شاید كمتر كسی در حوزه ادبیات و طنز وجود داشته باشد كه ناصر فیض را نشناسد. فیض كه یكی از طنزپردازان موفق و شناخته شده كشور است، هم اكنون مسئولیت اجرایی دفتر طنز حوزه هنری را برعهده دارد. فیض فعالیت خود را در حوزه ادبیات با سرودن اشعار جدی شروع كرد و به گفته خودش با تغییر فضای سیاسی و تمایلات اجتماعی، حوزه طنز را برای ادامه فعالیتهای ادبیش برگزید.
در حال حاضر ناصرفیض دومین مجموعه اشعار طنزش را با عنوان «نزدیك به ته خیار» سروده است. وی در جمع آوری و چاپ اشعار نزدیك به ته خیار قسمتی از شعرهای مجموعه اولش «املت دسته دار» را هم تجدید چاپ كرده است. به بهانه چاپ دومین مجموعه طنز ناصر فیض با وی گفتگویی ترتیب داده ایم كه در پی می آید.
طنز در روزگار تكنولوژی زده ما نوعی آرامش محسوب می شود. انسان برای فرار از دغدغه های تمدن امروزی و بستر تكنولوژی نیازمند طنزاست. طنز به بشر امروز كمك كرده است تا خودش را از ناهنجاری های محیط پیرامونش بیرون بكشد. كاربرد طنز در نهایت نوعی تذكر و روشن نمودن نكات منفی فرد است . انتقاد فقط از سرباز كردن مسئولیت و وظیفه نیست بلكه قصد آن اصلاح ناهنجاری های شخصیتی و اجتماعی است. البته تعاریف مختلفی از طنز شده است. افرادی طنز را ابزاری برای خودبرتربینی می دانند، گونه ای دیگر با طنز به دیگران می خندند كه ناملایمات خود را فراموش می كنند. عده ای دیگر به دیگران می خندند تا بر آنچه دیگران بر فرد می خندند سرپوش بگذارند.
خوب، شروع كار من با كار جدی بوده است شعرهای جدی می گفتم كه گزیده شعر نیستان از نمونه كارهای جدی من در این حوزه بوده است. انواع مختلف مثلاً دفاع مقدسی ، عاشقانه و ... اما سبك كار من كلاسیك است. كلاسیك، چرا كه پایبند به سنت ها هستم. در شعر من حركت جدیدی به چشم نمی خورد. من بیشتر پایبند به سنت ها بوده ام. قالب شعری من غزل بود. به هرحال بعد از گذشت زمان، بنابر دلایلی مثل تعارضات اجتماعی، رشد فكری و حركات سیاسی و پدید آمدن دیدگاه های جدید، ناصرفیض احساس كرد می تواند خود را در قالب طنز هم بیازماید. و اما نگاه طنز من، نگاه تلخ نیست. به طور كلی اگر بخواهیم طنز را تعریف كنیم نوعی خنداندن كه با ادبیات سرو كار دارد. حداقل آن نوعی است كه از شگردهای ادبی مثل بازی های كلامی و شیوه های طنز استفاده می شود كه این شیوه های طنز میتواند هم بعد سیاسی داشته باشد و هم بعد شخصیتی. من معتقدم طنز چه بخواهد اصلاح گر باشد و چه تعریضی به ناهنجاری های اجتماعی داشته باشد، باید یك بخش عمده آن فراموش نشود و آن شیرینی كلام به گونه ای كه حتماً مخاطب را بخنداند. من به طنز سیاه معتقد نیستم. طنز نه باید تلخ باشد و نه شیرین. طنز باید مزه ای نزدیك به ته خیار داشته باشد. نه تلخ و نه شیرین. نباید طنز را مستقیم به كار برد. در ادبیات كلاسیك هم اصل بر آن است كه از طنز به صورت مستقیم استفاده نشود. من هم به همین دلیل سبك ادبیم را كلاسیك برگزیدم.
