• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 2247)
دوشنبه 5/1/1392 - 23:39 -0 تشکر 595775
"در سوگ ام ابیها"

با سلام
ایام فاطمیه و غم مصیبت حضرت ام ابیها (س) بر شما عزیزان تسلیت باد

دل نوشته ها و اشعار خود را در این مبحث به اشتراک گذارید

امیدوارم مرهمی بر داغ  یوسف گمشده اش باشید

نصرالدین کریمی(مُبین)
شنبه 24/1/1392 - 23:59 - 0 تشکر 598112

مصحفی اعجاز دارد که کلامش فاطمه است
آن نمازی قرب دارد که قیامش فاطمه است
آنکه من هستم فقیر ابن فقیر خانه اش
آنکه من هستم غلام ابن غلامش فاطمه است
دستبوس فاطمه بودن کمال مصطفاست
در مقامات نبی این بس مقامش فاطمه است
حکم زهرا بر تمام انبیا هم واجب است
شرع ما پیغمبری دارد که نامش فاطمه است
حج زهرا ظاهرا بیت الحرامش مرتضاست
حج مولا باطنا بیت احرامش فاطمه است
فاطمه امر خداوند است و مامورش علیست
پس امام اوّل عالم امامش فاطمه است
مصطفی یا مرتضی یا فاطمه یا هرسه تا؟
مانده ام از این سه تا اصلا کدامش فاطمه است؟
عقلها راهی ندارند و زبانها الکنند
در مقام اهل بیتی که تمامش فاطمه است

علی اکبر لطیفیان

نصرالدین کریمی(مُبین)
يکشنبه 25/1/1392 - 14:33 - 0 تشکر 598129

((غربت تلخ))



