• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن شمال > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
شمال (بازدید: 20332)
يکشنبه 6/5/1392 - 0:4 -0 تشکر 626468
فرهنگ لغت مازندرانی(حرف چ)

 http://tabarestan.ir/

زبان طبری یكی از زبانهای بازمانده از زبانهای كهن پهلوی ، سانسكریت و... است و ریشه در تاریخ دیرپای جهان دارد و هرگونه غفلت و سهل انگاری در حفظ این میراث در معرض خطر، می‌تواند بخشی از پیشینه ایران كهن را به مخاطره بیاندازد. د ر رابطه با زبان طبری، سیاحان و مستشرقان و اندیشمندانی چون "ملگونوف"، "خودزكو"، "درن" و... به تحقیق و مطالعه درباره این زبان پرداخته‌اند. این امر بیانگر ارزش و اعتبار زبان طبری بوده و سبب شده تا افراد بیگانه نیز در مورد این زبان به تحقیق بپردازند. گوناگونی گویش‌های مازندرانی به حدی است كه این تفاوت از محله‌ای به محله دیگر در شهرها و روستاهای مازندران كاملا مشهود می‌باشد هر یك از گویش‌های مازندرانی دارای لهجه خاص، اصطلاحات و فرهنگ مربوط به خود را داشته و با فرهنگ و زبان مختلف گفت وگو می‌كردند. نداشتن آشنایی اولیه با زبان مازندرانی موجب شده كه سایر استانهای كشور به ویژه تهرانی‌ها آن را با زبان گیلانی اشتباه بگیرند در حالی كه تفاوتهای عمده‌ای بین این دو زبان وجود دارد. این فرهنگ لغت اساس ان بر کتاب فرهنگ لغات تبری تالیف دکتر اشرفی میباشد تا کنون شامل حدود 35000 کلمه میباشد که برای هر کلمه فارسی ، معنی اصیل مازندرانی و گویش آن کلمه در شهرهای ساری ، یهشهر ، بابل ، آمل ، سوادکوه و تنکابن همراه بات آوانگاری هرکدام در دو ویرایش جستجوی فارسی به مازندرانی و مازندرانی به فارسی برای علاقه مندان جمع آوری شده است.

در این مبحث حرف چ

يکشنبه 6/5/1392 - 0:17 - 0 تشکر 626479

چتر chater زلف موی چتری پیشانی دختران
چتر chater ۱نامی برای گاو – نام گاوپیشانی سفید چتر
چتر زلف chater zelf ۱موی جلوی سر خانم ها که کوتاه و به طرفین مایل باشد ۲طره
چتری chatri نوعی آرایش برای نوعروسان و زنان جوان
چتری chatri ۱گاوی که از پیشانی آن موهای بلند آویزان باشد
چت فار chet faar واحد وزن برابر یکصد گرم که چتوار نیز تلفظ شود این واژه روسی ...
چت کش chet kash نام مرتعی در حوزه ی کارمزد شهرستان سوادکوه
چتکه chetke چرتکه
چتن cheten از توابع دهستان پنجک رستاق کجور
چتو cheto چه طور
چته chete دیوار سنگی
چتی cheti چگونه
چتی چی cheti chi چگونه کسی – چگونه چیزی
چتین chatin ۱عادت نداشتن ۲چندش آور ۳راه سخت و دشوار
چتییه chetiye چطور است؟چگونه است؟چتییه
چج chaj مرتعی در بین کدیر و پی مد واقع در منطقه ی نوشهر
چجا chejaa ۱از روستاهای علی آبادکتول ۲از مراتع واقع در الستان علی آباد ...
چج chach ۱کرک ۲موهای زاید و نرم بدن ۳خزه
چچ chach زغال افروخته – آتش
چچر chachar گوی و توپی که در گذشته در نوعی بازی محلی به کار گرفته می شد ...
چچکل chachkal هیزم نیم سوخته و مشتعل
چچکل بن هادائن chachkal ben haadaaan هیزم نیم سوخته را در اجاق انداختن
چچل chechel ۱آب باران که از ناودان ریزد ۲نیرنگ فریب
چچلا chechelaa چلچله – پرستو
چچلان chechelaan از توابع دهستان خرم آباد شهرستان تنکابن
چچم chechem ۱گاورس ۲کوچکترین جنبش – تکان مختصر ۳گیاهی علفی و یک ساله ...
چچمه chachme هیزم نیم سوخته و شعله ور
چچن chachen درختی که تنه اش پر از خزه باشد
چچن دار chachen daar درختی که خزه ی بسیار بر پوست آن روییده باشد
چچول باز chochool baaz حیله گر،نیرنگ باز
چچی chachi هیزم نیم سوخته وشعله ور
چچی chachi گیاهی که در گندم زارها روید و دارای دانه های تلخ استدر صورت ...
چچی chachchi سوداگر – بازرگان خرده پای و دوره گرد
چچی گاردنه chechi gaardene وسیله ای که توسط آن چوب نیم سوخته را در اجاق جا به جا کنند ...
چچی گر chachi gar ۱خرده فروش دوره گرد ۲دارنده ی چرخ دستی
چچییه chechiye چیست؟ چه هست؟
چخ cheKh صوت پرخاش گرانه برای راندن سگ گاه در مقام توهین و تحقیر افراد ...
چخ choKh زمین باتلاقی
چخ cheKhe ۱صوتی برای ساکت کردن سگی که پارس کند ۲صوتی که در باور عامه ...
چخا cheKhaa ۱پارچه ی پشمی دستباف که در پاچال بافند و از آن کت و شلوار ...
چخان پسان choKhaan posaan چرب زبانی برای قانع ساختن دیگران
چخس cheKhes قدکوتاه – کوتوله
چخس cheKhes لاغر تکیده
چخس پخس cheKhes peKhes حالت به هم چسبندگی نان و پلو
چخسن پخسن هکاردن choKhsan poKhsan hekaarden ۱چرب زبانی کردن ۲سر و ته چیزی را به هم آوردن
چخک cheKhek کوچک اندام
چخلی cheKheli ۱انگولک ۲سخن چینی
چخماخ سنگ chaKhmaaKh sang ۱سنگ آتش زنه ۲مرتعی در نزدیکی روستای اتاق سرای شهرستان نوشهر ...
چخماق chaKhmaagh وسیله ی انفجاری در تفنگ

