سادات برگشته از تبعید که نه به زور شمشیر بلکه با لطف تیمور و پسرش شاهرخ بر کرسی حکومت رسیده بودند بزودی نشان دادند که هوای سید قوام الدین و پسرانش در سرشان نیست و بزودی اختلافات بر سر قدرت خود را نشان داد تا جایی که بر روی هم شمشیر کشیدند .
تیمور سید علی پسر سید کمال الدین حاکم سابق ساری را در آمل گماشته بود و سادات تازه از راه رسیده فرزندان سید رضی الدین حاکم سابق آمل بودند و فورا به سید علی پیغام دادند که آمل مال ماست و ساری مال شما ، با حمایت مردم از فرزندان سید رضی الدین ، سید علی چاره ای جز پذیرش درخواست پسر عمو زادگان را نداشت و پس از کسب اجازه از شاهرخ ، سید علی به ساری رفت و برادرش سید غیاث الدین را به حکومت بابل گذاشت و در نهایت سید قوام الدین از پسران سید رضی الدین را به حکومت آمل نشاند .
هنوز دو پسر میر بزرگ زنده بودند و طبعا خود را لایق تر از برادرزادگان جوان می دانستند یکی از پسران میربزگ بنام سید علی که در ساری بود توطئه آغاز کرد و با نامه نگاری با مردم آمل توانست مردم را از سید قوام الدین بشوراند و خود مردمی را اطرافش جمع کرد ه و اطراف آمل منتظر وقایع بود ، سید علی ساری بناچار حاکم آمل را برکنار و عمویش سید علی ( آملی ) را جانشین او کرد .
با توطئه چینی سید غیاث الدین بین سادات حاکم در ساری و آمل اختلاف افتاد و وقتی سید علی آملی برای عرض ارادت و خلوص نیت خود به ساری رفت او را بازداشت و ده همراه او را در میدان ساری گردن زدند و درنهایت اگرچه سید علی آزاد شد و به آمل رفت ولی آتش اختلافات سادات شعله ور شده بود .
سید علی آملی پس از رسیدن به آمل با وسوسه و توطئه چینی سید غیاث الدین ، تا حد امکان سپاه جمع کرد و به جنگ پسر عمویش سید علی ساری رفت و مقاومت سید علی ساری شکست و به استر آباد گریخت و رقیبان برادرش سید مرتضی را به حکومت ساری نشاندند .
اما سید مرتضی آداب سادات نداشت " سید مرتضی بنیاد شرب خمر کرده است و روز وشب مست است " ( ص257) ، علیرغم اینکه سید علی ساری از شاهرخ در هرات درخواست کمک کرده بود ولی با شنیدن برگشت فاتحان به محل سکونت خود و احوال بد سید مرتضی تصمیم به بازگشت گرفت و با فقط 200 نفر بدون هرگونه جنگی به ساری رسید و سید مرتضی فراری شد و در نهایت به شیراز رفت .
در سال 790 شمسی سید علی ساری سپاه جمع کرد و راهی آمل شد تا پسرعموهای متمرد خود را تنبیه کند " و محاربه عظیم واقع شد و نوکران آمل واقعا در آن محاربه داد مردی دادند . و از جانبین جمعی مقتول و مقید گشتند . اما سیدعلی آملی منهزم شد و فرار نموده به رستمدار آمد " ( ص 260) .
سید علی فاتحانه به آمل آمد و حکومت آمل را به سید قوام الدین از پسران سید رضی داد و گنبد پدر بزرگش میر بزرگ و همچنین گنبد ناصر اطروش را تعمیر کرد و به ساری برگشت .