مدینــه شهـر دین ‏، شهـــر رسـالت  



   مـدینــه عشــق مـا ، شهــر امـامت



مـدینـــه شهــر غصـه ، شهر محنت 



    مـدینـــه شهــر تنـــهایی و غـربت



مـدینـــــه  با بقیع و درد هجــــران  



   زنـد بـر جـان شــیعه داغ هجـــران



مـدینــــه شــــاهـد  نـامهــــربـانی



      مدینـــه بیكـــسی ، بی همـــزبـانی



مـدینـــه، مـادری تنـــها  نشـــسته     



 میـــــان كـوچــه غمـــها  نشــسته



همان كوچه كه پررنج ومحن بـود   



  كه دست مـادرم  دست حسـن بـود



همـان كوچه كه زد سیلی ستمگر 



     بـه روی چهــــره زیبــــای  مـــادر



همـان كـوچه كه بسـته دست مولا  



   به پیش چشـم خون افشــان زهـــرا



مدینـه،مـادرم دردی به جان داشت  



   به بازویش ز دشـمن اونشـان داشت



میــــان  خـانـه‎ای  مـادر  نشــــسته  



   به پشت در كنـــون بـا جـان خسـته



دری می‎ســوزد و مـادر هـراســان    



 بـه یـاد حیــــدرش تنـــها  و نـالان



بـه یـاد حیـــدرش او بی قرار است 



   همان حیــدركه بی زهرا نزار است



همان حیـدر كه در صبحی شرر بار



   شـود فرقش ز ضـرب كینه خونبـار



دری می سـوزد و مادر غمین است



    به عشـق محسنی كه در جنین است



بـه  یـاد  زینـب  و آن  نـور عیــنش



    به یـاد آن حسـن همـچون حسینش



به یـاد آن جگـر در طشت پر خـون  



  بـه یـاد چهــره رنجــور و محــزون



بـه یـاد آن ســر از تـن جــدایـش



     كـه جـان عـالــمی  بــادا  فــدایـش



بـه یـاد  زینــبی كـه كـــــربلا بـود   



 پـرســـــــتار  اســــــــیران  بلا بـود



در ایـن انـدیشـــه‎هـا مـادر نشـسته 



    كه بـا ضــرب لگد آن در شكـــسته


میــــــان  آن  در  و دیـوار خـانــه



    گـرفتـه مــرغ عـاشـــــق آشــــــیانه



دگـر مـادر اســــیر آن ســتم شـد 



  كه از داغـش جهـــانی پر الم شـــد



شكـــسته زان لگــد پهـلوی مــادر 



   كه ســوزد زین مصیبت قلب حیدر



بلـرزد عـرش حـق از داغ زهـــــرا 



   بگـــرید چشــــم عالـم زیـن بلاهـا



ز داغ فـاطمـــه شــیعه غمـین شـــد 



  تو گویی محشری روی زمین شـــد



بـه یـاد  مـادر  پهـــــلو شكـــــسته 



  بـه جـان شــــیـعیان دردی نشــــسته



بـه یـاد فـاطمــــه مـن غصـــه دارم  



  ز درد ایـن دلم  صـــد قصــــه دارم



چه شد آن صـوت قـرآن و دعایش



     چرا دیگـــر نمــی آیـد صــــدایش



چــرا  در غـربت تلــخ  شــــبانـه



   بـه گـوری بی نشـــان گشـتی روانه



چـرا درخلـوتی خـامـوش و بیـجان 



   سفــر كـردی بـه  روی دست یـاران



علـی از مـاتمت غمــگین و خســته



    ز داغت قلب  مـولایم  شكـــــــسته



حسن از هجــر رویت در فغـانست   



 دو چشمش بهـر مادر خونفشــانست



حســین و زینبت غمـگین و زارنـد   



 بـرایت  مـادر  مـن  غمگــــــسارنـد



خـدایـا ریشــه كـرده غم بـه جـانم



   ز  داغ  فـاطمــــــــــه  مـن  نـاتـوانم



مدینـــه شهـــر غم ،كـو مـادر مـن 



  از ایـن مـاتم چـه آمـد بـر ســــر مـن



مـدینــه مـادرم در بســـترش نیست  



  نشــــانی از مــزار و تـربتــش نیست



خـدایـا داغ زهــرا جانگــداز است  



  نشـــان خـاك او مـاننــــد  راز است



الهـی كی شــود  مهــدی بیــــایـد



   كـه قبــــر مـادرش  بـر مـا  نمـــایـد



بیــا مهـدی نشـان ده  قبـــر زهــرا



   «رهــا»كن شـــیعه را از ایـن معــــما


بهروز قاسـمی ـ رهــا

يکشنبه 25/1/1392 - 18:54 - 0 تشکر 598179


مسمار یثرب



درد میریزد پیاپی از در و دیوار یثرب



ناله میخیزد دمادم از دل بیدار یثرب



گشته برپا آتشی از جنس ابلیسِ پلید



آتش افروزی شده اینجا فقط رفتار یثرب



از برای غصب حق از خاندان آل عصمت



در کمین ناجوانمردانه شد کفتار یثرب



زنده ای اینجا نباشد، زندگی گشته تمام



بس تعفن گشته برپا از سر مُردار یثرب



میکشد آهی ز دل تا عرش حق سوزد کنون



از نوای ناله های مخزنِ اسرار یثرب



جهل این مردم ربوده طاقت و تابش ز کف



زانوی غم در بغل، محزون شده سردار یثرب



نقد و قسطی در حراج کم فروشان در سقیفه



دین فروشی بین شده ،چون رونق بازار یثرب



جاهلیت شد هویدا سن و سال آمد به کار



تا جهالت گشته غالب، بر سر پندار یثرب



گفتمان اندر سقیفه در مسیر دیگری شد



ارزشی دیگر ندارد، بعد ازین گفتار یثرب



عقد بیعت با شیاطین چون به اینجا بسته شد



بوی دین ناید دگر از جمله ی کردار یثرب



آشنایی نیست در این شهر غربت با علی



در کمین باشد زند یک ضربه هم مسمار یثرب



ای« مبین» آغاز صدها قصه شد این غصه ها



فتنه ها دارد پس از این ضربه ی دیوار یثرب



نصرالدین کریمی (مبین) از زیاران


وزن شعر: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن

نصرالدین کریمی(مُبین)
يکشنبه 25/1/1392 - 19:5 - 0 تشکر 598181


به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات فارس، صادق رحمانی از شاعران کشورمان به مناسبت فرارسیدن سالروز شهادت حضرت زهرا (س) غزلی بسیار زیبا سروده است. این شعر به شرح زیر است:




شب، سکوت است و بازتاب غمت، آسمان آسمان بیابان است



مرگ در کوچه می وزد امشب، باز تنهایی ات پریشان است




کاسه‌های گرسنه می‌آیند، کودکانی یتیم و بغض آلود



دست‌هایت پُر است از ایمان، سفره امّا گرسنه نان است




شانه‌هایت پرنده زخمند، در فضای کدورتی جاری



در نگاهت ستاره‌ای پنهان، پشت اعماق درد سوزان است




هفت پشت فرشتگان لرزید، از صدای شکستن بالت


بازوان نحیفت، ای بانو، تکیه گاه عصای ایمان است




پشت احساس گرم نخلستان، بوی مردی غریب می‌آید



عطر زخم شقیقه‌اش گویی، بوی تاریخ رنج انسان است




کوفه در کوفه بی‌وفایی را، با غروری شکسته تاب آورد



با سکوتی که در مناجاتش، حزن داوودی نیستان است


نصرالدین کریمی(مُبین)
دوشنبه 26/1/1392 - 12:54 - 0 تشکر 598292

و پیامکی با مضمونی بسیار عالی:

چه تعبیری خدا در نقطه دارد
که تفسیری جدا هر نقطه دارد
به تعداد بهار عمر زهرا
همین اندازه کوثر نقطه دارد

سوره کوثر 18 نقطه دارد

نصرالدین کریمی(مُبین)
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.