasht سر و صدا
چمر دره chemer darre مرتعی جنگلی در سر راه سی سنگان به کجور
چمر کوه chemerkoo از توابع دهستان بلده ی کجور
چم رگی cham ragi قلق روش
چمرهاکردن chemer hakerdan ۱صدا کردن ۲بلند شدن صدایی خفیف از حیوانات
چمستان chamestaan از توابع دهستان ناتل رستاق نور که در محل چماسن تلفظ می شود ...
چم سر بیاردن chme sar biyaardan ۱فرصت اجرایی فن پیدا کردن در کشتی ۲موافق ساختن فرد مخالف ...
چمش chamesh کفش چرمی روبسته که مخصوص چارواداران است
چمشک chameshk نوعی کفش چرمی محلی
چمک chemek کنه – حشره ای که به پوست حیوانات می چسبد از خونشان تغذیه ...
چمل chammel نامی برای سگ ها
چمله chamele حلقه ای چوبی یا فلزی که در طناب کشی استفاده کنند
چمله
chammele دم کن برنج
چملی chammele ۱خیار بزرگ ۲نوعی کبوتر
چمن چمن cheman cheman از انواع بازی های بومی استتعداد بازیکنان سه تا ده نفر و روش ...
چمن خواب chamen Khaab نام مرتعی در شهرستان آمل
چمن دار chaman daraa از مناطق کوهستانی و ییلاقی شاه کوه و ساور استرآباد
چمند سابر chamend saaber چمن ساور – منطقه ای باز و سر سبز در بین کوه ها و در جنوب ارتفاعات ...
چمندی chamandi باغ خرم – چمن زار
چمن ساور chamen saaver روستایی از دهستان چهارکوه کردکوی
چمنو chamnoo از روستاهای قدیمی منطقه ی قائم شهر که در حال حاضر با نام ...
چمنه chamene ریسمانی که با آن شاخ گاو و گوساله را بندند – کمند
چمنه chamene ۱انسان دست و پا بسته که قابل حرکت نباشد ۲بند کردن
چمنه – بین chamenne bayyen ۱به بغل و پهلو خوابیدن یا جمع کردن زائو ۲فنی در کشتی
چم و چار cham o chaar چم و خم – راه و روش – شیوه
چم و چاره ده داشتن cham o chaar de daashten ۱چم و خم کاری را بلد بودن ۲بر کسی تسلط و احاطه داشتن
چم و چله chamo chelle فوت و فن
چم و چیله chamo chile ۱خوی – روش ۲سلیقهشیوه
چم و خم بزوئن chamo Kham bazoen ۱زیگزاگ رفتن ۲با استفاده از روشهای گوناگون به هدف رسیدن،تلاش ...
چم و رج cham o raj ۱زیر و بم – فوت و فن ۲ریزه کاریها ۳راست و ریست کردن ۴نظم ...
چموش chamoosh ۱وحشی – بدقلق ۲موزی ۳چهارپای بد قلق
چموش chamoosh ۱پای پوش لاستیکی یا چرمی کشاورزان،کارگران و چوپانان
چموک chamook لگد پران – جفتک زن – سرکشچموش
چمون chamon از توابع دهستان میان دورود شهرستان ساری
چمه chame چرخش
چم – هاکردن cham haakerdan ۱موقعیت و فرصت مناسب پیدا کردن ۲عادت کردن ۳راضی کردن
چمه بن chame ben نام مرتعی در منطقه ی شهرستان آمل