يکشنبه 6/5/1392 - 0:18 - 0 تشکر 626480

چخماق chaKhmaagh نوعی سنگ که چوپانان و کوه نشینان با ساییدن دو قطعه ی آن به ...
چخن هکاردن choKhon hekaarden دروغ گفتن – چاخان کردن
چخه cheKhe لفظی برای دور کردن سگ
چد ched دیوار سنگ چین
چدار chedaar ۱گرفتگی ماهیچه ای ۲هر نوع خشک شدن مانند خشک شدن درخت یا علوفه ...
چدار بوییه chedaar baviye انسان دست و پا بسته که قادر به حرکت نباشد
چدام chedaam روپوش اسب هنگامی که پالان را از رویش برداشته باشند – روکش ...
چدبار chad baar قوطی یا بسته ی چای یا تنباکو
چدمبه chedombe چه می دانم؟
چدنده chrdonde چه می داند؟
چدیر chadyer پارچه ای که با آن دو فضا را از هم جدا کنند
چر chor ۱غارت،هجوم ۲سوخته – ویران شده
چر cher حالت دفع آبکی مدفوع حالت اسهال داشتن
چر cher ۱شلخته ۲خوشه ها و آشغال های ته خرمن
چر char ۱درخت ۲علامت پرسش چرا؟ به چه معنی؟
چر chor ۱فراوانی
چر chor ۱زمین پر وجین ۲علفی هرز که در کشتزارهای برنج و مرداب ها روید ...
چر cher ۱توده ی ذخیره ی هیزم ۲درخت نمدار یکی از انواع درختان جنگلی ...
چر cher ادرار
چر char مرتع علوفه
چر cher گاو نر پنج ساله
چر char مخفف چرخ
چرا cheraa چریدن،چرای دام
چراپه cheraa pe کسی که از مرتع گالشها در فصل تابستان مراقبت کند
چرات cheraat ۱روستایی از بلوک چرات واقع در ولوپی سوادکوه ۲مرتعی در جنوب ...
چراحال cheraa haal نام دیگر چراغ حال است که نغمه ای مربوط به موسیقی چوپانی است ...
چرا خار cheraa Khaar مرتع علف چر
چرا خر cheraa Kher مرتعی جنگلی
چراشک cheraashek شکاف چوب که با تبر پدید آید
چراغ دادو cheraagh daadoo از توابع دهستان زیر آب واقع در حوزه ی سوادکوه
چراغ سوتکه cheragh sootke چراغ زنبوری – واژه ریشه ی روسی دارد
چراغ لوله cheraagh loole شیشه ی چراغ
چراغ مجر cheraagh majar از ابزارهای چراغ روشنایی
چراغ موشی cheraagh moosh چراغ نفتی دست ساز و فتیله دار که بدون حباب است
چراغه حال cheraaghe haal چراغه+حال نغمه ای سازی است مربوط به لـله وا که به معنی روشنایی ...
چراگا cheraagaa مرتع
چرامج charaa mej دشتبان مرتع
چرا هادائن cheraa haadaaan چراندن
چرا هکاردن cheraa hekaarden چریدن
چرایی charaaeI نشایی که به صورت استثنایی سفید رنگ باشد
چر بردن chor borden پر وجین شدن زراعت و غیرسودمند شدن آن،که در این صورت احشام ...
چر بزان cher bezaan انباشتن هیزم به قصد ذخیره سازی
چرب و چیله charbo chile ۱چیز بسیار چرب ۲خوراک پر روغن ۳لباس روغنی و کثیف
چر بویین cher baviyen ۱چیره شدن ۲بیماری و زخمی که بر انسان چیره شود و با درمان ...
چرب هاکان charb haakaan چلب هکان
چرب هاکردن charb haakerdan چرب کردن
چرب هکان charb hekaan اضافه کن
چرت chert ۱مدفوع حیوانات ۲فواره ی کوچک ۳صدای ریزش مدفوع آبکی ۴خواب ...
چرتا chertaa نوارهای باریک از پوست ترکه های درخت توت و غیهر
چرت بزئن chert bazoen ۱با فشار و با صدا جهیدن هر چیز آبکی و نرم ۲پاشیده شدن مایع ...

