من توفیق نداشتم زمان فرماندهی شهید باكری در لشكر باشم اما سخنان زیبا و تاثیرگذاری از ایشان شنیده ام كه در من تاثیر زیادی داشته است . اما فرمانده گروهان 2 گردان امام حسین (ع) شهید جلال زاهدی تقریبا مسیر زندگی ام را تغییر داد
* فضای عملیات چه طوری بود ؟؟؟ اسم عملیات چه طوری انتخاب میشد ؟؟؟ رمز عملیات چه طور ؟؟
بنده بعنوان یك رزمنده كوچك مطیع فرماندهان بود لكن فكر می كنم این برنامه ها در ستاد و قرارگاه مركزی تصمیم گیری می شد ضمن اینكه فكر می كنم مناسبتها و ایام مذهبی و انقلابی هم بی تاثیر نبود
*خط مقدم ؟؟؟
نقطه جوشش ایثار و منطقه برخورد حق و باطل. جایی است كه ماندن در آنجا و جنگیدن واقعا مرد می طلبد
*تخریب چی ؟؟؟
غریب ترین ایثارگر، كسی كه واقعا با گوشت و پوست سخت ترین لحظات جنگ را لمس كرده است. چیزی جز عشق را توان نگهداشتن انسان در كسوت تخریبچی نیست.
*از کرامات شهدا برامون می گید ... منظورم تجربه های خودتونه ... الان حضور شهدا رو تو
زندگیتون حس می کنید ؟؟
دم مسیحایی شهدا در لحظه لحظه زندگی ام جاری است. نمی خواهم ریا كنم ولی اگر لحظه ای اونا را فراموش كنم بدبخت می شم. روزی شهید عزیزم خلیل را در خواب دیدم . من داشتم كنار جنازه اش نگهبانی می دادم. بهش گفتم خلیل من مواظبتم . چشماشو باز كرد . داداش من مواظب خودت باش كار خیلی سخته! اون حرف خلیل برای من تلگنری بود كه تا حال با منه
*اگه با اون سن کم نمی رفتید جبهه الان چه احساسی داشتید ... حالا که رفتید از خودتون
راضی هستید ؟؟؟
الان احساس خوبی نداشتم. كسی كه زمان تكلیف نتونه انجام وظیفه كنه نمی تونه سربلند باشه. من از خدا ممنونم كه این حس را در من ایجاد كرد.
*از شما کوچکتر هم می رفتند جبهه ؟؟؟ راهشون می دادند ؟؟؟
قوانینی وجود داشت ولی بعضی وروجكها تا حد تقلب و دست بردن در شناسنامه پیش می رفتن!
اون بچه ها چی ... نمی ترسیدند ؟؟؟
اگه می ترسیدند كه نمی رفتن. ولی گاها واقعا صحنه هایی پیش می اومد كه پای افرادی چون من می لرزید و تنها با دیدن رزمندگان صادق و با ایمان دل انسان محكم می شد
*قشنگ ترین صحنه ای که از جبهه تو ذهنتون مونده چیه ؟؟؟
شب های عملیات و صحنه های درگیریهای تن به تن در كربلای 5 هیچوقت یادم نمی ره
*خانم ها چه نقشی داشتند ؟؟؟ خانمی رو می شناسید که تو جبهه جنگیده باشه ؟؟
نقش خانمها غیر قابل انكاره. مادری كه فرزندان خود را فرستاده و همسری كه شوهذرش رو راهی كرده یقینا نقشی همطراز با مردان داشتند لكن متاسفانه من خانمی كه جنگیده و شهید شده نمشناسم اما حتما از عشایر عرب و اهالی مناطق مرزی وجود داشته
زن ها هم شهید می شدن ؟؟ ... البته منظورم در میدان جنگه ... چه به عنوان پرستار و چه به
عنوان های دیگه ؟؟؟
شهید زن داریم آنهم به عنوان پرستاران در پشت جبهه و یا در بمبارانها
*پشت جبهه چه قدر روز همسر یا فرزندانشون تاثیر داشتن ... مثلا مادر شما ؟؟؟
