تشابه افسانه ها
در میان ملل مختلف افسانه هایی یافت می شود که با اندکی تفاوت در جزئیات در سرزمین و اقوام دیگر نقل می شود. جالب اینجاست که برخی از این افسانه ها در جوامع کاملاً متفاوت بدون هرگونه تماس اجتماعی و با فاصله های بسیار که ارتباط را ناممکن می كند رواج یافته . نظریه هایی متفاوتی در زمینه تشابه افسانه ها موجود است که نمونه هایی از آن در این مبحث ذکر می گردد.
· نظریه پردازان مکتب فنلاندی همان طوری که قبلاً نظریه شان بیان شد معتقدند افسانه ها در یک موقعیت زمانی و مکانی معین توسط یک فرد آگاهانه ابداع شد و پس از آن از طریق راه های مسافرتی، تجاری و نقل و قول و روایت در یک پهنه وسیع انتشار یافت . چرا که در گذشته دور بازرگانان مسافت های طولانی می پیمودند و برای رسیدن به مقصد حتماً در استراحتگاه هایی اطراق می کردند. یکی از وسایل سرگرم کننده در این مراکز بیان روایت های شیرین و دلپذیر بود و گنجینه افسانه ها بهترین نوع از روایات شفاهی برای نقل کردن، زیرا پایان خوش و مفرح آن لحظات دلپذیری را برای مسافران و تجار به وجود می آورد. این داستان های افسانه گون و قصه های پریان در همین راه های بازرگانی دچار دگرگونی ها می گردید و به تناسب شرایط جغرافیائی و آداب و رسوم به گونه ای دیگر تعریف می شد اما همواره ساختار اصلی خود را حفظ می کرد و در اینگونه مراکز بود كه تبادل میان افسانه های قومی صورت می پذیرفت. به طور کلی جنگ ها، مهاجرت ها، تجارت و بازرگانی باعث تبادلات فکری از قومی به قوم دیگر گشت.
· نظریه دیگر ریشه این تشابه را در نیازها و مشکلات مشابه انسان ها می داند. انسان بدون در نظر گرفتن موقعیت اقلیمی نیازها و مسائل مشابه دارد. او در مقابله با چگونگی برخورد با مشکلات و نیازها و اسرار محیط طبیعی اطراف خود و رسیدن به سعادت و خوشبختی آنگونه که خود می خواهد قصه می سراید و با توسل به نیروهای فوق طبیعی و پریان افسانه هایی را بازگو می کند. این نظریه می تواند توجیه خوبی برای پیدایش شباهت افسانه در سرزمین های بسیار دور باشد. پس مسأله انگیزه ابداع افسانه ها که در همه جا مشترک است بعلت تشابه در جهان پیرامون و تشابه افکار و رفتار انسانی است. «همین تلاش بشر برای پاسخ به نادانسته ها باعث تشابه در بسیاری از رفتار، اعمال و افکار انسان ها گردیده است بی آنکه انسان ها یکدیگر را از نزدیک دیده باشند و تبادلی در کار باشد» [3] و این روایت های ساده اخلاقی ریشه در اعتقاد به خدایان طبیعت، اعتقاد به بقای روح، واقعیت انگاشتن آنچه انسان به خواب می بیند، جادو و پریان دارد که جز عناصر مشترک اعتقادی در هر قوم بوده است.
· عده ای دیگر از صاحب نظران بقایای آئین های مذاهب کهن را دلیل این تشابه می دانند. همان طوری که ولادیمیر پراپ می گوید : «آئین های تشرف در همه جا یکسان است زیرا خویشکاری آثار در همه یکسان است. کودک آئین مردن را می گذراند و به صورت مرد، عضوی از جامعة خود و دامادی بالقوه از نو متولد می شود». [4] پراپ معتقد است که یکسان بودن آئین ها و ساخت و کار آنها باعث تشابه افسانه ها گشته. او معتقد است که در طی آئین تشرف به زائران مطالب مربوط به آداب تدفین و تشرف به صورت روایت شفاهی گفته می شد. کم کم آئین های تشرف رو به اضمحلال نهاد و از تقدس آن کاسته شده البته ریشه این مراسم را می توان در افسانه ها جستجو کرد.
· اصل متحدالشکل بودن طبیعت نیز از دیگر نظریه های تشابه افسانه هاست. طرفداران این نظریه معتقدند که رفتار و افکار آدم ها تحت تأثیر عناصر طبیعت به هم نزدیک می شود به طور مثال در همه جا آسمانی آبی و از ابر باران می آید، خورشید در روز و ماه در شب می درخشد و ... این تشابه در جهان پیرامون، باعث تشابه در افکار و رفتار انسان ها می شود چرا که طبیعت ما را به اندیشه وا می دارد.
· گروهی تشابه و همانندی افسانه ها را اتفاقی و از مقوله توارد می دانند چرا که در قلمرو هنر عده ای در پی یکدیگر می روند و همان طوری که در غرایز و عواطف و رفتار با یکدیگر شباهت دارند بی آنکه تأثیر از یکدیگر بگیرند اتفاقی همانند هم فکر می کنند و همانند هم افسانه می سرایند.
به طور کلی باید گفت با توجه به انبوه نظرات در مورد تشابه افسانه ها ، هرکدام می توانند درست یا نادرست باشند. بدین شکل که منشاء برخی از افسانه ها ممکن است در نتیجة همفکری اندیشه و در تعدادی دیگر جنگ ، مهاجرت ، تجارت و نیز یکسان بودن ساخت و کار آئینی یا اصل متحدالشکل بودن طبیعت باشد. آنچه که بارز است آنکه تمامی افسانه ها در پاسخ به نادانسته های بشر و آرزوها و امیال و در پی سعادت و خوشبختی بشری شکل گرفته اند . این پرسش ها آدمی را بر آن داشته تا در سرزمین متفاوت به دنبال پاسخی به رازهای هستی و انسانی از طریق تقویت تخیل خود باشد.