• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 9409)
پنج شنبه 30/3/1392 - 15:34 -0 تشکر 613428
شعر نیمه شعبان

(نیمه شعبان مبارک)

نیمه شعبان ، طلوع نور ایمان

روز میلاد گل محبوب یزدان

منجی عالم ، صفا بخش دل و جان

میوه باغ ولایت ، شد نمایان

نیمه شعبان مبارک نیمه شعبان مبارک

 

نیمه شعبان ، گل شادی شکوفا

نور حق از چهره مهدی هویدا

نغمه شادی رسد از عرش اعلی

قائم آل محمد شد به دنیا

نیمه شعبان مبارک نیمه شعبان مبارک

 

نیمه شعبان ،رسد لطف الهی

صوت قرآن و مناجات الهی

دیده نرگس شده روشن زمهدی

حجّت حق زین تولد شد تجلّی

نیمه شعبان مبارک نیمه شعبان مبارک

 

نیمه شعبان ، فروغ دین پدیدار

سیل اشک بر گونه ها از شوق دیدار

چشم امت تا سحر پیوسته بیدار

چون به دنیا آمده معشوق دادار

نیمه شعبان مبارک نیمه شعبان مبارک

 بهروز _ رها

 

 

 




پنج شنبه 30/3/1392 - 17:35 - 0 تشکر 613514



نیمه شعبان


امشب ز خواب های پریشان که بگذریم

این نیمه را به نیمه ی شعبان که بگذریم

بُن بست شهر را بپریم و سپس کمی -

این کوچه را به سمت خیابان که بگذریم

از کثرتی که هست فراری شویم و بعد -

از جاده های خلوت ایمان که بگذریم

مجنون برای دیدن لیلا گذشت و ما -

این شهر را به سمت بیابان که بگذریم

مانند ابرهای ترک خورده ی فراق

از گریه ها به مقصد باران که بگذریم

بر جانماز خشک و کویری دهیم آب

آن گاه مثل رود خروشان که بگذریم

دریا همیشه مقصد هر رودخانه نیست

پس ما شبیه موج سواران که بگذریم

با همرهی سیصد و سیزده سوار عشق

از مکّه و مدینه ی ایمان که بگذریم

زیباترین یقین خدا پیش روی ماست

با یوسفی که یک سره در آرزوی ماست



طرحی دوباره می کشم از ابتدای تو

طرحی که حرف می زند از ماجرای تو

طرحی که من نبوده ام امّا تو بوده ای

طرحی که رسم می شود از ماورای تو

طرحی مرکّب از تو و سیزده سوار عرش

طرحی که نور می دهد از روشنای تو

طرحی که آفریده شما را امام من

طرحی که آفریده مرا هم برای تو

دسته به دسته آینه ها هم نشسته اند

در زیر لفظ گفتن یک ربّنای تو

پس انبیا کبوتر نامه بر توأند

وقتی که می پرند فقط در هوای تو

بگذار تا غزل بزند حرف خویش را

عمری نشسته ام که بیفتم به پای تو

ما گرد و خاک پای تو را جمکران کنیم

یک گوشه از نگاه تو را آسمان کنیم




امشب سبد سبد گل امید می برند

ما را به هر کجا که شمائید، می برند

این رسم انبیاست که در جشن آفتاب

یک آینه به رسم شب عید می برند

امشب به یمن تو همه ی انبیاء را

تا ماورای عالم تجرید می برند

هرکس غبار کوچه ی دلدار می شود

او را به سمت چشمه ی خورشید می برند

از چشم های آینه ای َش برای ما

ایمان می آورند، وَ تردید می برند

این برگه های روزی یک ساله ی مرا

امشب برای فرصت تمدید می برند

امشب جواز کرب و بلای دوباره را

پیش شما به نیّت تأیید می برند

روزی کنید پر زدنم را به کربلا

تا که زیارتم بشود نذری شما




منظومه ساخت تا که تو را کهکشان کند

مجموعه ی تمامی پیغمبران کند

یعقوب انتظار تو را می کشید تا -

عمری توّسلی به امام زمان کند

آدم به خاک پای تو افتاد بر زمین

یعنی تو را به روی سرش آسمان کند

می خوست پشت ابر بتابی بر این جهان

تا مردمان شب زده را امتحان کند

مستضعفان چشم تو بودند انبیاء

قرآن نخواست بیشتر از این بیان کند

یک عدّه را به یمن زیارت بیارد و -

یک عده را کبوتر نامه رسان کند

عصر سه شنبه بوی وصال تو می دهد

وقتی دلی هوای شب جمکران کند

ما ندبه خوان جمعه ی موعود مانده ایم