در مرحله اول طنزپرداز باید یك ژانر ادبی و هنری خوب و تاثیرگذار را برای ارائه مطالبش به مخاطب انتخاب كند. اولین چهارچوب طنز خوب، تاثیرگذاری در مخاطب است. باید در طنز و طنزپردازی به ظرافت های ادبی توجه كرد. در اثر ارائه شده باید مشخص شود كسی كه طنز مكتوب نوشته است، با ادبیات كهن آشناست، از صنایع و ظرایف ادبی استفاده كرده است، ریزه كاری های كلامی را می شناسد، به كاربرد كنایات و حكایات و استعاره مسلط است و حالا چكیده كار او طنز مكتوب اوست.
قطعاً زمانی مخاطب با شما ارتباط برقرار می كند كه احساس كند طنزپرداز حرف او را می زند یا حداقل مشكلی كه از زبان طنزپرداز گفته می شود بسیار قشنگ دیده شده و به رشته تحریر درآمده است. از آن طرف هم طنزپرداز باید خود را به جامعه بقبولاند و زمانی این اتفاق می افتد كه طنزپرداز خود را در میان مردم ببیند و مسائل و مشكلات جامعه آشنا باشد.
طنزپرداز دیروز به دلیل بسته بودن محیط به دشواری می توانست حرف بزند. فردی مانند حافظ نمی توانسته است به راحتی صحبت كند. او ملزم به استفاده از كنایه در اشعار خود بوده است. به صورتیكه افرادی معتقدند شعر حافظ طنزی دربرندارد. ولی وقتی به اغلب شعرهای او دقیق می شویم، شعر او را سراسر طنز جدی و چندپهلو می یابیم كه جباران و ریاكاران جامعه و عالمان بی عمل را مورد خطاب قرار می دهد. در دوران حاضر خیلی بهتر می توانیم حرفمان را بزنیم. امروز هر مجله، روزنامه ، حداقل یك ستون را به طنز و طنزپرداز اختصاص داده است. من فكر می كنم در حال حاضر طنز بسیار اجتماعی تر از گذشته شده است. البته طنز اجتماعی را می توان در آثار عبید و حافظ هم مشاهده كرد اما طنز در قدیم بیشتر درونی بوده است تا بیرونی.
خوشبختانه طنز امروز كمتر به سمت هجو و هزل پیش رفته است. اگر نگاهی به كتب شاعران طنزپرداز قدیم بیاندازیم تقریباً بخش عمده ای از اشعار آنان متشكل از هجو و هزل است. ما در گذشته شاعران بسیار كمی داریم كه شعر خود را از هجو هزل دور نگاه داشته باشند. نمونه ای از این شاعران حافظ است. سراسر دیوان شعر عبید، مملو از اشعار هجو و هزل است. البته بسیاری از همین هجویات و هزلیات دارای جایگاه ادبی خاصی هستند اما به صورت كلی هجو و هزل در شعر دیروز نسبت به امروز گستره بیشتری داشته است.
البته شاید بیان این سخن ادعای بزرگی باشد اما به اعتقاد من از زمانیكه جلسه در حلقه رندان در حوزه هنری تشكیل شد، اتفاقات مثبتی در زمینه رشد سطح طنز در جامعه افتاد. قبل از تشكیل در حلقه رندان ، طنز بیشتر به سمت هزل و هجو كشش داشت. قالب طنز ما یا برنامه صبح جمعه بود كه طنز معمولی بود و یا طنزهای مخفی كه بین خود مردم وجود داشت. البته به طنز سیاه سیاسی هم پرداخته می شد. اما از حلقه رندان به بعد طنز به نوعی علنی شد به گونه ای كه طنزپردازی كه تادیروز بیشتر به سمت هجو و هزل كشش داشت مجبور شد شعری بگوید كه بتواند در جمع بخواند و قطعاً كاری كه باید در جمع خوانده شود از هزل و هجو دوری خواهد گزید. اما در شعرهای طنز ما هنوز هم هجو هزل وجود دارد مثلاً شعر كلید كه از سروده های خودم هست، عده ای آنرا هجو و هزل می دانند اما من معتقدم كلید یك شعر اجتماعی است. شعری كه پیرامون روابط شخصی زوجین صحبت می كند و به نوعی مسائل و اتفاقات ریزی را تذكر می دهد.
