• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 4209)
شنبه 28/11/1391 - 19:10 -0 تشکر 590156
شعر زندگی

«زندگی»
زندگی،
قصیده بلند آرزوهایی است به رنگ آسمان.
زندگی،
تر جیع بند باران است در لهجه ترانه های زیتون ،
زندگی،
تصویر نیلوفرهای عاشق است ،
در قاب چشمان مسافران عاشق،
که از دیدن باران،
جغرافیای خوشبختی راُ
در شبنم دستهایشان جستجو می کنند..
زندگی،
ردّ پای خورشید است ،
که از میان پاییز زخمی پدیدار می شود.
زندگی،
طعم چند شاخه نبات ،
و بوی شکوفه های نارنج است.
زندگی ،
رقص محبوب، شقایق هاست.


بهروز - رها

جمعه 4/12/1391 - 17:18 - 0 تشکر 591365

از شهریار



زندگی شد من و یک سلسله ناکامیها




مستم از ساغر خون جگر آشامیها







بسکه با شاهد ناکامیم الفتها رفت




شادکامم دگر از الفت ناکامیها







بخت برگشته ما خیره سری آغازید




تا چه بازد دگرم تیره سرانجامیها







دیرجوشی تو در بوته هجرانم سوخت




ساختم این همه تا وارهم از خامیها







تا که نامی شدم از نام نبردم سودی




گر نمردم من و این گوشه گمنامیها







نشود رام سر زلف دل آرامم دل




ای دل از کف ندهی دامن آرامیها







باده پیمودن و راز از خط ساقی خواندن




خرم از عیش نشابورم و خیامیها







شهریارا ورق از اشک ندامت میشوی





تا که نامت نبرد در افق نامیها



نصرالدین کریمی(مُبین)
جمعه 4/12/1391 - 19:34 - 0 تشکر 591385

قالیبافم ...میبافم

تار هنر پود رنج

همین قالیست

نه طرح شکسته ...نه گردان...

الیافش با نام زندگی

پشم هایش

نه گوسفند نه بزغاله

بر روی کدام

دارِ قالی فرش من اویزاست؟

کدام دار حجم سنکینی های مرا

با ستون های عمودش باقیست؟

اینگونه بافتن را از کدام سنت به ارث بردم

از کدام استاد اموختم؟

نمیدانم بچکار می اید این هاف؟

مگر بریده بودند قالی باف مرا ناف؟

طرح من همان طرح قسمت است

همان تقدیر های

داغ...!!

افکارم را کسی دیگر پیله بسته است


سید مشتاق قادری

دوشنبه 7/12/1391 - 23:17 - 0 تشکر 591905


زندگی چیست خدا را دیدن


گِرد او در همه جا پیچیدن


زندگی چیست خدایی گشتن


با خدا بر همگان بالیدن


زندگی چیست به فرمان خدا


پشت ابلیس به گِل مالیدن


زندگی چیست فقط بنده شدن


راه ایزد به جهان پوییدن


زندگی چیست بهاری گشتن


با طراوت شدن و باریدن


زندگی چیست چو خورشید شدن


بی ریا بر همگان تابیدن


زندگی چیست چنان شمع شدن


بی صدا تا به سحر نالیدن


زندگی چیست دمی جام شدن


تا لب یار توان بوسیدن


زندگی چیست مبینا برگو


به جهان عشق فقط ورزیدن


نصرالدین کریمی (مبین) دوشنبه 1391/12/07 برابر با 14 ربیع الثانی 1434 هجری قمری


وزن شعر: فعلاتن فعلاتن فعلن

نصرالدین کریمی(مُبین)
سه شنبه 8/12/1391 - 19:24 - 0 تشکر 592035

(دلتنگی)
ترا چشمان من سخت دلتنگ است
و یادت شاهد تمام لحظه های تنهایی من است
هیچ میدانی !
زندگی را واژه ها می سازند
راستی ....
واژه ها را چه کسانی می سازند
چه کسی میخواهد گلها پژمرده شوند
چه کسی میداند
که مرا فریادی در سکوت است
راستی
آنکه رفت به تماشای خزان در زمستان بهار
هیچ میدانی
عاجزم کرد از شروع قصه ای نو
بعد آن تلخی لبهای شیرینش
یادم نیست
تو بگو
چه کسی گفت پرستو خواهد مُرد
که چکاوکها گفتند
زندگی زنگ تفریح حیات است و بس


