ریشه پرخاشگری
پرخاشگری كه در اصطلاح روانشناسی به آن aggression و یا aggressivity، اطلاق می شود، اصطلاحی است بسیار كلی برای انواع گوناگونی از اعمال همراه با حمله خصومت و خشونت.
پرخاشگری رفتاری است به صورت عملی یا كلامی نسبت به فرد یا شی ای خاص كه با هدف وارد كردن صدمه یا خسارتی به آن فرد یا شی انجام میپذیرد.
پرخاشگری ممكن است به دلایل زیر برانگیخته شود:
1- ترس و یا حرمان
2- میل به ایجاد ترس و یا فراری دادن دیگران
3- میل به پیش بردن نظرات غیر منطقی شخصی و یا جمعی
4- مورد تهاجم قرار گرفتن قلمرو و .....
پرخاشگری از دلایل مهم ارجاع كودكان و نوجوانان به مراكز مشاوره و روان درمانی است.آنچه باعث توجه محققان به رفتارهای پرخاشگرانه شده، اثر نامطلوب آن بر رفتارهای میان فردی و همچنین اثر آسیب زای آن بر حالات درونی و روانی افراد است.
علل پدید آورنده رفتار پرخاشگرانه:
1- عوامل ارثی و سرشتی: عده ای اعتقاد دارند كه بسیاری از پرخاشگری های كودكان ناشی از بیماری جسمی آنهاست. عده ای از محققین معتقدند پرخاشگری نتیجه فعل و انفعالات مغز است و عده ای دیگربر نقش هورمون های جنسی تاكید میكنندو همین عامل را علت اصلی وجود پرخاشگری شدیدتر در مردان نسبت به زنان میدانند.
2- علل اجتماعی: اولین محیطی كه كودك از نظر اجتماعی تجربه می كنند محیط خانواده است و موضوع مهم در خانواده برخوردهای كلامی و غیر كلامی والدین با یكدیگر است.اختلالات خانوادگی، پاسخ ندادن به موقع و مناسب به نیاز های كودك، فرصت ندادن به او برای ابراز وجود و تنبیه اصولیف زمینه ی رفتارهای پرخاشگرانه را در وجود كودك تحریك و تقویت میكند.در بین علل خانوادگی موثر بر رفتار پرخاشگرانه كودك، ناكامی طفل از دریافت محبت مادری، واكنش های نامناسب و پاسخ ندادن مادر به نیازهای غریزی و طبیعی كودك، میتواند از عوامل عمده پرخاشگری باشد.
3- ناكامی: پرخاشگری میتواند معلول عوامل و موقعیت های ناخوشایندی چون ناكامی باشد. ناكامی شخص در نیل به اهداف خود، احتمال بروز رفتارهای نامطلوب به ویژه پرخاشگری را در او افزایش میدهد.
4- الگو برداری: فرد پرخاشگر از پدر و مادر خواهر و برادر و افرادی كه كشش خاصی بسوی آنها دارد و دوستان و همسالان الگو برداری می کند. همسالان الگوهای مهم و با نفوذی هستند كه هم پرخاشگری و هم رفتارهای مطلوب را به كودك می آموزند.
5- نقش اولیای مدرسه: دانش آموزان نه تنها از معلمین خود دروس مدرسه را فرا میگیرند، بلكه تحت تاثیر رفتارها و كردارهای آنها نیز واقع میشوند و از آنها رفتارهای خشن و تهدید آمیز هم می آموزند. فشار دروس تحصیلی، تحمیل تكالیف درسی زیاد از حد، تنبیهات بدنی و تبعیض میتواند روحیه پرخاشگری را در دانش آموزان ایجاد و تشدید نماید.
نظریاتی در مورد علل و عوامل پرخاشگری: در نظریه روان تحلیل گری فروید، تاكید بر ذاتی بودن پرخاشگری است و میل به آسیب زدن به دیگران از غریزه مرگ و تخلیه انرژی به درون و یا بیرون ناشی میشود. برخی دیگر از روانكاوان رفتار پرخاشگرانه را نوعی بازگشت به دوره های اولیه كودك می دانند.
در نظریه رفتارشناسی لورنز نیز بر غریزی و ذاتی بودن پرخاشگری تاكید شده و هدف اصلی پرخاشگری تامین فضای زیستی كافی برای بقای موجود زنده است و سائقی در جهت نگهداری و بقاء خود می باشد.
در نظریه ناكامی- پرخاشگری تمامی رفتارهای پرخاشگرانه از سائق پرخاشگری كه خود برخاسته از ناكامی هستند، پنداشته می شوند.
در نظریه یادگیری اجتماعی تاكید بر نقش تقویت و الگوهای مشاهده ای در بروز و تداوم این رفتار است. در اینجا تلاش برای یافتن عوامل بیرونی رفتار پرخاشگرانه است.چه ناكامی فقط موجب پرخاشگری در افرادی می شود كه فراگرفته اند در موقعیت های ناخوشایند چنین رفتارهایی داشته باشند. از این رو رفتارهای پرخاشگرانه ممكن است از راه مشاهده فرا گرفته شده و به سبب پیامدهایی كه به دنبال خود دارند تثبیت و تقویت شوند.
در دیدگاه زیست شناختی توجه به نظام عصبی – هورمونی و اختلالات مربوط به آن است. سیستم عصبی مركزی به خصوص مناطقی كه در عمق بخشهای گیجگاهی و دستگاه لیمبیك قرار دارند نقش مهمی در تحریك وكنترل رفتار پرخاشگرانه برعهده دارند. در باره عوامل هورمونی، هورمون های جنسی مردانه به ویژه تستسترون نقش مهمی دارند