• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن حوزه علميه > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
حوزه علميه (بازدید: 616)
دوشنبه 13/3/1392 - 23:40 -0 تشکر 608539
همسر امام خمینی (ره) از امام می‌گویند

گذشت چندین سال ازخاموشی آن قافله سالار انقلاب که جهانی را دگرگون ساخت و اسلام را در برابر همه سلطه‌طلبان و مستکبران عالم احیا کرد، شناخت بیشتر و عمیق‌ترش را می‌طلبد.

تا به حال در گفته‌ها و نوشته‌های بسیاری، ویژگی‌ها و خصوصیات امام راحل از زوایای مختلف تشریح شده است، اما بُعد رفتار خانوادگی آن عزیز و نگاه و نگرش وی به زن و زندگی، کمتر و یا هیچ مورد بررسی و تحلیل واقع نشده که این خود قابل تأمل است.

مرحوم همسر حضرت امام در این گفتگو از آشنایی و ازدواجش با امام خمینی، نحوه ازدواج، تربیت بچه‌ها، رفتار امام در منزل، و نگاه امام به زن و زندگی گفته‌اند.

 همسر امام‌ خمینی هرگز حاضر به گفتگو با هیچ نشریه و رسانه‌ای نمی شدند، اما این گفتگو با زحمت فراوان سرکار خانم دکتر زهرا مصطفوی، دختر بزرگوار ایشان انجام شده است. مشروح این گفتگو با اندكی تلخیص در آستانه ایام ارتحال حضرت امام خمینی(ره) برای شما خوانندگان گرامی بازنشر می گردد.

*مادرجان سلام‌علیکم. امیدوارم مرا ببخشید، می‌خواستم اگر موافقت می‌فرمایید مختصری از زندگی مشترکتان با حضرت امام و قبل از ازدواج خود و این که در چه خانواده‌ای متولد شده‌اید و خانواده‌تان از نظر علمی و اقتصادی چگونه بودند؛ برای ما توضیح بفرمایید.


- سلا‌م‌علیکم. بسم‌الله. اگر بخواهم از وضعیت خانوادگی خود بگویم باید از چند نسل قبل شروع کنم. پدرم حاج‌میرزا محمد ثقفی از علمای تهران بود که از ایشان، آن‌طور که من اطلاع دارم، تفسیر نوین در چند جلد مانده است و بیشتر مشغول تألیف کتاب بودند و کمتر به امور آخوندی مثل گرفتن وجوهات شرعیه و ارتباط با بازاریان و امثال آن اشتغال داشتند، البته نماز جماعت داشتند و پیش‌نماز بودند و ضمناً چون «خانم‌جان» من هم متمول بود احتیاج نداشت. پدر ایشان میرزاابوالفضل تهرانی از نوابغ زمان خود بود که در جوانی، حدود چهل و چند سالگی، فوت کرد.

 میرزا ابوالفضل هم صاحب کتاب «شفاءالصدور» است که شرحی بر زیارت عاشوراست. آقا [امام]‌ می‌گفتند که میرزا ابوالفضل از بزرگان بوده‌اند و از ایشان کتاب شعری هم به زبان عربی چاپ شده است.

*ظاهراً ایشان کتابخانه مفصلی داشته‌اند که وقف است.

- بله ایشان کتابخانه مفصلی داشته‌اند و من از پدرم شنیدم که آن را به مدرسه سپهسالار قدیم که شهید مطهری فعلی است داده‌اند. ایشان در آن مدرسه، هم نماز می‌خواندند و هم مجلس درس داشتند.

پدر او حاج میرزا ابوالقاسم ثقفی که معروف بوده است به «حاج میرزاابوالقاسم کلانتر» از مجتهدین زمان خود بود که یکی از کتاب‌‌های ایشان تقریرات درس مرحوم شیخ انصاری از علمای خیلی بزرگ است و تقریرات ایشان در دسترس همه بود. این که به او «کلانتر» می‌گفتند ظاهراً به دلیل آن بود که پدرش حاج میرزامحمود از رجال زمان ناصرالدین شاه بوده وگویا وقتی ناصرالدین شاه به کربلا رفته است، این طور شنیده‌ام که او را حاکم و کلانتر تهران کرده است.

*مادرجان درباره وضعیت خانوادگی خودتان از طرف مادری هم توضیح بفرمایید.

- پدر مادرم حاج میرزا غلامحسین، خزانه‌دار و مستوفی خزانه بود که به او خازن‌الممالک می‌گفتند. پدر مادربزرگم حاج میرزا هدایت بود که در تاریخ دوران قاجاریه او «ناظم خلوت» یعنی وزیر دربار بود و بعدها در زمان رضاخان که نام فامیل باب شد، فامیل خود را ناظم خلوتی گذاشتند و مادربزرگم که به رحمت خدا رفته است فامیل ناظم خلوتی داشت.