ناز تو را به شیوه ی خود، عشق خوانده ایم



گاهی نسیم می شوی و زود می رسی

گاهی به شکل رایحه ی عود می رسی

گاهی به نیمه های شب است و نیاز ما

با یک سبد ستاره ی موعود می رسی

گاهی برای این که تو ویرانمان کنی

از چشممان می آیی و چون رود می رسی

گاهی به گوش پاک مناجاتیان شب

با سوز و ساز نغمه ی داوود میر سی

ما التماس روز ظهور توأیم، لیک -

هر وقت، هر زمان که دلت بود می رسی

روزی تو می رسی و علی شاد می شود

بغض گلوی فاطمه آزاد می شود

قدرت کلماتت را بالا ببر نه صدایت را!
این باران است که باعث رشد گل ها می شود نه رعد و برق!!!


پنج شنبه 30/3/1392 - 17:36 - 0 تشکر 613515

نیمه شعبان بود


مکه آن شب همه جا تابان بود


شب ممتاز و پر از رازی بود


چه شب نازی بود


سامره منتظر مهمان بود


لیک از چشم بشر پنهان بود


میهمان حجت حق


وارث سلسله مظلومین


پسر ثارا...


میزبان نور دگر از الله


حسن عسگری فرزند علی شیر خدا


حامل نور، عروس زهرا


مادرش دختر شمعون وفا


جانشین عیسی


نرجس با تقوی


******


چه شبی بود چه غوغایی بود


به سماوات گل آرایی بود


کره ارض تماشایی بود


شب نخوابید ز شوق دیدار


چون که آگه شده بود از اسرار


مژده میداد به فجر از رخ یار


در طلوعش بشود طالع یار


******


نو عروس حامله بود


لیک در وی اثر حمل نبود


عسگری داد به عمش پیغام


زایمان هست پگاهان اتمام


شب تو بیتوته کن افطار بمان


یاور نرجس و بر ما احسان


عمه تردید نمود


شک و شبهه به دلش راه گشود


ناگهان بانک رسید


بانک مولایش بود


عمه جان ،


شک و تردید به خود راه مده


وعده حق نزدیک


پسری آیدو نیک


*****


قائم آل محمد متولد گردید


قائم آل محمد متولد گردید


*******


حال این حرف من است


این تقاضا ز من مسکین است


بار الهی گله دارم زتو من معبودا


عرشیان عاشق مهدی بودند


اذن دادی به زیارت همه نائل گردند


بارالهی گر چه در نیمه شعبان جشن است


همه جا گلرنگ است


به خدا دل به ظهورت تنگ است

قدرت کلماتت را بالا ببر نه صدایت را!
این باران است که باعث رشد گل ها می شود نه رعد و برق!!!


پنج شنبه 30/3/1392 - 17:39 - 0 تشکر 613516

شبی را به خوابم بیا، نازنین!
دلم را پُر از بوی خورشید کن



بیا چشمه غصه‌های مرا
پُر از جوششِ شعر امید کن



بیا که جهان، زیر هر گام تو
پُر از رویش سبزه‌ها می‌شود



دلِ آسمان، پُر زِ رنگین کمان
زمین، غرق ذکر خدا می‌شود

قدرت کلماتت را بالا ببر نه صدایت را!
این باران است که باعث رشد گل ها می شود نه رعد و برق!!!


پنج شنبه 30/3/1392 - 17:39 - 0 تشکر 613517

کسی می آید از یک راه دور آهسته آهسته



شبی هم می کند زینجا عبور آهسته آهسته



غبار غربت از رخسار غمگین دور می سازد



و ما را می کند غرق سرور آهسته آهسته



دل دریایی ما را به دریا می برد روزی



به سان ماهی از جام بلور آهسته آهسته



ازین رخوت رهایی می دهد جانهای محزون را



درونها می شود پر شوق و شور آهسته آهسته



نسیم وحشت پاییز را قدری تحمل کن



بهار آید اگر باشی صبور آهسته آهسته



کسی می آید و می گیرد احساس خدایی را



ز انسانهای سرشار از غرور آهسته آهسته



فنا می گردد این تاریکی و محنت ز دنیامان



ز هر سو می دمد صدگونه نور آهسته آهسته



به سر می‌آید این دوران تلخ انتظار آخر



و ناجی می کند اینجا ظهور آهسته آهسته



ز الطاف خداوندی حضورش را تمنا کن


که او مردانه می یابد حضور آهسته آهسته

قدرت کلماتت را بالا ببر نه صدایت را!
این باران است که باعث رشد گل ها می شود نه رعد و برق!!!