عرض كردم پایداری و صبر آنها باعث می شد رزمنده ها با آسودگی خاطر بجنگد. مثلا من به مادرم گفتم مدرسه ها تعطیله من سه ماه می رم جبهه برمی گردم و روزی كه برگشتم شده بود حدود 41 ماه. البته دروغ نگفته بود من از نمك گیر شده ها بود و مادرم نیز این را با جان و دل قبول كرده بود
*میشه یه خانم تاثیر گذار که از نزدیک دیدیدش رو نام ببرید ؟؟
مادر بزرگوار شهیدان بزرگوار حضرت پور كه برای ثبت نام سومین فرزندش خودش واسطه شده بود. (كه البته خودش اخیر فوت كردند)
*چفیه شما رو یاد چی میندازه ؟؟ با چفیه تون چی کار می کردید ؟؟ الان هم همون رو نگه
داشتید ؟؟ از این که مقام معظم رهبری همیشه چفیه به گردن دارند چه حسی بهتون دست
میده ؟؟
چفیه همراه و راز نگهدارنده بسیجی است. چفیه ای داشتم كه نصف آن را خلیل عزیزم با خود به آن دنیا بردم و نصف دیگرش را برای گرفتن قول شهادت تقدیم حرم با صفای امام رضا (ع) كردم
*الان فرق ما با 20 سال قبل چیه در زمینه های نظامی ... به نظرتون دشمن جرات داره به
ما حمله کنه ؟؟؟
پیشرفت در زمینه های نظامی یك اصل است بایستی اول اتكای ما به خدا باشد. چون اگر قرار بر سلاح و مهمات باشد اونا حتما بیشتر و بهتر از ما دارند. فكر نمی كنم بااین همه نیروی وفادار و گوش به فرمان فكر حمله به ایران را بكند
*وضع اجتماعی جامعه شما رو اذیت می کنه ؟؟ ما باید چی کار بکنیم ...
متاسفانه بله. ما باید به اصل خود برگردیم. چرا با هجمه فرهنگی دشمن به جزیی اصول زندگی ما نفوذ. عزیزتر از جانم بیش از هر چیزی بدحجابی روحم را اذیت می كند
*چرا ما برای زنده نگه داشتن جنگ هیچ کاری نمی کنیم ؟؟؟ این ظلم به شهدا نیست ؟؟
چرا. این وظیفه بیشتر به نسلی مربوط است كه در جنگ بوده است باید ماها مقداری به خودمون بیاییم
*ماه رمضان تو جبهه ها چه طوری سپری میشد ؟؟؟ میشه از حال و هوای اون موقع ها بگید از
لحظه های سحر ... از افطار ... از گرمایی که تحمل می کردید ؟؟؟
رمضان حال و هوای خودش را داشت. بعضی وقتا راستش نمی شد روزه گرفت به دلیل اینكه بعضا نمی شد فهمید كه آیا 10 روز اقامت داریم یانه؟ ولی بعضی از اهالی شهرهای خوزستان هی از ما سئوال می كردند شما با گرما می تونید روزه بگیرید؟ باید عرض كنم بعضا حتی آموزش نظامی هم در ماه رمضان داشتیم.
*شب قدر تو جبهه چه طوری بود ؟؟ شب قدر تو شهید شدن چه تاثیری داشت ؟؟
شب های قدر واقعا رویایی بود. یكی از شهدا می گفت وقتی امشب شب براته، چه براتی بهتر از شهادت. شب 21 رمضان دعا كرد. درست شب 21 سال بعد براتشو گرفت.
*شما اون موقع ها تو شبای قدر از خدا چی میخواستید ؟؟ الان همین شبای عزیز از خدا چی
خواستید ؟؟
در هر دو مورد سعادت دنیا و آخرت را می خواستم. لكن باز می گم اون روزها واقعا چیز دیگری بود
*دوست دارید دیگران براتون آرزوی سلامتی کنند یا ... ( شهادت )
خودم كه دعا می كنم عمرم با شهادت ختم بشه. منتها از همه می خوام دعا كنن عاقبت بخیر بشم.