دوشنبه 7/5/1392 - 16:1 - 0 تشکر 627121

چم هدائن cham hedaaen ۱گیر انداختن – به دام انداختن ۲عادت دادن رام کردن حیوان ...
چم هکاردن cham hekaarden ۱عادت کردن ۲قلق کسی را به دست آوردن ۳آماده کردن ۴راضی کردن ...
چم هکارده cham hekaarde عادت کرده حیوان یا انسان مانوس و مالوف
چمی chami شپشک شپشک های مرغ خانگی
چمی chami نوعی برنج نامرغوب خزری
چمی chami چمی
چمیک chemik ۱حشره ای ریز و خون آشام – نوعی کنه ۲آدم سیمج و لجوج
چن chan چه اندازه – چه قدر
چن chan چند
چن chen مه
چنات chennaat چوبی که جلوی آب گذارند تا سبب جمع شدن آب و به جریان افتادن ...
چناتر chanaater نام قلعه ای قدیمی بر قراز کوه چناتر،در شمال کلاردشتچالوس ...
چناتک chennaatak ناودان چوبی کوچک
چناربن chenaar ben ۱از توابع دهستان مذکوره ی بهشهر ۲از توابع دهستان شهر خواست ...
چناربن مله chenaarben male از محله های قدیمی آمل
چنار قشلاق chenaar gheshlaagh روستایی از دهستان قرق گرگان
چناشک chenaashak از روستاهای کوهسار فندرسک استارآباد
چن بالونه chan baaloone چند برابر
چنبر چینگال chanbar chingaal نام سگ گله
چنبل chanbel نام سگ گله
چنبلی chenbeli ۱دو یا چند میوه ی چسبیده به هم ۲کبوتر طوق دار و کبوتر جنگلی ...
چن بن chenne ben مرتعی در سوادکوه
چنتا chantaa چندتا
چن تمن chan temon تا چه زمانی – چه زمانچندگاهتا چه هنگامی
چنته chanta چندتا
چنته chanta کیسه ی چرمین که گاه روی آن پوششی از نوع قالیچه دوزند
چن چربازی chan char baazi از انواع بازی های بومی
چنچول chanchool ۱زنبیل دوتایی که توسط چوب به هم متصل شوند ۲چمباتمه
چند chend به صورت جمع شدهی روی پا نشستن
چندرسیت خل chandar sit Khel از مناطق کوهستانی و ییلاقی شاه کوه و ساور استرآباد
چندش chendesh ۱شخص بی نظم و کثیف ۲لرزش خفیف و کوتاه در بدن در اثر تنفر از ...
چندک chendek چمباتمه
چندکا chendekaa جوجه
چندکله chende kele ۱اجاق کوچک هیزم سوز ۲آتش دان ۳اجاقی که در کنار تنور باشد ...
چندگتی chande gati به چه بزرگی؟در مقام پرسش و سوال از میزان حجم و بزرگی اشیا ...
چندلا chendelaa از روستاهای بلوک زیر آب واقع در شهرستان سوادکوه
چند لک chendelek چمباتمه زدن
چند لوک chendelook چمباتمه – به صورت جمع شده روی پا نشستن در حالی که شکم به ...
چندلوک بزئن chendelook bazoen چمباتمه زدن – نوعی نشستن از روی بی نزاکتی
چندل هاکردن chendel haakerden مچاله کردن – در هم شکستن
چندلیک chendelik چمباتمه – به صورت جمع شده روی پا نشستن
چند و چون chand o choon ۱بگو مگو ۲اوضاع
چنده chande چقدر – چه اندازه
چنده chende چمباتمه – به صورت جمع شده روی پا نشستن
چنده – بزوئن chende bazooen ۱چمباتمه زدن ۲کز کردن
چنده کله chende kele نوعی اجاق گلین
چندی chendi چه قدر
چندی هکاردن chandi hekaarden افشان کردن پشم دام
چن روزا chan roozaa روزهای اخیر