اولین هدف در حلقه رندان، شناسایی استعدادهای پراكنده شده در سطح اجتماع بود كه به نوعی دغدغه اول همه متولیان فرهنگی در كشور است. اینكه جوانانی را كه طنز می گویند جدی بگیریم. ما در طول تاریخ كشورمان قبل از تشكیل در حلقه رندان مكانی را نداشتیم كه راجع به طنز صحبت كنند،كتاب چاپ كنند، جشنواره طنز برگزار كنند، شب شعر هفتگی و ماهیانه داشته باشند. دفتر طنز حوزه هنری علاوه بر تشكیل جلسه در حلقه رندان هر ماه جلسهای به نام محفل رندان برپا می كند كه این جلسه به نقد مبانی طنز می پردازد. جلسه دگرخند، دیگر برنامه دفتر طنز است كه در زمینه طنز، كتاب های چاپ شده را به همراه مولف و یك كارشناس متخصص به نقد و چالش می كشد. ما با تشكیل در حلقه رندان سعی كردیم جوانان طنزپرداز را دورهم جمع كنیم. چقدر پراكنده باشند. وقتی چنین جلساتی را تشكیل می دهیم، جوان طنزپرداز ما خود را باور می كند، خود را عضو جلسه ای فرهنگی و موثر می داند. وقتی می بینید 500 نفر منتظر او نشسته اند تا برایشان شعر طنز بخواند، خود را جدی می گیرد.
فعالیتی كه امسال در جهت اهمیت به مقوله طنز در دست اجرا داریم چاپ كتاب سال طنز است. البته باید اكثر كتاب هایی كه در زمینه طنز در سال های اخیر چاپ شده است مورد بررسی قرار گیرد. اگر تعداد كتاب های چاپ شده طی 5 سال گذشته را بررسی كنیم و تعداد به حدنصاب نرسد مجبور خواهیم بود به سال های دورتر برویم. شاید مجبور شویم كلیه كتاب های چاپ شده بعد از انقلاب را مورد بررسی قرار دهیم.
ما هنوز زمینه ای برای انتخاب آثار مشخص نكرده ایم.
قطعاً یك سری از اعضاء كمیته، متشكل از بچه های دفتر طنز و دوستان مرتبط با دفتر طنز هستند. یكی از اهداف این است كه دوستان مرتبط با دفتر، فقط در دفتر طنز شعر نخوانند و بروند. باید به شكل های مختلف از این دوستان استفاده كنیم.
من یك سری شعر پراكنده داشتم. شعر كلید 1 و كلید 2 را داشتم و چند كار دیگر. اگر صبر می كردم كه كلیه این اشعرار رادر یك كتاب جمع كنم، تازگی خودشان را از دست می داد. همچنین چند شعر از كتاب املت دسته دار انتخاب كردم كه در این كتاب هم چاپ شده اند. در نتیجه كتاب دارای 2 بخش است. بخش اول مربوط به كارهای پراكنده و شعرهای چاپ نشده اند و بخش دیگر اشعاری از كتاب قیلی من است.
چندی پیش از یك نویسنده طنزپرداز ترك، 10 قصه ترجمه كرده ام كه توسط نشر شهر چاپ شدند. به نام «اگر كمونیسم بیاد». البته شخصاً 30جلد كتاب از آنكارا خریداری كرده ام و قصد دارم كلیه كارهایم را رها كنم و به ترجمه آنها بپردازم، اما تا به حال تنها موفق به ترجمه یك كتاب شده ام.
نقل از سایت سازمان تبلیغات اسلامی