با سلام
به نظر من عدم تمایل به ازدواج در این محدوده زمانی ، دلایل مختلفی می تواند داشته باشد که هر یک از آنها به تنهائی می تواند عامل بازدارنده باشد و این در حالی است که بعضی از دخترها یا پسرها ممکن است دلایل بیشتری هم داشته باشند :
1- عدم شناخت فرد از خودش
تا انسان الگو رفتاری و انسانی خودش را نشناسد و نداند که چه و هست و چه می خواهد باشد ؛
نمی تواند اقدام به شناخت فرد دیگری به عنوان همراه زندگی خودش داشته باشد.
این مسئله بر می گردد به آموزش های خانواده
2- رویای خیالی ازدواج که با زندگی واقعی فاصله زیادی دارد. یعنی دختر یا پسر به دنبال ایده آل هائی هستند که در زندگی روزمره عادی آن ها را پیدا نمی کنند.
3- ترس از مواجه با هزینه های مربوط به امر ازدواج که این روزها با چشم و هم چشمی ها سنگین تر سنگین تر می شود ، چه برای پسر خرید طلا و جواهرات و برگزاری مراسم ازدواج و غیره .... و چه برای دختر تهیه جهزیه آن چنانی برای این که بعد از ازدواج مورد شماتت فامیل شوهر قرار نگیرد مجبور است هر چه سنگین تر و کامل تر خرید کند.
4- توقع بی جای پدر ومادر که قکر می کنند فرزندان آنها اموال و دارائی های آن ها هستند و باید در هنگام ازدواجشان تمامی زحماتی که در راه بزرگ کردن آنها انجام داده اند جبران شود و یا اینکه همسر فرزندانشان بایدبی عیب و نقص و عاری از هر گونه خلل باشد ؛ به اصطلاح " به کس کسانش نمی دم به همه کسانش نمی دم تا شاه بیاد با لشکرش آیا بدم آیا ندم ؟؟!!!!!!!!!
5- تامین بودن فرزندان در خانه ، برآورده شدن تمام خواسته های فرزندان باعث می شود که چه دختر و چه پسر احساس بی نیازی کند و اینکه فکر کنند که من دارم راحت تو خانه پدرم زندگی می کنم مامان هم که می پزد و می شورد و می گذارد و برمی دارد ؛ پس چرا خودم را به زحمت بیندازم و ناز و کرشمه زنم و یا غر و لند های شوهر را در خانه تحمل کنم!!
6- مخارج سنگین زندگی که روز به روز سنگین تر و گران تر می شود. که دیگر نیازی به توضیح ندارد.
7- ارتباطات باز جامعه ؛ تا حدودی خلاء همسر را برطرف کرده !!
8- عدم احساس مسئولیت دختر و پسر که می بایست در خانواده شکل گرفته شود.