پنج شنبه 30/3/1392 - 17:39 - 0 تشکر 613518

ما نمی‌دانیم و نمی‌توانیم شکر این نعمت را چگونه بجای بیاوریم که گِل ما را از باقی ماندة گلِ حضرت مهدی «روحی و ارواح العالمین له الفدا» سرشته‌اند.


ما خودمان خوب می‌دانیم که این عشق را به ما داده‌اند و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ما را از میان همة بندگان خدای سبحان را صلا زده است و سر سفرة کریمانة خویش نشانده است.


من بی‌مایه که باشم که خریدار تو باشم؟


حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم


تو مگر سایة لطفی به سروقتِ من آری


که من آن مایه ندارم که به مقدار تو باشم


خویشتن بر تو نبندم که من از خود نپسندم


که تو هرگز گُل من باشی و من خار تو باشم


هرگز اندیشه نکردم که کمندت به من افتد


که من آن وَقع ندارم که گرفتار تو باشم


هرگز اندر همه عالم نشناسم غم و شادی


مگر آن وقت که شادی خور و غمخوار تو باشم


گُذر از دست رقیبان نتوان کرد به کُویت


مگر آن وقت که در سایة زنهار تو باشم


مردمان عاشق گفتار من ای قبلة خوبان!


چون نباشند؟ که من، عاشق دیدار تو باشم


من چه شایستة آنم که تو را خوانم و دانم


مگرم هم تو ببخشی که سزاوار تو باشم


در پی پاسخ به این پرسش بوده‌ایم که: ما کی؟ کجا؟ و چگونه؟ به شرف این عشق نایل آمده‌ایم؟ جواب آن بود که در واقعه‌ای به نام «عشق غایبانه» و در عالم ارواح، ما عاشق آفریده شدیم و ماجرای این عشقِ غایبانه تا عالم ناسوت کشیده شده است.


در خصوص ابعاد مختلفِ عشق غایبانه، سخن‌ها بسیار گفته‌ایم و امروز کلام خودمان را در این باره به حول و قوة الهی، ادامه می‌دهیم.


جذبة حضرت معشوق پرده نشین عجل الله تعالی فرجه الشریف:


یکی دیگر از ابعادِ عشقِ غایبانه، «جذبة نامرئیِ» حضرت دلدار «روحی وله الفدا» است. «جذبه» را اهل معنا، گاه «کشش» می‌گویند؛ و گاهی «برقِ عشق» و گاهی هم «کمند نامرئی» یار.


جناب حافظ که ـ خود از مجذوبانِ امام زمان «سلام الله علیه» است ـ «جذبه» را در برخی از ابیات عرضی و قدسی خود، «برقِ عشق» نامیده است:


دیدی ای دل که غمِ عشق دگر باره چه کرد؟


چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد؟


آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت


آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد؟


برقی از منزل لیلی بدرخشید «سحر»


وه که با خرمن مجنونِ دل افگار چه کرد؟


برقِ عشق، آتش غم در دلِ حافظ زد و سخوت


یار دیرینه ببینید که با یار چه کرد؟

قدرت کلماتت را بالا ببر نه صدایت را!
این باران است که باعث رشد گل ها می شود نه رعد و برق!!!


پنج شنبه 30/3/1392 - 17:40 - 0 تشکر 613519

زمین دلتنگ و مهدى بیقرار است‏
فلك شیدا، پریشان روزگار است‏
دلا، آدینه شد، دلبر نیامد
غروب انتظارم سرنیامد
همه دلها پر از آه و غم و درد
همه آلاله‏ها پژمرده و زرد
نفس‏ها خسته و در دل خموشند
فغانها بى‏صدا و پرخروشند
نه رنگى از عدالت، نى از صداقت‏
در و دیوار دارد نقش ظلمت‏
شده پرپر گل مهر و محبّت‏
همه دلها شده سرشا نفرت
شده شام یتیمان، ناله و اشك‏
برد هركس به كاخ دیگرى رشك‏
شده پژمرده غنچه در چمنزار
بگشت آواره گل در كوى گلزار

نشسته دیو بر دلهاى خفته‏
همه جا بذر نومیدى شكفته‏
زده زنگارها آئین و مذهب‏
دمى، رویى ز سرور نیست یا رب‏
به اشك چشم و مهر و ماه، سوگند
به آه و ناله دلهاى دربند
اگر نرگس ز هجرت زار زار است‏
شقایق تا قیامت دغدار است‏

قدرت کلماتت را بالا ببر نه صدایت را!
این باران است که باعث رشد گل ها می شود نه رعد و برق!!!