دوشنبه 7/5/1392 - 16:1 - 0 تشکر 627122

چنس chenes خسیس – تنگ چشم – نابخشنده
چنس chenes ژالهشبنم
چن سال chan saal ۱سال های قبل ۲طی چندین سال
چن سالا chan saalaa سال های پیش
چنس بین chenes beyan خسیس بودن
چنسک chenesk تخت چهارپایه ای که برای آبگیری برخی میوه ها(خرمالو،انگور) ...
چنسک هادائن chenesk haadaaan انبوه بودن فرآورده ی درختپرمحصولی،باردهی زیاد درخت
چنش chennesh چندش
چن شو chan sho ۱شب های قبل ۲چند شب
چن شوآ chan shoaa شب های پیش
چن شیر channe sheyr ۱چقدر فاصله ۲کلمه ای است که در مقام پرسش و آگاهی از دوری ...
چن صوی chan sevi ۱بامدادن روزهای پیش ۲چندین صبح
چن قجی chan gheji میوه ی چند قلو
چنک channek یک دسته پشم یا پنبه که برای ریسیدن جدا شود
چنک chennek چینه دان
چنک chank مژده
چنک channek چنده
چنکا chennekaa جوجه ی تازه از تخم بیرون آمده – جوجه
چنکل chankel گردویی که به آسانی مغزش جدا شود
چنگ chang به اندازه ی یک مشت
چنگ cheng ۱فلج شدن و جمع شدن اعضای بدن در اثر گرفتگی عضلات ۲مجموعه ...
چنگ chang شالی درو شده ای که در یک مشت جای گیرد
چن گادرا chan gaaderaa زمان های پیش – چند مدت پیش
چنگال changaal چغندر
چنگال chengaal ۱از مچ دست تا سر انگشتان – پنجه ی دست ۲چنگال پرندگان
چنگال بنه changaal bene ۱غده ی چغندر
چنگال قلیه changaal ghaliye نوعی غذا که ماده ی اصلی آن چغندر است
چنگام changaam میخ چوبی که بر زمین فرو کنند
چنگام سر changaam sar ۱محل مورد نظر ۲اتراق گاه
چنگ ببیین cheng babiyan
چنگ بزئن chang bazoen ۱چلاندن رخت ۲چنگ زدن – چنگ انداختن
چنگ بزوئن chang bazoen چیزی را به تندی برداشتن – قاپیدن
چنگ بکشیین chang bakeshiyen ناخن کشیدن
چنگ بمان chang bomaan ۱پا دادن – موقعیت مناسب دست دادن ۲به دست آمدن – به چنگ آمدن ...
چنگ بویئن cheng baviyan ۱کز کردن ۲جمع شدن و بی حرکت شدن – فلج شدن
چنگ به چنگ بویین chang be chang baviyen پنجه در پنجه ی حریف انداختن
چنگ پلوش هاکردن chang peloosh haakerdan ۱فشردن ۲مشت و مال دادن ۳ور رفتن ۴شستشوی لباس
چنگچلاقینگ chenge chelaa جیرجیرک
چنگ چلی change cheli افلیج
چنگ دکاردن chang dekaarden ۱گلاویز شدن ۳دست تجاوز به سوی اموال و نوامیس دیگران دراز ...
چنگ دلایی cheng delaaei خمیدگی ناشی از پیری یا بیماری
چنگر changer ۱پرنده ای دریایی از رده ی یلوه ۲کرخ
چنگر chenger ۱بخشی از ساقه یا ریشه ی درخت که کنگره مانند و به صورت زایده ...
چنگر chenger پاره کن
چنگر دکتن chenger daketan پاره شدن لباس یا مجروح شدن بدن در اثر برخورد با اجسام تیز ...
چنگر وافت chenger vaaft رشته های انتهای فرش
چنگروم changroom فراوان
چنگر هدائن chengerhedaaen گیرانداختن – خود یا کسی را گرفتار کردن
چنگری changeri حالتی از نشستن
چنگ زئن cheng zaan پنجه کشیدن چنگ زدن

