برهۀ بین کیش تا مات است
باز هم فصل انتخاب شد و
باز کبرای داستان مات است
صبر کن، می شود تو را معلوم
جمعه که روز هشت میقات است
چه کسی مردِ «حرف زدن» و
چه کسی شیرمردِ «اثبات» است؟
چه کسی اصلح است و شایانِ
اخذ سررشتۀ امورات است؟
تویی و صندوق است و هشت نفر
تویی و حال و روز فردات است
اینک از خویش رأی در نکنی
تو و آینده اید و هیهات است