سلام
الحمد لله الذی اکرمنی بک ایها الشهر المبارک
*******
اینجا میخواهیم از آدابی بگیم که بین رزمنده های عزیز مرسوم بود ...
انشاءالله که توفیق عمل هم پیدا بکنیم ...
ماندگار باشید
یا علی
اللهم ارزقنا توفیقالشهادة فی سبیلك تحت لواء ولیك
همراه شما در انجمن سیاسی anjoman.siasi@tebyan.org
و انجمن ورزش و تندرستی anjoman.varzesh@tebyan.org
کل آیتم ها 13
اللهم انت السّلام و منک السّلام
و لک السّلام و الیک یعود السّلام
سلاااااااااام
اذان گفتن دسته جمعی
قبل از وقت اذان، بعضی از گردانها همه با هم در نمازخانه جمع میشدند و در هنگامهی اذان، شروع میكردند به اللهاكبر گفتن. بعد از مانور هم كه بچهها به صورت ستونی به سمت اردوگاه میآمدند و وقت نماز میرسید، به طور هماهنگ اذان میگفتند. در هنگام جابهجایی در اتوبوس نیز به این عمل مبادرت میورزیدند. هر كس هر جا بود، صدای اذانش بلند میشد. این عمل حتی در خط مقدم نیز ترك نمیشد. گاهی اوقات هم یكی از بچههای چادر تبلیغات لشكر، اذان میگفت و بقیه با او تكرار یا زمزمه میكردند و در گردان تخریب این كار رایجتر بود و اذان صبح را بیشتر بچههای نماز شبخوان میگفتند.
اللهم عجل لولیک الفرج
یا حق
احترام به مادر
شهید سیدمهدی اسلامیخواه احترام و علاقه زیادی برای مادرش قایل بود. هیچ وقت جلوی ایشان پایش را دراز نمیكرد و همیشه دو زانو و مؤدب مینشست و صحبت میكرد. ایشان به عنوان طلبه در لشكر 16 زرهی قزوین مشغول تبلیغ شد و در عملیات طریق القدس به شهادت رسید. وقتی پیكر مطهرش را به روستای «استیر» سبزوار آوردند مادرش را برای وداع آخر با فرزندش به غسالخانه بردند. مادر تا چشمش به جسد سیدمهدی در تابوت افتاد با چشمان گریان ودلی شكسته گفت: پسرم تا یاد دارم تو هیچ وقت در مقابل من پایت را دراز نمیكردی و تا من نمینشستم، نمینشستی! حالا چه شده من آمدهام و تو. با بیان این جملات همه اقوام و آشنایان مشاهده كردند كه چشمان سیدمهدی برای چند لحظه باز شد و یك قطره اشك از آنها بر گونههایش سرازیر شد. روحانی شهید در عملیات طریق القدس در تاریخ 14/9/1360 در منطقه بستان به شهادت رسید و در روستای خود به خاك سپرده شد.
برای دعا منتظر كسی نماندن
جبهه هیچ كس برای خواندن دعا در وقت فضیلتش منتظر دیگری نمیشد و به كم یا زیاد بودن عدهی حاضر در جلسه نگاه نمیكرد. سر ساعت مقرر، هر كس كه اهل دعا بود و میتوانست در جلسه شركت كند، حاضر میشد و خودش شروع به خواندن دعا میكرد. شأن و مقام دعا را واقعاً بالاتر از آن میدانستند كه بخواهند دنبال افراد بدوند و چشم به راه برادران باشند. اگرچه كمتر كسی بود كه بدون عذر، فرصت دعا را از دست بدهد و بنابر این بود كه سنت دعا خواندن همیشه حفظ شود.