يکشنبه 6/5/1392 - 0:19 - 0 تشکر 626481

چرت چرتی chert cherti چرت چرتی
چرت زئن chort zaen چرت زدن
چرتک chertok پاشیدن – پاشیده شدن
چرت و پرت بئوتن carto pert baooten حرف های بیهوده گفتن
چرته chorte منطقه ای ییلاقی در جنت رودبار تنکابن
چرتی cherti اسهالی
چرتی بویین chorti baviyen مقهور خواب شدن
چرتی دوا cherti devaa نوعی پماد
چرتیک chertik پاشیدن ناگهانی آب
چرتی کنگ cherti keng اسهالی کسی که اغلب اسهال دارد
چرتینگ cheting پرنده ای کوچکتر از گنجشک به نام الیکایی
چرتینگ cherting پرنده ای کوچکتر از گنجشک به نام الیکایی
چرتینگ cherting فرد کوچک و پر مدعا
چرچال che chaal مستراح
چرچر char char سور و عیش
چرچر cher cher ۱صدای آب باران که از ناودان ریزد ۲آب باریکه – قطره قطره
چرچر او cher cher oo گرداب نقطه ای از بلندی که آب از شکاف آن بیرون زند آبگیر
چرچر به چر char char be char چلیک ماره کاه
چر چرو cher chero آب باریکه نهر کم آب
چر چروک cher cherook قسمت نرم بینی – غضروف بینی
چرچی cherchi ۱چرخه ۲قیچی مخصوص تراشیدن پشم ۳دو کارد فولادی تیز،مانند ...
چرچی charchi فروشنده ی دورگرد پیله ور
چرچی محله charchi mahalle نام روستایی در تنکابن
چرخ charKh باز عقاب ماهیگیر
چرخ charKh از خاندان های ساکن در روستایی از شهرستان نور
چرخ بخاردن charKh beKhaarden به دنبال چیزی گشتن – جستجو کردن – چرخیدن
چرخ بزئن charKh bazoen به جایی رفتن و گشت زدن
چرخ بیتن charKh bayten چرخیدن – گشتن
چرخ چلو charKh chalo گردش و چرخش
چرخ چو charKhe choo دسته ی چرخ نخ ریسی
چرچی محله charchi mahalle نام روستایی در تنکابن
چرخ دکتن charKh daketen ۱چرخیدن به دور خود گردیدن ۲جستجو کردن
چرخ دوسن charKh davessan در منگنه قرار دادن – در تنگنا گذاشتن – روزگار کسی را سیاه ...
چرخسن charKhesen ۱چرخیدن ۲گردش کردن ۳جستجو کردن
چرخسن charKhessan ۱چرخیدن ۲جستجو کردن
چرخ شلوار charKh shelvaar دامن پرچین که روی تنبان را می پوشاند – دامن زنانه ی سنتی ...
چرخ غلام گردشی charKh ghalaam gerdeshi چکش گردان – حاشیه ی اطراف بام و انحنای ایوان خانه و پیش تخت ...
چرخک charKhak چهارچرخه ای کوچک جهت به راه افتادن کودکان
چرخک charKhek فرفره – وسیله ای برای کلاف کردن نخ – وسیله ای که دانه های ...
چرخک – کا charKhak kaa از انواع بازی های بومی استکودکان،چوبی را به شکل دوک و به ...
چرخ گیتن charKh gitan ۱جستجو کردن ۲گشت و گذار
چرخندنن charKhendenan چرخاندن
چرخندیین charKhendiyen ۱چرخاندن ۲به گردش و تفرج بردن
چرخو charKhoo نوعی بازی با گردو
چرخو char Kho وسیله ای مکانیکی که تخم پنبه را از وش جدا می کند
چرخه charKhe دو کارد فولادی قیچی مانند که پشم های گوسفندان را با آن می ...
چرخ هادان charKh haadaan ۱حول یک محور گرداندن چرخاندن ۲گردش دادن
چرخ هاکردن charKh haakerdan ۱کارد و چاقو را با چرخ تیز کردن ۲تفرج کردن
چرخ هاکن charKh haaken ۱گردش کن ۲جستجو کن
چرخ هایتن charKh haayten ۱گردیدن – گردش کردن ۲جستجو کردن – دنبال گم شده گردیدن

