تبیان، دستیار زندگی

سلام به تمامی كاربران عزیر انجمن

به نظر شما بهترین دیالوگ برنامه بسیار محبوب و زیبای كلاه قرمزی چیست؟

به نظر خودم یكی از بهترین دیالوگ ها این است:

ببعی : make a word with A
طناز طباطبایی: a apple
ببعی : no . A kaho
طناز طباطبایی : کاهو فارسیه که
ببعی : no it is international word

1-فامیل دور:سلان.حالتون خوبه؟صدسال به این سال ها،هر روزتان نوروز،نوروزتان پیروز

جیگر:گفتی یا نگفتی؟

آقای مجری: یه خاطره توی زندگیت داری كه توش در نداشته باشه؟

فامیل دور: بله که داریم... ما یه بار رفته بودیم یه كاروانسرایی خوابیده بودیم.
جَوون بودم اون موقع ها. خسته شدیم رفتیم خوابیدیم.
صبح كه اومدیم بیرون دیدیم درش رو دزدیدن بردن.
در نداشت

فامیل دور : سوار اتوبوس شده بودم، پیاده شدم دیدم یه پیر مردی بنده خدا دست و پاش داره میلرزه یه عالم میوه خریده گفتم شب عیدی کمکش کنیم گفتم پدر جان بده من کیسه هاتو بیارم، گفت آره آره پسرم بیا کمک کن راه دوری نمیره

فامیل (با عصبانیت) : گفتم مرد حسابییییی خجالت بککککش از سنت خجالت بککککش جلوی جمع این چه طرز حرف زدنههههه
راه دوری نمیرههههه
چرا هر کار خوبی که میکنین راه دوری نمیرهههه
منم کیسه هاشو ورداشتم پرت کردم تو جوب گفتم حالا ببین راه دوری میره یا نه؟

آقای مجری: دوباره رفت تو دور رفت تو دور، گرفتار شدیم هااا

فامیل: من حق دوریارو میگیرم، شده با همه اهالی این شهر من دست به یخه بشم حق دوریارو میگیرم نمیزارم حق هیچ دوری پایمال بشه

آقای مجری : شعرایی که بلدین رو بخونین
فامیل دور : که با این درد اگر در بند در مانند ، درمانند.
مجری : اینوکه ۳۰ بار خوندی .
فامیل دور : نه این شعر خیلی عمیقه
اشاره داره به درهایی که واقعا در نیستن ، مثل نقاشی در روی دیوار. یعنی این دردها مارو شبیه اون درها میکنه :|
جیگیر : گفتم غم تو دارم ، گفتا غمت سرآید، گفتی یا نگفتی ؟ گفتی یا نگفتی؟
گفتی یا نگفتیـــــی؟
مجری : شاعر گفته به ما چه؟
ببعی : It"s nice to be important, but it"s more important to be nice
مجری: نه شعر فارسی بخون
ببعی : در گلستانه چه بوی علفی می آمد ، به به
کلاه قرمزی : دستم استخون نداره ، نون خورده و جون نداره ، دیلا دیلای لالای لای لای...
پسرعمه زا : این بی‌تو پسر نمی‌شود یعنی چی؟
مجری : میگه بی تو به سر نمی‌شود، یعنی بدون تو نمی‌تونم زندگی کنم.
فامیل دور : وای آقای مجری منو میگی؟ من از بچی آرزوم بود شما بگی بی تو نمیتونم زندگی کنم

آقــوی همساده:

ما رفتیم محضر ماشینو به نام خودمون کنیم.....

یهو نفهمیدیم چی شد اون وسط از یکی طلاق گرفتیم!
...

ما که اصلا زن نداشتیم...

الان 5 ساله دارم مهریه میدم...

آقای مجری : به کی ؟
نمیدونم به کی....

ینی داغونمااااا له لهم......

آقای مجری: واسه چی در ُ باز گذاشتی؟

فامیل دور: واسه بهار .از در بسته دزد رد می‌شه ولی از در باز رد نمی‌شه. وقتی یه در ُ باز بذاری که دزد نمیاد توش.

فکر می‌کنه یکی هست که در ُباز گذاشتی دیگه. ولی وقتی در بسته باشه، فکر می‌کنه کسی نیست ُ یه عالمه چیز خوب اون ‌تو هست ُ می‌ره سراغ‌شون دیگه.

در باز ُ کسی نمی‌زنه. ولی در بسته رو همه می‌زنند. خود شما به خاطر این‌که بدونی توی این پسته دربسته چیه، می‌شکنیدش.

شکسته می‌شه اون در. دل آدم هم مثل همین پسته می‌مونه. یه سری از دل‌ها درشون بازه.

می‌فهمی تو دلش چیه. ولی یه سری از دل‌ها هست که درش بسته ‌اس.

این‌قدر بسته نگهش می‌دارند که بالاخره یه روز مجبور می‌شند بشکنند و همه‌چی خراب می‌شه.

آقای مجری: در دل آدم چه‌جوری باز می‌شه؟

فامیل دور: در دل آدم با درد دله که باز می‌شه