سلامسال نو مبارکبه قول حضرت حافظ :
سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت
بادت اندر شهریاری برقرار و بر دوام
سال خرم فال نیکو مال وافر حال خوش
اصل ثابت نسل باقی تخت عالی بخت رام
دوستان عزیز انجمن واژه ی «گل» در ادبیات ما بسیار بکار رفته است بیایید با اشعاری که از این واژه استفاده شده است بیشتر آشنا شویم.
کل آیتم ها 146
از ابوسعید ابوالخیر
نه کس که زجور دهر افسرده نبود
نی گل که درین زمانه پژمرده نبود
آنرا که بیامدست زیبا آمد
دانی که بیامده چو آورده نبود
در باغ روم کوی توام یاد آید
بر گل نگرم روی توام یاد آید
در سایهٔ سرو اگر دمی بنشینم
سرو قد دلجوی توام یاد آید
آسان گل باغ مدعا نتوان چید
بی سرزنش خار جفا نتوان چید
بشکفته گل مراد بر شاخ امید
تا سر ننهی به زیر پا نتوان چید
گلزار وفا ز خار من میروید
اخلاص ز رهگذار من میروید
در فکر تو دوش سر به زانو بودم
امروز گل از کنار من میروید
درماند کسی که بست در خوبان دل
وز مهر بتان نگشت پیوند گسل
در صورت گل معنی جان دید و بماند
پای دل او تا به قیامت در گل
ای عهد تو عهد دوستان سر پل
از مهر تو کین خیزد و از قهر تو ذل
پر مشغله و میان تهی همچو دهل
ای یک شبه همچو شمع و یک روزه چو گل
در باغ کجا روم که نالد بلبل
بی تو چه کنم جلوهٔ سرو و سنبل
یا قد تو هست آنچه میدارد سرو
یا روی تو هست آنچه میدارد گل
در خواب جمال یار خود میدیدم
وز باغ وصال او گلی میچیدم
مرغ سحری زخواب بیدارم کرد
ای کاش که بیدار نمیگردیدم
روزی ز پی گلاب میگردیدم
پژمرده عذار گل در آتش دیدم
گفتم که چه کردهای که میسوزندت
گفتا که درین باغ دمی خندیدم
نی باغ به بستان نه چمن میخواهم
نی سرو و نه گل نه یاسمن میخواهم
خواهم زخدای خویش کنجی که در آن
من باشم و آن کسی که من میخواهم