يکشنبه 6/5/1392 - 0:20 - 0 تشکر 626482

چرخه تو charKhe too جستجو و کنکاش – برای یافتن چیزی به این طرف و آن طرف رفتن ...
چرخ هدائن charKh hedaaen چرخاندن – به گردش در آوردن
چرخه مکم charKhe makem دوخت و دوز درز و پارگی لباس
چرخی باد charKhi baad از انواع بادها محلی – گردباد
چرخ گیتن charKh gitan ۱جستجو کردن ۲گشت و گذار
چرخیته کینگ charKhite king هرزه گرد
چرخیجه charKhije چرخ دستی در بافندگی محلی – چرخ کوچکتر از چل
چرخی نم کلا charKhi nam kelaa کلاه نمدین
چرخی وا charKhi vaa از بادهای محلی منطقه ی هزارجریب بهشهر
چرده charde ۱برگ های قابل خوردن برای دم ۲برگ خرد کرده ی توت که خوراک ...
چرده سرخو charde sare Khow خوابیدن روی شاخه های نازک بریده از درخت که در یک جا جمع شده ...
چرده کاچ charde kaach شاخه ها نازک بدون برگ – شاخه هایی که برگ های آن مورد تغذیه ...
چرزئن cher zean انباشته کردن هیزم
چرسن ceressan چرا کردن – چریدن
چرک cherk چرک فساد زخم
چرک cherak صدای شکستن چوب یا استخوان انسان و حیوان
چرک بین chorok bayyan چروک شدن
چرک بییتن cherk baeiten چرکین شدن
چرک چرک cherak cherak صدای متوالی شکستن درخت یا استخوان و غیره
چرک چریک cherak cherik صدای شکستن استخوان،چوب و غیره
چرک چریکه cherak cherike صدای سوختن هیزم
چرک شورهاکردن cherk shoor haakerdan خوب و کامل نشستن – نیم شسته کردنشستشوی نامطلوب
چرک کتک cheke katak بسیار چرک آلود
چرکن cherken چرک آلود
چرکو chark o ۱آب چرک و کثیف ۲خونابه ی زخم
چرکه میسته cherke miste خیلی کثیف
چرکی cherki چرکی – آلوده
چرکی cherki چرکی آلوده
چرم charm پای پوش چرمی مورد استفاده ی کارگران،چوپانان و کشاورزان
چرم cherem مه غلیظ
چرم chorom ارزن – گاورس
چرم بنن cherm bannen تسمه ای از چرم که پاپاوش چرمی ساخته شده از پوست گاو(چاموش) ...
چرم پاتو charm paato چارق و پاتاوه – پارچه ای پشمی و مستطیل شکل که به ساق پا می ...
چرم جرب charm jerab جوراب پشمی ساق بلند مخصوص پای افزار چرمی ۲افزار چرمی
چرم جرب قالب charm jerab ghaaleb ۱قالب جوراب پشمی ساق بلند
چرمدان chrmedaan چمدان
چرمه charme ۱نوعی شلتوک نامرغوب ۲گوسفندی که بر پا و پوزه و پشتش لکه های ...
چرمه جار charme jaar نام مرتعی در حوزه ی کارمزد شهرستان سوادکوه
چرمه سری chrme sari گوسفندی که با بدن سفید و سری قهوه ای
چرمه کر cherme ker گوسفند کبود رنگ و گوش کوتاه
چرمی charmi از توابع دهستان چهاردانگه هزارجریبی بهشهر
چرن charan ۱چرند ۲حرف بیهوده
چرن charen دام یا انسان اسهالی
چرنات chornaat ۱ناودان چوبی ۲آبشار کوچک ۳محل ریزش آب از بلندی
چرنل chernel مرکب یا جوهری که برای نوشتن به کار رود
چرنه charene چرا می کند
چرنی charni از توابع دهستان بندپی شهرستان بابلاز دهستان فیروزجاه بابل ...
چرنیکه chernike از مراتع لنگای واقع در شهر عباس آباد

يکشنبه 6/5/1392 - 0:22 - 0 تشکر 626483

چروک بییتن chorook bayiten چروکیدن و ترکیدن پوست دست و صورت در اثر سرما و خشکی هوا
چره chere آب جاری
چره chare مرض خوره – جذام
چره chere چرا،برای چه
چره chore زمینی پر آب یا مرطوب که علف هرز سطح آن را پوشش داده باشد
چره cha re از توابع دهستان بابل کنار واقع در منطقه ی بابل
چرهادائن char haadaaan چراندن گوسفندان – به چرا بردن
چر هاکردن cher haakerdan ۱چیره کردن – غالب کردن ۲زاویه دادندسته های شالی به گونه ...
چر هدائن cher hedaaen گله را در زمین پر وجین و کم محصول چراندن
چره دکتن chare daketan ۱شیوع بیماری جذام ۲نوعی نفرین
چریسک charisak چرخ ریسک(نوعی پرنده)
چریش گا charish gaa محدوده ی چرای دسته ای خاص از گوسفندان
چریک cherik صدای شکستن اشیایی مانند چوب و غیره
چریم cherim خیلی چروک شده
چزه chezze نوعی بوته که با آن جارویی زمخت سازند
چزیکه chezike صدای سوختن چوب
چس ches چس
چس آروس chos aaroos عروس بزک کرده و پر افاده
چس افاده ches efaade متکبر
چس انجیل ches anjil انجیر جنگلی که میوه اش خوردنی نیست – انجیز وحشی و غیرخوراکی ...
چسب chasb چابک
چسبسن chasbesen چسبیدن
چس بکاردن ches bakaardan ۱چسبیدن ۲عمل ناقص تفنگ به هنگام شلیک
چس بکردن ches bakerden حالتی از صدای خالی شدن ناقص تفنگ
چسبندوک chasbendook چسبناک – بسیار چسبناک
چس بندی کار ches bandi kaar کاری که سرسری انجام گرفته باشد
چسبه chosbe نیم خوشه ی شالی
چس چس ches ches ۱حرکت آرام ۲در کار و عملی درنگ نمودن
چس چس هکاردن ches ches hekaarden ۱معطلی دادن – تعلل کردن ۲درنگ در کار
چس چو chese choo ۱مزاحم ۲مترسک ۳چوب لرگ
چس خار ches Khaar ۱خسیس ۲آن که خوراک بازمانده ی دیگری را می خورد
چس خاری ches Khaari ۱خسیسی ۲تملق و چاپلوسی
چسخان chesKhaan ظرفی است که روی دوشان گذارند و نزد دام داران مورد احترام ...
چس دماغ ches demaagh ۱مغرور – متکبر ۲حساس
چسر chesar از توابع دهستان بندپی شهرستان بابل
چسک chesk ۱چابک،چالاک ۲تیزهوش
چسکا cheskaa ظرف چوبی کوچک
چسک پسک chesek pesek چیز بی ارزش – چیز کم بها
چسکه cheske ۱خیلی کم ۲قطرات آب،ترشح قطرات آب،قطراتی که از سقف بچکد ۳مرز ...
چسله بندی chesele bandi بستن موقت
چسم chasm چسب
چسمبابو chesem baaboo نوعی سوسک – سرگین غلتان
چسم بکا chesem bakkaa نوعی سوسک – سوسک سرگین غلتان
چسمه chesme آهسته صحبت کردن