دوشنبه 7/5/1392 - 16:2 - 0 تشکر 627123

چنگک changak قلابی که آن را دیوار یا سقف متصل کنند تا گوشت یا دیگر مواد ...
چنگک changak ۱قلاب ماهی گیری ۲چوبی چند شاخه از درخت بید که به عنوان رخت ...
چنگل changel چغندر
چنگل آش changel aash آشی که مواد اصلی آن چغندر باشد
چنگل اشکی changel eshki خورشتی از چغندر
چنگل برونی changel berooni نوعی بورانی مخلوط از ماست چغندر و سبزی پخته
چنگل پته changel pate چغندر پخته
چنگل تپه changol tappe تپه ای دست ساز و قدیمی در شمال گلوگاه بهشهر
چنگلک changelek گیاهی خوراکی و ییلاقی شبیه چغندر و بدون ریشه که روی زمین ...
چنگل کشک changel kashk نوعی خوراک که از چغندر و کشک درست کنند
چنگلم changelem ۱بخشی از پای انسان،پایین تر از مچ ۲نوک عقاب
چنگل مزور changel mezavvar نوعی خورشت که با چغندر درست شود
چنگلی changeli ۱پنجه ۲پنجه انداختن گربه سانان و سگ سانان
چنگلی changeli پنجه ی حیواناتی مانند:گربه و پلنگ که ناخن های تیز و بلندی ...
چنگلی chengeli نوعی حالت نشستن شبیه به چمباتمه که ناشی از درد یا سرما باشد ...
چنگلی بزوئن changeli bazoen چنگ زدن – ناخن زدن
چنگلی بکشیین changeli bakeshiyen ناخن کشیدن – پنجه انداختن
چنگم chengom میخ چوبی بزرگ
چنگ مال change maal ۱نوعی حرکت به وسیله ی چهاردست و پا که زانو و پنجه های دست ...
چنگ مالی chang maali دست مالی کردن
چنگ مریم chang maryam گیاهی است که ریشه های پنجه مانند دارددر گذشته براساس سنت ...
چنگ مما chang mamaa پیرزن عجوزه و از کار افتاده – عجوزه
چنگ و پر chang o par ۱مجموعه ی چنگال و بالهای طیور ۲امکانات ۳افراد بی سرپرست ...
چنگ و پر داشتن chang o par daashten چنگ و پر داشتن
چنگ و چنگال هکاردن chang o changaal hekaarden ۱چنگ زدن ۲دعوا کردن ۳مشت و مال دادن
چنگ و چینگال chang o chingaal دست مالی کردن
چنگور changoor از مراتع شبه جزیره ی میانکاله واقع در شرق بهشهر
چنگولک changoolak کسی که دستش شل و انگشتانش خشک باشد
چنگوم chengoom ۱ستون – تکیه گاه چوبی کاشته شده در زمین ۲میخ بزرگ چوبی ۳از ...
چنگه change ۱یک شانزدهم هر چیز ۲یک مشت
چنگه change آدم دست و پا چلفتی
چنگه change وسیله ای که هنگام حمل کیسه پنبه بر پشت به عنوان اهرم مورد ...
چنگه change ۱وسیله ای فلزی که با دندانه های آهنی که جهت نرم کردن زمین ...
چنگه change یک شانزدهم هر چیز
چنگ هایتن chang haayten ۱در آغوش کشیدن – بغل کردن ۲فشردن
چنگه بختن change bakhoten به پهلو خوابیدن به گونه ای که زانوها جمع شده باشد
چنگه چنگه change change ۱مشت مشت ۲تقسیم هر چیز به شانزده قسمت
چنگه رنده change rande ۱گردآوری سرمایه همراه با کوشش بسیار ۲تلاش مضاعف
چنگه رنده هکاردن change rande hekaarden ۱جهت پیش برد کار به هر وسیله ای متوسل شدن ۲گردآوری سرمایه ...
چنگه رنگه change range ۱نهایت تلاش ۲دست و پا کردن با هر قیمتی و زحمتی
چنگی changi گاوی که شاخ بلند و پیچا پیچ دارد
چنگی changi کوهی در حوالی پابند هزارجریب واقع در حوزه ی شهرستان بهشهر ...
چنگیز چال changiz chaal نام مرتعی در آمل
چنگی شاخ changi shaakh گاوی که دو شاخش قوسی باشد
چن نماش chan nemaashon عصرهای قبلیغروب های گذشته
چن نماشون chan nemaashoon شامگاهان پیش – عصر روزهای گذشته
چن وخت chan vakht ۱چه مدتی؟ ۲چند مدت بیشتر
چنه chone آرواره – لثه – چانه

دوشنبه 7/5/1392 - 16:5 - 0 تشکر 627124

چنه channe ۱چقدر؟ ۲چه اندازه؟
چنه بزئن chane bazoen چانه زدناصرار در گرفتن تخفیف در معامله
چنه بزوئن chane bazooen پرحرفی کردن – پرچانگی کردن
چنه بکشیین chane bakeshiyen پرچانگی کردن
چنه چینکا chane chinnekaa دانه چینی ماکیان
چنه کلان chane kelaan چانه ی بزرگ
چنه منه chene mene آدم دست پاچه و وارفته
چنه منه بوین chene mene baveyan ۱دست و پاچه شدن ۲شرمنده شدن
چنه ول بکشیین chane vel bakeshiyen چنه بکشیین
چنه وند chane vand پوزه بند
چنی چش chini chesh اسبی که یک چشمش زاغ و رنگ چشم دیگرش متمایز باشد
چنیک chenik بالای سینه ی پرنده و پایین تر از گردن
چو cho از اصوات،جهت راندن اسب
چو choo ۱شق ۲حالت نعوظ آلت مرد ۳چوب
چو cho شایعه
چوآمخت choo aamekht کسی که به کتک خوردن عادت داشته باشد
چوانگتن cho angetan شایعه کردن
چو بازی choo baazi ۱نوعی رقص ۲از انواع بازی های بومی
چوباغ choo baagh از توابع دهستان گیل خواران قائم شهر
چوباق choo baagh چپق
چوب بست coob bast از توابع دهستان گنج افروز شهرستان بابل
چوب پا choob paa
چو بزئن choo bazoen کتک زدن
چو بزه خاک choo baze khaak منطقه ای در اطراف خطیر کوه سوادکوه
چوبست choo bast نرده ی چوبی
چوبلوک choo belook چوبی به صورت حرف تی که نوک تیز است و برای نشا در زمینهای سفت ...
چو بند خاک choo bande khaak نام کشت زاری در جنوب شرقی ایلدار استرآبادی غربی
چوبنگستن chav bengestan شایعه پراکندن
چو به چو choo be choo درگیری – منازعه
چو به چوهاکردن choo be choo haakerdan نزاع دسته جمعی که با چوب صورت گیرد
چوبی choobi رقصی زیبا و محلی که اصل آن از کردستان است – نام اصلی این ...
چوبی بکشیین choobi bakeshian نوعی رقص محلی که هم به صورت فردی و هم گروهی انجام شود
چوپا chooppaa کنه حشره ای که به پوست حیوانات می چسبد و از خونشان تغذیه ...
چوپاره choo paare طبق چوبی
چو پاس choo paas گوه ی چوبی
چوپالونه choo paaloone گنگ های چوبی
چوپایین نموئن choo paaein nemoen چو پایین نیمئن
چوپشته choo peshte مرتعی در نزدیکی لرگان نوشهر
چوپق choopegh چپق
چوپک choopak چو چک
چوپل choo pel پل چوبی
چوپلانی choo pelaani روستایی از دهستان استرآباد شمالی گرگان
چوپوک chopook چپق
چوپیش choo pish کسی را مورد حمله قرار دادن و متواری ساختن
چو پیش هادائن choo pish haadaaan افزودن چوب به اجاق با هدف افزایش بیشتر آتش
چو تاش choo taash ۱تراشنده ی چوب ۲نجار ۳خراط