پنج شنبه 30/3/1392 - 17:40 - 0 تشکر 613520

امشب از مفهوم مستی جرعه‌ای سر می‌کشم



فکر دیدار تو را تا مرز باور می‌کشم



ای نگاهت سبز، ای سرچشمة آئینه‌ها



گر بیایی با تو از پاییزها پر می‌کشم



خوب من! با هم قراری داشتیم آدینه‌ها



سال‌ها طرح نمی‌آیی به دفتر می‌کشم



من به قربان قدم‌هایت، تو برگرد و ببین



جای قربانی گلویم را به خنجر می‌کشم



قصة پرواز تو در آسمان پیچیده است



باز امشب در هوایت بی‌نشان پَر می‌کشم

قدرت کلماتت را بالا ببر نه صدایت را!
این باران است که باعث رشد گل ها می شود نه رعد و برق!!!


پنج شنبه 30/3/1392 - 17:40 - 0 تشکر 613521

گریة آسمان
ای شعر من، فدای دو چشمان خسته‌ات


ای چشم من، به پای صدای شکسته‌ات


ای آخرین حماسة بیداری صدا


وی اوّلین تصادف بیداد با خدا


چشمان مست تو به کجا می‌کِشد مرا


می‌آیی و خدای صدا می‌کُشد مرا


ای های‌های گریة مستانه‌ام بیا


وی بغض در گلو به پرستاری‌ام بیا


آغاز من بیا و مرا باز زنده کن


در این غروب سرد دلم را تو بنده کن


این را بدان که باز ستاره شکست و رفت


آمد به شوق دیدن تو مست گشت و رفت


من می‌روم ولی برای تو آشفته‌ام بدان


چون در صدای عشق تو بشکفته‌ام بدان


این را بدان که از غم تو آسمان شکافت


این نور عشق بود که بر بی‌کران بتافت


دیشب هزار بار ناله زدم آسمان گریست


از عرش تا به حرمت کون و مکان گریست


امشب به پاس گریة افلاک بازگرد


ای نازنین ستارة ادراک بازگرد

قدرت کلماتت را بالا ببر نه صدایت را!
این باران است که باعث رشد گل ها می شود نه رعد و برق!!!


پنج شنبه 30/3/1392 - 17:40 - 0 تشکر 613522

شعر تنهایی



سکوت کوچه‌های تارِ جانم، گریه می‌خواهد



تمام بندبندِ استخوانم، گریه می‌خواهد



ببار ای ابر باران‌زا! میان شعرهای من



که بغض آشنای آسمانم، گریه می‌خواهد



بهاری کن مرا جانا! که من پابند پاییزم



و آهنگ غزلهای جوانم، گریه می‌خواهد



نمی‌خواهم دگر آیینه را؛ چشمان من مُردند



که در متنش نگاه ناتوانم، گریه می‌خواهد



چنان دق کرده احساسم میان شعر تنهایی



که حتّی گریه‌های بی‌امانم، گریه می‌خواهد


فرهام شاه آبادی فراهانی

قدرت کلماتت را بالا ببر نه صدایت را!
این باران است که باعث رشد گل ها می شود نه رعد و برق!!!


پنج شنبه 30/3/1392 - 17:41 - 0 تشکر 613523

ای که دریا پیش پایت خاکساری می‌کند،



صبر هم در انتظارات بی‌قراری می‌کند



بی‌تو می‌خشکد لبان رود، ای باران عشق



عقد اشک و چشم را نام تو جاری می‌کند



نیست اندر سر هوای هیچ جا جز کوی تو



ناکجا آباد، آن‌جا خانه‌داری می‌کند



در تمام سال‌های دوری من از رُخَت



در حضور غیبتت دل داغداری می‌کند



ای تمام معنی یک رود، اندر یک «کویر»



گر نباشی بی‌تو خشکی حکم جاری می‌کند

قدرت کلماتت را بالا ببر نه صدایت را!
این باران است که باعث رشد گل ها می شود نه رعد و برق!!!


برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.