يکشنبه 6/5/1392 - 0:23 - 0 تشکر 626484

چسن بئو chesen baoo حشره ای که بوی تند و بد پخش کند – نوعی سوسک
چسن پتال chesene petaal ۱سوسک خانگی درشت و چاق
چسن پسن chesen pesen ۱خودرآرایی – بزک کردن ۲پز دادن
چسن درو chesen darro ۱مانند باد رفتن و از کار شانه خالی کردن
چس نفس ches nafes ۱دم سرد ۲پرگو – حراف
چس و پس ches o pes ۱در مقام سخره و توهین به کار رود ۲خرده ریز
چس و پس هکاردن ches o pes hekaarden کاری را خوب انجام ندادن – بی حوصلگی در انجام کار
چس و چلاس ches o chelaas کنس – غیربخشنده – خسیس
چس و فیس ches o fis تکبر و خودپسندی – افاده
چسوک chesook چس دهنده – کسی که اغلب می چسد
چسه chesse برای چه؟ چرا
چسی chesi پز دادن – پز آمدن
چسی chosi ۱دور برداشتن ۲خشم ۳دروغین
چسی بردن chesi borden پز دادن و گزافه گفتن
چسی بموئن chesi bemooan حرکتی در کشتی بومی
چسی بموئن chesi bemooen ۱دور برداشتن ۲افاده آمدن
چش chesh ۱چشم ۲رغبت ۳مانوس شده – عادت ۴در سانسکریت ایکشن
چش اسری chesh asri اشک
چش او بخاردن chesh o beKhaarden امیدوار بودن
چش ایلا chesh ilaa ۱چشم دریده ۲به رغم چشم باز چیزی را ندیدن – دقت نداشتن در ...
چش بترسی chesh batersi ۱زهر چشم گرفته شده ۲ترسیده
چش بخرده chesh baKherde ۱عادت کرده ۲طمع کرده ۳در باور عامه کسی که مورد آزار چشم زخم ...
چش براه chesh beraa چشم انتظار
چش بزوئن chesh bazoen ۱منتظر ماندن ۲چشمک زدن – اشاره با چشم ۳حساب بردن ۴تحریک ...
چش بسته chesh baste از شگردها و چشمه های بازیریسمون بازی که بازی گر با چشمان ...
چش بشورد chesh bashoord بی حیا – بی چشم و رو
چش بکت chesh bakat از چشم افتاده – طرد شده
چش بکتن chesh baketen از چشم افتادن – طرد شدن
چش بلبلی chesh belbeli چشم بلبلی،نوعی لوبیا
چش بلشت chesh balesht بی چشم و رو – بی حیا
چش – بن chesh ban چرمی ریش ریش که جهت محدد کردن دید بر روی چشم اسب قرار دهند ...
چش به چش chesh be chesh ۱پر رویی کردن ۲نادیده گرفتن بسیاری از نکات
چش به چش chesh be chesh ۱رو در رو ۲مقابل قرار گرفتن – چشم در چشم افتادن
چش به چش chesh be chesh از انواع بازی های بومیدر این بازی دو نفر مقابل هم نشسته و ...
چش به چش دکتن chesh be chesh daketen روبرو شدن – چشم در چشم افتادن
چش به کفن chesh be kafan نوعی نفرین – این نفرین بیشتر به دختران گفته می شود
چش بیته – کا chesh bayte kaa از انواع بازی های بومی است و تعداد بازیکنان معمولا ده نفر ...
چش بیته کا chesh bayte kaa بازی قایم باشک
چش بیشتن chesh beyeshten ۱انکار کردن – منکر شدن تعمدی ۲خواستن
چش پاره chesh paare چشم دریده
چش پاک chesh paak کسی که نگاه شهوانی به جنس مخالف نداشته باشد
چش پریک chesh perik زمانی به اندازه ی یک چشم بهم زدن
چش پشت کین بییتن chesh peshte kin bayiten نادیده گرفتن
چش پوشی هاکردن chesh pooshi hakerdan گذشت کردن – صرف نظر کردن
چش پیش chesh pish در برابر چشم در مقابل و پیش چشم
چش پیله هاکردن chesh pile haakerdan ورم کردن اطراف چشم
چش تریکا chesh tarikaa قایم باشک بازی