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

سه شنبه 14/3/1392 - 23:22 - 0 تشکر 608857

علت علاقه‌ عمیق حضرت امام به همسرشان، فداکاری خانم بود. همیشه می‌گفتند: «خانم، بی‌نظیر است» ایشان ۱۵ سال در آب و هوای گرم نجف مشکلات را تحمل کرده و همه جا همراه امام بودند.

امام علاقه و محبت وافری به همسرشان داشتند به طوری که از نظر امام همسرشان در یک طرف قرار داشت و بچه های شان در طرف دیگر و این دوست داشتن با احترام خاصی همراه بود.

یادم هست یک بار که خانم مسافرت رفته بودند آقا خیلی دل تنگی می کردند. وقتی ایشان اخم می کردند، ما به شوخی می گفتیم اگر خانم باشند آقا می خندد، وقتی نباشند آقا ناراحت هستند و اخم می کنند. خلاصه ما هر چه سر به سر آقا گذاشتیم اخم ایشان باز نشد. بالاخره من گفتم خوش به حال خانم که شما این قدر دوست شان دارید امام گفتند: «خوش به حال من که چنین همسری دارم. فداکاری که خانم در زندگی کردند، هیچ کس نکرده است.»

وقتی خانم مسافرت می رفتند


امام در اول ازدواج شان با خانم قرار گذاشته بودند سالی یک بار خانم به تهران بروند و سه ماه تابستان را در تهران بگذرانند. خودشان هم به خمین می رفتند. این برنامه همیشه بود و حتی تا بزرگ شدن ما نیز ادامه داشت. امام سخت شان بود که خانم در زمستان به مسافرت بروند و از روزی که خانم به مسافرت می رفتند، اخم های امام درهم بود تا خانم برگردد، اما در موقع ورود خانم به منزل می خندیدند و این یکی از راه های ابراز علاقه ی امام به خانم بود.

خانم، بی نظیر است


علت علاقه عمیق حضرت امام به همسرشان، فداکاری خانم بود. همیشه می گفتند: «خانم، بی نظیر است» ایشان ۱۵ سال در آب و هوای گرم نجف مشکلات را تحمل کرده و همه جا همراه امام بودند. در حالی که در خانواده پدری شان در رفاه به سر می بردند و دختر خانم ۱۵ ساله ای بیش نبودند که به خانه امام وارد شدند. مثل این که در آن موقع قم را دوست نداشتند ولی هرگز این مسئله را نزد امام اظهار نکرده بودند. امام همیشه در پاسخ ما که می پرسیدیم: چه کنیم که شوهران مان به ما این همه علاقه مند باشند؟ ایشان می گفتند: «اگر شما هم این قدر فداکاری کنید، همسران تان تا آخر همین قدر به شما علاقه خواهند داشت.»

دست به غذا نمی زدند

در مورد صفا و صمیمیت و عطوفت و مهربانی امام نسبت به خانواده و همسر و دختران خودشان شاید بتوانم ادعا کنم که کسی را در آن حد ندیده ام. امام هیچ گاه وقتی خانم در منزل بود تنها غذا نمی خوردند؛ یعنی اگر سفره را پهن می کردند و غذا در سفره آماده بود و خانم از اتاق بیرون رفته بودند، امام دست به غذا نمی زدند تا خانم تشریف بیاورند و بنشینند و با یک دیگر غذا بخورند.

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

سه شنبه 14/3/1392 - 23:22 - 0 تشکر 608858


این ها را ببر و تقسیم کن

یک بار خانم ناراحتی معده پیدا کرد که قرار شد به بیمارستان منتقل شوند و نمونه برداری شود. امام به من فرمودند لحظه به لحظه وضعیت خانم را تلفنی بپرس و به من اطلاع بده که نشانگر توجه و اهتمام خاص امام به وضع مزاجی خانم بود. من هم حسب الامر ایشان هر چند دقیقه یک بار خبری می-گرفتم و به امام می دادم. همزمان با این که خانم را آماده عمل در بیمارستان می کردند، امام به من پنجاه هزار تومان پول دادند و فرمودند که این ها را ببر و در میان مردم مستضعف جنوب شهر تقسیم کن که معلوم شد ایشان برای بهبودی خانم صدقه می خواهند بدهند.