دوشنبه 7/5/1392 - 16:6 - 0 تشکر 627125

چو تاشی choo taashi ۱نجاری ۲تراشیدن و آماده کردن مصنوعات چوبی از قبیل:قاشق و ...
چوتک chootok از توابع رامسر
چوتک چوتک chootek chtek سیخونک
چوته choote غوزه ی خشک شده ی پنبه
چو چاغ choo chaagh گونه ای سبزی مانند اسفناج که به صورت آب پز خورده شود
چوچس chooches ۱درخت لرگ ۲چوب نامرغوب
چو چک choo chak ۱لاغر – تکیده ۲هشت پا ۳موجودی افسانه ای
چو چک choo chak چوب پا – نوعی پرنده ی مهاجر با پاهای بلند
چوچک چک choochek chek لاغر و استخوانی
چو چل choo chel ۱سرشاخه های خشک درخت ۲خس و خاشاک
چو چل باز choo chel baaz حقه باز
چو چلک choo chelak دو قطعه چوب کوتاه و بلند مربوط به بازی الک و دولک
چو چلمه choo chelme چوب و ریزه های آن
چو چنه choo chane ۱چانه دراز ۲چانه ی لاغر و کشیده
چو چو مار choo choo maar مادر شیری – مادر رضاعی
چو چون کله choo choon kalle چوب نیم سوخته ی اجاق
چوچه choo che پستان
چوچه پر choochepare پستان – هریک از پستان ها
چوچه پره choo che pare پستان زن و نوک آن
چو چین choo chin هیزم نیم سوخته
چو چین پس هدائن choochin pas hedaaen چو چین پس هدائن
چو چین پیش هادائن choo chin pish haadaaen سوسه آمدن – فتنه افروزی،آتش افروزی
چو چینکل choo chinkal چوبهای درشت اجاق
چو چین کله choo chin kalle هیزم نیم سوخته ی اجاق
چو چین کله مار choo chin kelle maar درشت ترین هیزم اجاق که برای دوام آتش موثر است
چوچین کونه choochin koone چوب نیم سوخته
چو خار choo khaar کسی که عادت به کتک خوردن داشته باشد
چو خاردن choo khaarden کتک خوردن – چوب خوردن
چو خر choo khar ۱سوداگر چوب ۲چوب بلندی که پا را روی شاخک آن قرار داده و برای ...
چوخر سواری choo khar savaari از انواع بازی های بومی استدر این بازی بچه ها،دو چوب بلند ...
چوخرک choo kharek چولنگ
چو خط choo khat چوبی که چوپانان با گذاشتن علامت روی آن،حساب خرج و دخل خود ...
چو خط هکاردن choo khat hekaarden چو خط هکاردن
چوخه – هاکردن chookhe haakerden سر به سر کسی گذاشتن
چو دار choo daar ۱افراد چوب به دست و آماده ی دعوا ۲افرادی که شغل آن ها خرید ...
چو دان choo daan چدن
چو دست choo dast ۱عصا ۲چماق – چوبی که برای دفاع و یا مبارزه به کار رود
چو دستی choo dasti چوب دستی از درختل که دود خورده و روغن اندود شده باشد
چو دکتن cho daketen شایع شدن
چو دکته cho dakete شایع شده
چو دکشی choo dakeshi مکانی بین راه لفور به آلاشت
چودم کلاغ choodem kelaagh ۱کلاغ سفید و سیاه ۲زاغی
چو دنگئن cho dengoen شایع کردن
چور choor ۱نوعی علف هرز که در مرداب و مزارع روید ۲شالی زار یا هر مزرعه ...
چورت choret از توابع دهستان چهاردانگه سورتچی ساری
چورته chorte از توابع دهستان جنت رودبار شهرستان تنکابن
چورن choo ran از توابع دهستان کوه پرات شهرستان نوشهر
چورو chooroo ۱حرف ها را بزرگ کردن ۲دوجاگویی ۲چند پهلو حرف زدن
چو روش choo roosh فروشنده ی چوب – چوب فروش