دوشنبه 7/5/1392 - 15:41 - 0 تشکر 627104

چش تنگ chesh tang خسیس – تنگ نظر
چشته cheshte طعمه
چشته choshte ۱عادتتوقع بی جا و غیرمتعارف ۲طمع
چشته بخاردن cheshte beKhaarden ۱عادت کردن ۲طمع پیدا کردن و عادت به طمع
چشته بدیین cheshte badiyen گستاخ شدن – پر رو شدن
چشته خار cheshte Khaar ۱عادت کننده ۲طمع ورز
چشته هادائن cheshte haadaaan در کسی توقع بیجا ایجاد کردن
چش چش ره ندیئن chesh chesh re nadien ۱تاریکی مطلق – تاریکی مطلقی که نتوان کسی یا چیزی را رویت ...
چش چش هاکردن chesh chesh haakerdan ۱بادقت و تعجب به چیزی خیره شدن – خیره شدن ۲در انتظار بودن ...
چش خاری هدائن chesh Khaari hedaaen ۱با نگاهی تند کسی را ترساندن ۲طمع ورزی
چش – خنه chesh Khene کاسه چشم
چش خوریک – بیتن chesh Khoorik bayten چشم ها را بستن – پلک زدن
چش خو گیتن chesh Kho gitan بستن چشم
چش خیره chesh Khire خیره چشم – بی حیا
چش دار chesh daar از انواع بازی های بومی که سرگرم کننده است
چش دار chesh daar مطلع و آگاه
چش دارسنی chesh daarseni پررو – دریده
چش دار کا chesh daar kaa بازی قایم باشک
چش دار کور chesh daar koor ۱آدم کور باطن ۲دوگانگی در گفتار و رفتار
چش داشت chesh daasht انتظار – توقع
چش دام chesh daam صدای شلیک تفنگی که باروتش نمور بوده و خوب عمل نکند
چش دریده chesh daride بی حیا
چش دکت chesh daket از چشم افتاده – کسی که به سبب اعمال ناشایست طرد شود
چش دکتن chesh daketen کسی یا چیزی را به صورت اتفاقی دیدن
چش دکشیین chesh dakeshiyen ۱روبرو ساختن – مقابله ی دوتن جهت کشف حقیقت ۲خیره شدن ۳در ...
چش دگاردنیین chesh dagaardenian ۱چشم گردندان – چشم غره رفتن ۲چشم به هم زدن
چش دلی – کا chesh dali kaa ۱بازی قایم باشک ۲پنهان کاری
چش دوس chesh daves ۱چشم بستن – چشم بسته ۲چشم پوشی و اغماض
چشده cheshde عادت – طمع
چش را دوبین chesh raa davien منتظر بودن – چشم به راه بودن
چش روشنی chesh roosheni هدیه
چش زله chesh zale ترساندن کسی با چشم غره – زهرچشم
چش زل هکردن chesh zol hakerden ۱ایجاد وحشت کردن ۲ترساندن با چشم
چش زمر chesh zemer چشم غره
چش زهله بییتن chesh zahle bayiten ۱زهرچشم گرفتن ۲بر گرداندن چشم کسی را ترساندن
چش سفید chesh sefid آدم نترس – بی باک
چش سو cheshe soo نور چشم
چش سو بردن cheshe soo borden از دست دادن روشنای چشم
چش سو در بوردن cheshe soo darboorden از حال رفتن – از رمق افتادن
چش سو دکتن chesh soo daketen ۱خوشحال شدن ۲روشن شدن
چش سیو گر chesh seyyoo gar ۱شعبده باز ۲حقه باز
چش غلام chesh gholaam چشم غره
چش فرق نکاردن chesh fargh nakaarden ۱تمیز ندادن – تشخیص ندادن ۲خطای دید
چش کچه بزوئن chesh kache bazooen کم سو چشم در اثر تغذیه ی ناسالم که در این صورت مردمک به سفیدی ...
چش کنار – هاکردن chesh kenaar haakerden در چشم رس بودن – مسافتی که بتوان با چشم افراد و اشیا را باز ...
چش – کوله chesh koole پلک چشم
چش گرد chesh gerd تنگ نظر
چش گرد بویین chesh gerd baviyen متعجب شدن – تعجب کردن
چش گرم دکتن chesh garm daketen چش گرم دکتن
چشما cheshmaa چشم ها