بنده هم به فرمایش ایشان عمل کردم و پول ها را تقسیم کردم و برگشتم. بعد که خبر موفقیت عمل جراحی خانم و بهبودی ایشان را به امام عرض کردم از لطف و مرحمتی که داشتند بیست هزار تومان دیگر به من مرحمت کردند. گفتم آقا این ها را هم به همان جا ببرم و تقسیم کنم فرمودند: «نه، این ها دیگر مال خودت است.»

مایل نیستم شما این جا باشید


صحنه ای را که شاهد بودم و می توانم شخصاً شهادت بدهم، افسردگی و در عین حال تصمیم قاطع امام در برخورد با کسی بود که احساس کرده بودند نسبت به شخصیت خانواده شان بی حرمتی کرده است. در نجف کسی بود که ملازم امام بود. هر گاه امام از منزل برای درس یا حرم و یا مسجدی برای ادای نماز تشریف می بردند همراه شان بود هنگامی که مراجعانی که در بین راه با امام مواجه می شدند جسارت این که با خود امام صحبت کنند نداشتند، به این فرد پیغام می دادند.

یا اگر امام ضرورت می دیدند دستوری صادر بفرمایند و می خواستند به فوریت مطرح کنند به همراه شان می گفتند این تذکر را به کسی یا به خودشان یادآوری کند یا فلان اقدام را انجام بدهد، این ملازم، آقای روحانی محترمی بود که هنوز هم حیات دارد. زمانی گویا حرکتی را انجام داده بود که به نظر می رسید به شخصیت خانواده امام بی احترامی و بی توجهی نشان داده است.

امام به دلیل احترامی که برای خانواده شان قائل بودند و به دلیل اهمیتی که به ضرورت احترام گذاشتن و درک شخصیت زن داشتند، به ملازم شان یادآوری کردند که از آن حرکت متأثرند و پس از آن مایل نیستند که او آن جا باشد. به این ترتیب او را طرد کردند تا دیگر این بی احترامی ها تکرار نشود. البته بعداً همسر امام ظاهراً خواسته بودند که امتیاز و موقعیت آن آقا از وی سلب نشود و در خدمت امام بماند که امام پذیرفتند.

تا گفتم خانم گفته، چیزی نگفتند


یادم می آید بچه که بودیم و با توپ توی اتاق بازی می کردیم. توپ را زدیم و شیشه را شکستیم. آقا خیلی ناراحت آمدند که ما را تأدیب کنند که چرا این کار را کردیم؟ من گفتم: خانم به ما گفتند: در اتاق بازی کنید، عیبی ندارد. تا من این را گفتم ایشان هیچ نگفتند و سرشان را پایین انداختند و از اتاق بیرون رفتند و اگر می خواستند ما را تنبیه کنند، نکردند.

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

سه شنبه 14/3/1392 - 23:23 - 0 تشکر 608859


در جمع اشتباه کردی

در پاریس کیفیت خرج خانه و خرید به عهده من بود. لیست چیزهایی را که می خواستیم می نوشتم و آن را خدمت امام می بردم و پول می گرفتم و برای خرید به بازار می رفتم. هر چه می ماند به عنوان تنخواه نگه می داشتم.یک روز خدمت ایشان رسیدم و گفتم این چیزها را می خواهیم و جمعش این قدر می شود. مبلغ را که گفتم امام فرمودند: «در جمع اشتباه کردی.»

من دوباره شروع کردم به جمع زدن و گفتم: جمعش درست است. ایشان سکوت کردند و فقط پول را دادند. من به بازار رفتم و خرید کردم. دست آخر دیدم پول زیاد آوردم. فهمیدم که در جمع کردن، ۹ فرانک را ۹۰ فرانک جمع کرده ام. خدمت شان رسیدم و گفتم حاج آقا من اشتباه کردم و پول زیاد آوردم. فرمودند: «من همان صبح فهمیدم، می خواستم خودتان بفهمید.»این نکته ریز و لطیفی است. اگر ایشان همان صبح روی حرف خودشان پافشاری می کردند، من احساس می-کردم که در این خانه به من اطمینان ندارند و دل-سرد می شدم. اما وقتی که ایشان به من اعتماد کردند، چه قدر ارتباط خالصانه شد.

خیلی به قانون منزل اهمیت می دهند

گاهی یک چیزهای دیگر هم هست که قانون دولتی نیست، بلکه برای مردم یک قانون است. حالا فرض کنید اگر در خانه ما یک قانون باشد؛ مثلاً مادرمان یک قانون برای منزل وضع کرده باشد، ایشان حتماً رعایت می کنند. اگر احیاناً ایشان بیایند و بگویند من این جا می خواهم بنشینم. اگر مادرمان بگویند: «نه، دیگر بنا به این نیست که این جا کسی بنشیند» ایشان فوراً عمل می کنند.

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.