دوشنبه 7/5/1392 - 16:7 - 0 تشکر 627126

چوره choore جوجه ای که به آن حد از رشد برسد که بتواند از مرغ مادر جدا ...
چو زئن choo zean ۱چوب زدن ۲به حراج گذاشتن
چو زن choo zan ۱کسی که در استفاده و کاربرد چوب در دعوا ماهر باشد ۲مزدوری ...
چو زنی choo zani چو+زنی – تکه ای سازی مربوط به سرنا است که توسط گودارها از ...
چو سخ choo sekh سیخ چوبی
چو سر choo sar ۱محلی از جنگل که عمل جمع آوری چوب در آن جا انجام شود ۲کار ...
چوسر دنگ choo sar dang مترسک
چو سنخ choo sennekh صندوق بزرگ چوبی
چو سندق choo sendogh صندوق بزرگ چوبی
چو سر choo so سمباده ی فلزی برای صاف کردن چوب – سوهان
چوسه chevesse برای چه – چرا
چو سیگار choo sigaar چوب سیگار
چو شاخ choo shaakh شکلی از شاخ گاو که صاف و بدون خمیدگی است
چو شونه choo shoone شانه ی چوبی
چوشی chavshi چاوشی
چوغا chooghaa ۱چوخا ۲پارچه ی پشمی دست بافت برای کت و یا شلوار
چوغا کیسه choghaa kise کیسه ی پشمی جهت زدودن چرک در گرمابه
چوغالی – کاردن choghaali kaarden بدگویی و شکایت کردن
چو قاشق choo ghaashegh ۱چاله ی کوچک آب ۲قطعه چوبی که به عنوان واحد اندازه گیری به ...
چو قد cho ghad ۱چاله ی کوچک آب ۲قطعه چوبی که به عنوان واحد اندازه گیری به ...
چو قرد cho gherd چانه ی اسب
چوک chook جوجه – جوجه ی ماکیان
چوک chook آلت تناسلی پسر بچه
چوک chook مرغ حق
چو کاس choo kaas در در مقام توهین ناسزا به زنان لاغر اندام به کار می رود
چو کاس choo kkaas ظرف چوبی تنباکو
چوکا سرا پشته chookaa saraa poshte از توابع تنکابن
چو کئی choo kaei ۱کدوتنبل ۲کدوی سبز خورشتی که بعد از رسیدن تخم آن را خارج ...
چو کترا choo ketraa قاشق بزرگ چوبی – کفگیر چوبی
چوکتنی choo keteni
چوک چوک chook chook ۱مرغ حق ۲از اصوات برای فراخواندن ماکیان ۳نوعی گنجشک مهاجر ...
چوک چوک chook chook گنجشک مگس خوار
چوک – چوک – بزئن chook chook bazoen ۱زانو در بغل گرفتن ۲در اندوه بی پایان فرو رفتن – اندوهگین ...
چوک – چوک – زن chook chook zan مرغ شب آویز
چوک چوکی هنیشتن chook chooki henishten چمباتمه زدن
چو کچه choo kache قاشق چوبی
چو کرم chookerm ۱کرم کدو ۲کرمی که از چوب درخت تغذیه کند و موجب ضایع شدن چوب ...
چوک سر chook sar چمباتمه
چو کش choo kash ۱قلدر – چوب به دست ۲کسانی که در کار خرید و فروش چوب باشند ...
چو کش choo kosh کفشی که از جنس چوب بوده و توسط بندی چرمی در پا مهار شود
چو کش کشی choo kash kashi ۱چوب رزین – چوب دوشاخه ۲تیرکمان لاستیکی
چو کشون choo kashoon راه های مستقیم و باریک که از این طریق چوب های جنگلی را در ...
چوکل chookal آدم شرور و عامی پرخاشگر
چو کل choo kal گاو کوهی
چوکلی choo keli کلید چوبی که مخصوص درب ها و دروازه های چوبی و قدیمی است
چو کلی مال choo keli maal کلید چوبی
 چو گلی choo geli
 خرد و ریز چوب