دوشنبه 7/5/1392 - 15:42 - 0 تشکر 627105

چشم بیشتن cheshm beyeshten چشم بیشتن
چشم پله cheshm pele پلک چشم
چشم تنگ cheshm tang بخیل – خسیس
چشم چین cheshme chin خر مهره ای که جهت دفع چشم نظر برگردن آویزند
چشم رم بیموئن cheshm ram beyamon نادرست دیدن و نادرست دریافت نمودن
چشم سوبشی cheshme soo basi ۱نابینا شده – بینایی از دست داده ۲نوعی نفرین
چشمک cheshmek حرکت پلک چشم با هدف اشاره یا پیام عاشقانهچشمک زدن
چشم کار cheshme kaar میدان دید – برد بینایی
چشمک – بزان cheshmak bezaan چشمک زدن
چش گوزال هکردن cheshme goozaal hakerden با تعجب و چشم باز نگاه کردن
چشم لوچی دئن cheshme loochi dean چپ چپ نگاه کردن
چشم مجیک cheshme mejik ۱مژه ی چشم
چشم نظر cheshm nazar آذینی که عوام برای رفع چشم زخم بر پیراهن کودکان آویزند
چشم نظر دئا cheshme nazer deaa دعایی که برای دفع عوارض چشم نظر خوانند
چشمو cheshmoo آب چشمه
چشم و ابرو بمان cheshm o abroo bomaan ۱با حرکات چشم و ابرو موضوعی را تفهیم کردن ۲ناز کردن – عشوه ...
چشمو چشمو کاردن cheshmo cheshmo kaarden چش چش هکردن
چشمو چین cheshmoo chin مهره ای آبی رنگ که برای دفع چشم زخم به لباس بچه ها آویزند ...
چش ول دیم هاکردن cheshm val dimhaakordan ۱دست از حمایت برداشتن – رها کردن ۲وارونه کردن پلک بالایی ...
چشم چین cheshme chin خر مهره ای که جهت دفع چشم نظر برگردن آویزند
چشمه الدیگا cheshme aldigaa چشمه ای در ارتفاعات جنوبی کردکوی
چشمه زیارت cheshme zeyaaret چشمه ای در جنوب ارتفاعات گرگان در روستای ییلاقیزیارت
چشمه سر cheshme sar سرچشمه – کنار چشمه
چشمه سر cheshme sar ۱از توابع دهستان پایین خیابان لیتکوه آمل که نام دیگر آن ...
چشمه سلوم cheshme seloom گل مژه – دمل کوچکی که روی پلک چشم ظاهر شود
چشمه غلغله cheshme ghalghale چشمه ای در ارتفاعات گرگان
چشمه مارسنگ cheshme maarsang چشمه ای در ارتفاعات جنوبی گرگان
چشمه موزی کش cheshme moozi kash چشمه ای در ارتفاعات جنوبی گرگان
چشمیر cheshmir گاو سیاه رنگ و خال خالی
چشمیک cheshmik لوبیای سبز
چشمین cheshmin گاوی سرخ رنگ که چشمانی زیبا داشته باشد
چش نظر chesh nazer چشم زخم
چش وج chesh vej چش وج
چش وج chesh vej چشم چران
چش وری chesh vari ۱فقط با نگاه ۲مقیاس نمودن با چشم
چش ورین chesh verin ۱چشم غره ۲بی حیا
چش وندی chesh vandi چشم بندی – شعبده بازی
چش هارکدن chesh haakerdan چشم زدن – سق سیاه – چشم زخم
چط cheta چه طور
چطو cheto چه طور
چطی cheti چگونه
چطی چی cheti chi چگونه کسی – چگونه چیزی
چطییه chetiye چطور است؟ چگونه است؟
چغ chegh ۱نی و ساقه ی آن ۲پرده ای که از نی بافند
چغ chegh ۱صافی برنج از جنس نی ۲نی
چغا choghaa چوخا کت و یا شلواری که از موی بز بافته شود – لباس مخصوص چوپان ...
چغاله هکاردن cheghaale hekaarden ۱پوست سبز گردو را جدا کردن ۲ایجاد کردن سوراخ در خاک توسط ...
چغالی cheghaali بدگویی – پشت سر حرف زدن
چغئندر سوز choghoendar soz چغندر سبز

دوشنبه 7/5/1392 - 15:44 - 0 تشکر 627107

چغتیئن choghtian نشستن به روی زانو در حالی که شکم به ران ها بچسبد و سر به جلو ...
چغتین – بزان choghtin bezaan نشستن بر روی دو زانو
چغر chagher ۱کثیف و ناشور ۲تره کوهی ۳لاغر و چابک ۴خشک و زبر
چغر chagher ۱زمین گلی و چسبناک ۲روستایی در شرق کردکوی
چغر choghor ۱ناهموار – دارای پستی و بلندی و چین و چروک ۲سفت و سخت
چغراد cheghraad قسمت نرم بینی – غضروف بینی
چغرتمه choghorteme نوعی خورشت محلی با گوشت و پیاز و تخم مرغ و روغن
چغرمنه chaghermene ناپاک – آلوده
چغرمه chagherme ۱بسیار کثیف ۲سفت و سخت
چغره chaghere کثیف
چره – گوشت chaghere goosht گوشت نا مرغوب و دیرپز
چغری chagheri ۱تره ی کوهی ۲لاغر
چغز cheghez گره های روی چوب و شاخه ی درخت
چغل cheghel دو جاگو – سخن چین
چغل بزوئن chaghel bazoen گشت و گذار
چغلی – هکردن chogholi hekorden دو به هم زنی کردن
چغن cheghen گیاهی باتلاقی که با آن حصیر بافندنی مرداب
چغنه chaghene آدم کوتاه قد
چغو chaghoo چاقو
چغور chaghoor لاغر اندام و بلند قد
چغولی – هکاردن chogholi hekaarden ۱شکایت کردن – شکوه کردن ۲بدگویی و تحریک کردن فردی علیه دیگری ...
چغوندر chaghoonder چغندر
چغه cheghghe زغال افروخته – گل آتش اخگر
چف chaf پسوندی به معنی:میک مکنده مانند:شیرچف به معنی مکنده ی شیر ...
چف chaf ورم – آماس
چفا chefaa از توابع دهستان بندپی درحوزه ی شهرستان بابل
چفا chefaa خرده برنج – نیم دانه
چف – بزئن chaf bazoen مکیدن
چفت cheft قلاب در
چفت chaft ورم یا خیز بدن بیمار
چفت chaft آغل گوسفند – آغل محصور شده با سرشاخه های درخت
چفت اشکل cheft eshkel کسی که ساق پاهای او از هم فاصله داشته باشد – پاهای ناموزون ...
چفت – پامال chaft paamaal از توابع دهستان علی آباد قائم شهر
چفت دکت chaft daket فردی که در اثر بیماری،بدنش متورم شود
چفت دکتن chaft daketan متورم شدن – ابتلا به بیماری ورم
چفت سر chaft sar ۱محل آغوشت گوسفندو گاو ۲روستایی از دهستان میان دو رود ساری ...
چفت سر – سرخ ولیک chaft e sar serKhe valik از توابع دهستان چهاردانگه ی سورتیچی شهرستان سای
چفت سر کرسام chaft e sar kersaam از توابع دهستان چهاردانگه ی سورتچی شهرستان ساری
چفت کرس chafte keres دری در آغل مخصوص خروج گوسفندان
چفت کلا cheft kelaa از توابع دهستان بالاتجن قائم شهر
چفت کله chefte kele نام روستای در حوزه ی بالاتجن قائم شهر
چفتل chaftel انباشته از آب – آبدار و خیس
چفتل خیار chaftel Kheyaar خیار زرد و بدقواره
چفتن cheftan مکیدن
چفت و بست cheft o bast نوعی کلون در با زنجیر کوتاه ادوات مربوط به آن
چفت و چپ chaft o chab نوعی بیماری که بدن دچار تورم شود
چفت و چمک cheft o chamek نوعی بیماری