سه شنبه 8/5/1392 - 11:53 - 0 تشکر 627259

چولان choolaan چدن
چولک choolak کرت بزرگ برنج کاری که از درون خود،به کرت های کوچکتر تبدیل ...
چولک choolak یک واحد کشتزار که از چند اولی درست شود
چو لنگ choo leng ۱پا دراز و لاغر ۲پای چوبی ۳آوست – نام پرنده ای مهاجر
چولنگ بازی choolengbaazi از انواع سرگرمی ها و بازی های بومیاین بازی پسرانه است و تعداد ...
چو لینگ بازی choo ling baazi از انواع بازی های بومی
چولنگ سواری choo leng sevaari نوعی بازی که با سوار شدن روی دو چوب انجام گیرد
چولو choo loo تخم مرغ
چوله choole نوعی پیمانه ی برنج از جنس چوب
چوله choole پستان دختر تازه به بلوغ رسیده
چوله ای choolei زبان مخصوص کولیان شرق مازندران که آمیخته ای از زبان سانسکریت ...
چوله رک choole rek وسیله ای سنتی در نجاری که توسط آن چوب را بتراشند
چوم بیتن choom bayten ۱در نقطه ای ایستادن و انتظار طولانی کشیدن ۲خسته شدن
چو مخ choo mekh میخ چوبی جهت قفل و بست چوب
چومخ choo mekh میخ مخصوص طناب دام صید مرغابی و اردکهای هوایی و مهاجر که ...
چوم لاک choom laak جوجه های کوچک
چون choon کسی که از شدت سرما بی حرکت شود
چوندر chondar نام دره ای که چراگاه گوسفندان است
چونس chones قطرات شبنم های یخ زده – برفکی که در شب های صاف زمستانی بر ...
چونک choonak فک بی دندان – دندان کشیده
چونگ بزه choong baze چمباتمه زده
چونه choone چانه
چوه cheve چرا – برای چه
چوهور chohor افزایش علف هرز در کشتزار به طوری که زراعت معدوم شود
چو هور دنک choo hoor dennek ۱اردک نوک پهن – اردک ۲نام پرنده ای است
چویی chooyi چوبین – منسوب به چوب
چه che زوری و فشاری که هنگام کار وارد کننداز اصوات
چه che برای چی؟ – چرا؟
چهار باغ chehaar baagh از توابع دهستان کوهستان غرب واقع در منطقه ی چالوس
چهار بز chehaar bez بز پیشانی سپید
چهار پول chehaar pool صد دینار – هر هزار دینار یک ریال می باشد
چهار چارون chehaar chaaroon واحد شمارش نخ در کارگاه بافندگی سنتی که برابر با یک چله است ...
چهارده chehaar de روستایی در سدن رستاق غربی شهرستان کردکوی که در محل به چاردی ...
چهار زنی chehaar zenni چهار زانو
چهار سنگ chehaar sang تراز شدن چهار گوشه ی بناسنگهایی که جهت تراز کردن در چهارگوشه ...
چهارسی chehaarsi از دهستان سجارود منطقه ی بابل
چهار کار chehaar kaar تپه ای در چهار کیلومتری باختری جنوبی روستای محمد آبادکتول ...
چه بزوئن che bazooen زور زدن پیاپی هنگام شکم روی و زایمان
چه بکتن che baketen ۱نداشتن حق و حقوق ۲گرفتار شدن
چه تاس chetaas انکار کردن و زیربار مسئولیت نرفتن
چه جا che jaa روستایی در چهل و یک کیلومتری جنوب غربی شهرستان علی آبادکتول ...
چه چه – بزان chah chah bezaan چهچه زدن
چه نک chenek ۱معده ۲زیرگلو
چه وسه che vesse برای چه – چرا
چی chi ۱چیز – وسیله ۲گفتار – مطلب
چی chi چه؟
چی chey چای
چیپا chipaa حشره ای خون خوار
چیپال chipaal کنه
چیپ چیپ chip chip چوبی برای محکم کردن تور در دریا

سه شنبه 8/5/1392 - 11:54 - 0 تشکر 627260

چیت chit ۱اعلام فسخ و پایان در بازی و یا برخی امور ۲نوعی پارچه ی گلدار ...
چی چی chi chi چه چیز
چی چی – وسه chchi vesse ۱چرا؟ برای چه؟ ۲نامربوط
چی خور chi khaver چه خبر
چی خور قاشق chey khor gaasgeg قاشق چای خوری
چیره chire چهره – روی و رخسار
چیز خا کاردن chiz khaar kaarden خوراندن سم یا دعای طلسم به کسی
چیس chis چین و چروک – چین و چروک لباس و پیشانی
چیس بییتن chis bayiten چروک شدن
چیس چیس chis chis پرچین و چروک
چیسر chiser برای چه؟
چیسه chisse چین و چروک
چیش chish صوتی برای متوقف کردن اسب
چیشت chisht ۱راست – سیخکی ۲آلت مرد در حال نعوظ
چی شی chi shi ۱چه – چه چیزی – چی ۲چه می گویی؟
چیفال chifaal چاکی که در انتهای بالایی دوک نخ ریسی ایجاد کنند تا نخ به ...
چیق chigh آب کش برنج – صافی
چیک chik ۱آلت تناسلی کودکان ذکور ۲پروانه
چیک chik تکه ای از آتش
چیکا chikkaa هیزم نازک و ریز
چیک چلیک chik chelik میوه ی کوچک
چیک – چیک chik chik صدای فرو ریختن قطرات آب
چیک چیکی chik chiki حالتی از نشستن
چیک چیکی هنیشتن chik chiki henishten چمباتمه زدن – نشستن روی دو زانو
چی کر chi kar ۱همه کاره ۲چه کاره
چیک سری chik sari هدیه ی ختنه سوران
چیک کولو chik kooloo گلوله ی آتش – زغال گداخته و مشتعل
چیک لـله chik lale نی سوراخ داری که در گهواره کار گذارند تا ادرار نوزاد به داخل ...
چیک ورین chik verini ختنه سوران – مراسم ختنه سوران که همواره با جشن و سرور همراه ...
چیکولو chikooloo ۱مقیاسی برای تعداد ذغال های مورداستفاده در افروختن آتش ...
چیکه chike ۱چکه – قطره ۲چکه ای که از بام خانه چکد
چیل chil سنگ چین
چیلاک chilaak تراشه ی هیزم بخاری
چیلکا chilekaa ۱خرده هیزم ۲سرشاخه های خشک
چیل کا chil kaa نوعی بازی محلی که با چوبی به طول یک متر و چوبی دیگر حدود یک ...
چلیک خردن chilak khorden پیچ خوردن
چیله chile چوب نازک – خرده های هیزم
چیلیکا chilikaa چوب خشک و خرد و ریز – نرمه ی هیزم – چوب نازک
چین chin ۱برداشت هر دور محصول ۲چین و چروک لباس
چیناک chinaak چینه دان
چین – بخردن chin bakherden ۱تاخوردن ۲چروک شدن
چین پارچ chin paarch ۱از توابع دهستان چهاردانگه ی شهریاری بهشهر ۲مرتعی از توابع ...
چیندکا chindekaa جوجه ی کوچک
چیندکا – مار chindekaa maar مرغ مادری که دارای جوجه است
چینس chines روستایی از دهستان کلارستاق شهرستان چالوس که این زبانزد ...
چینکا chinnekaa جوجه
چینگال chingaal دسته ی شالی درو شده ای که در یک مشت جای گیرد
چینگال chingaal ۱چنگال ۲واحد مقیاس حبوبات و به اندازه ی یک مشت
چینگال – گئرگ chingaale goerg چنگ گرگ – چنگال گرگ

سه شنبه 8/5/1392 - 11:56 - 0 تشکر 627261

چینگاله chingaale یک مشت گیاه
چینو chino نام روستایی در جنوب شرقی شهرستان علی آباد کتول
چینه chine ۱حصار یا دیوار گلی ۲دانه ی پرندگان
چینه پل chine pel از ارتفاعات بخش یانه سر واقعه در هزار جریب بهشهر
چینی chiney از توابع دهستان جنت رودبار شهرستان تنکابن
چینی چش cheni chesh چشم زاغ – چشم رنگی و مروارید گون
چی واسر chivaasser برای چه
چیه chiye ۱چه هست؟ –چیست؟ ۲چه خبر است؟در مقام کسب خبر ادا می شود
چیی chaei گنجشک
چی یر chiyer برای چه؟ – چرا؟
چی یه chiye چیست؟ – چه هست؟
پایان حرف چ

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.