دوشنبه 7/5/1392 - 15:46 - 0 تشکر 627108

چفت ورزه cheft o raze نوعی کلون در
چفته chafte حالت چسبندگی و خمیر شدن نان و پلو
چفته chafte ۱چیز بسیار خیس که آب از آن می چکد ۲به تحقیر به آدم شل و ول ...
چفته chefte نر و مادگی لباس
چفته chafte قیمی که در کنار بوته ی خیار یا لوبیا فرو کنند تا گیاه برای ...
چفته ای – خیار chefteI Khiyaar نوعی خیار که ساقه اش بالا رونده است
چفته ای لوبییا chaftai loobiyaa لوبیای درختی
چفته بییتن chefte bayiten قلق کسی را به دست آوردن – طبع کسی را فهمیدن
چفته – چمن chafte chamon چفته – چمن
چفته دشنیین chefte desheniyen پی ریزی کردن ساختمان یا دیوار
چفته رزک chefte razak چفت و بست در – قفل کوچک در شامل زنجیر و حلقه
چفت هکاردن cheft hekaarden ۱جور کردن ۲تراز کردن تخته ها در نجاری
چفچفک chefchefek پستانک
چفچفی chafchafi پستانک
چف دکتن chaf daketen چف دکتن
چفس chafes متورم – کسی که بدنش در اثر بیماری متورم شود
چفسن shafessen میک زدن – مکیدن
چفن chafen هر چیز خیس باد کرده
چفن chafen آدم چاق و زرد رو
چق chegh نی – نی ای که داخل آب روید
چقا choghaa ۱پارچه ای که از پشم گوسفند بافند ۲کت پشمی چوپانی
چقن cheghen زخم ناسوز
چک chak ۱بلندی قد ۲پا
چک chek زغال افروخته – زغال شعله ور،زغال افروخته ای که تکه های سیاهرنگ ...
چک chek ۱نوک ۲بغل
چک chek ۱ختنه کردن ۲ختنه کننده
چک chek ۱تپه ی کوچک ۲پلکان زمینی
چک chek مخفف چکمه – چکمه ی نازک و شل
چک chek ۱لبه ی کوه – قله ی کوه –چکاد ۲مخالف ۳پلکان
چک chak ۱زائده ۲برآمده
چک chek صدا – صدای شکستن یا به هم خوردن دو چیز با هم
چک chek ۱چابک – چالاک ۲تیزهوش
چکا chekaa اردک ماهی
چکا chekaa علفی در شالیزار که ازایار سلام بلندتر و شبیه آن است
چکاب chekaab اردک ماهی
چکاد chakkaad سیلی
چکاد – بزوئن chakkaad bazooan ۱سیلی زدن – کشیده زدن ۲کف زدن
چکاده chakaade نام روستایی در بخش نشتای تنکابن
چکازه chekaaze تعمیر شیروانی
چکاس chekaas قله ی کوه – چکاد
چکال chak kaal ۱دیرشکن – گردوی دیرشکن گردویی که به راحتی از پوسته خارج ...
چکال – بیین chakkaal biyen چکال – بیین
چکام chekaam درز – شکاف
چکانده chekaande قطره
چکانستن chekaanesten ۱ندانستن ۲بی نیاز بودن
چک او chak ow آب چکیده از ماست یا پنیر
چک – اول chake avvel دفعه ی اول – بار اول
چکایتن chakaaytan ۱برخورد کردن ۲به هدف اصابت کردن ۳مماس بودن
چکاییت chakaaeit برخورد کرده – برخورد سطحی،آرام و آهسته

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.