زهره کاظمی

سه شنبه 8/12/1391 - 23:10 - 0 تشکر 592083

غزلی از سعدی



مرا راحت از زندگی دوش بود




که آن ماه رویم در آغوش بود







چنان مست دیدار و حیران عشق




که دنیا و دینم فراموش بود







نگویم می لعل شیرین گوار




که زهر از کف دست او نوش بود







ندانستم از غایت لطف و حسن




که سیم و سمن یا بر و دوش بود







به دیدار و گفتار جان پرورش




سراپای من دیده و گوش بود







نمی‌دانم این شب که چون روز شد




کسی بازداند که باهوش بود







مؤذن غلط کرد بانگ نماز




مگر همچو من مست و مدهوش بود







بگفتیم و دشمن بدانست و دوست




نماند آن تحمل که سرپوش بود







به خوابش مگر دیده‌ای سعدیا




زبان درکش امروز کان دوش بود







مبادا که گنجی ببیند فقیر





که نتواند از حرص خاموش بود



نصرالدین کریمی(مُبین)
سه شنبه 8/12/1391 - 23:12 - 0 تشکر 592084

از سعدی



غافلند از زندگی مستان خواب





زندگانی چیست مستی از شراب







تا نپنداری شرابی گفتمت




خانه آبادان و عقل از وی خراب







از شراب شوق جانان مست شو




کانچه عقلت می‌برد شرست و آب







قرب خواهی گردن از طاعت مپیچ




جامگی خواهی سر از خدمت متاب







خفته در وادی و رفته کاروان




ترسمش منزل نبیند جز به خواب







تا نپاشی تخم طاعت، دخل عیش




برنگیری، رنج بین و گنج یاب







چشمهٔ حیوان به تاریکی درست




لؤلؤ اندر بحر و گنج اندر خراب







هر که دایم حلقه بر سندان زند




ناگهش روزی بباشد فتح باب







رفت باید تا به کام دل رسند




شب نشستن تا برآید آفتاب







سعدیا گر مزد خواهی بی‌عمل





تشنه خسبد کاروانی در سراب



نصرالدین کریمی(مُبین)
سه شنبه 8/12/1391 - 23:13 - 0 تشکر 592085

از سعدی





جهان بر آب نهادست و زندگی بر باد




غلام همت آنم که دل بر او ننهاد







جهان نماند و خرم روان آدمیی




که بازماند ازو در جهان به نیکی یاد







سرای دولت باقی نعیم آخرت است




زمین سخت نگه کن چو می‌نهی بنیاد







کدام عیش درین بوستان که باد اجل




همی برآورد از بیخ قامت شمشاد







وجود عاریتی خانه‌ایست بر ره سیل




چراغ عمر نهادست بر دریچهٔ باد







بسی برآید و بی‌ما فرو رود خورشید




بهارگاه و خزان باشد و دی و مرداد







برین چه می‌گذرد دل منه که دجله بسی




پس از خلیفه بخواهد گذشت در بغداد







گرت ز دست برآید، چو نخل باش کریم




ورت ز دست نیاید، چو سرو باش آزاد







نگویمت به تکلف فلان دولت و دین




سپهر مجد و معالی جهان دانش و داد







یکی دعا کنمت بی‌رعونت از سر صدق




خدات در نفس آخرین بیامرزاد







تو آن برادر صاحبدلی که مادر دهر




به سالها چو تو فرزند نیکبخت نزاد







به روزگار تو ایام دست فتنه ببست




به یمن تو در اقبال بر جهان بگشاد







دلیل آنکه تو را از خدای نیک افتد




بسست خلق جهان را که از تو نیک افتاد







بسی به دیدهٔ حسرت ز پس نگاه کند




کسی که برگ قیامت ز پیش نفرستاد







همین نصیحت من پیش گیر و نیکی کن




که دانم از پس مرگم کنی به نیکی یاد







نداشت چشم بصیرت که گرد کرد و نخورد





ببرد گوی سعادت که صرف کرد و بداد



نصرالدین کریمی(مُبین)
پنج شنبه 10/12/1391 - 22:55 - 0 تشکر 592316

زندگی یعنی صبر تا صعود ، ذوب و زر گشتن در سجود

زندگی یعنی : پل ، پله ، پر ... پیله و پروانگی


زندگی یعنی : نه گفتن به نفس و رشد روح ، یعنی تاب تقوا تا به دوست

زندگی یعنی پای شعله ی احساس سوختن ، شال گردنی از شعر بافتن

زندگی یعنی آبشار اشکی بی صدا ، چکه چکه جان از چشم ما


زندگی یعنی : دویدن تا دُر شدن ... یعنی نور نوشیدن ، شکستن ، شکفتن ، نو شدن

زندگی یعنی هر روز کمی خوبتر شدن


زندگی یعنی تولد درهر طلوع ... کوک کودک تا کمال ...یعنی تمام یک ناتمام

زندگی یعنی : رفع هر چه خط فاصله است

زندگی یعنی : به درد خوردن به داد هم رسیدن ، یعنی مهر بودن ... سوختن


یا چون چراغی چاره ساز ، بیچاره ای را درمان ساز

زندگی یعنی: دلت آفتابی باد ، اما باران باش ، برمردم ببار

زندگی یعنی : امیدی بر دلی ، پاک اشک از گونه ای


زندگی یعنی : دیر است ... دوریم ... زود باش... بدو

زندگی یعنی حس گرمای دستان خدا ، در سرمای سکوتی بی انتها ...

زندگی یعنی : دیدن اشک و لبخند خدا ، بر خاک بازی ها و خل بازی های ما ...


زندگی یعنی : کاش کلامش .....کاش کوه طور

زندگی یعنی ... خسته ام ، خدایم آرزوست

میترا اقدسی ...

جمعه 11/12/1391 - 0:19 - 0 تشکر 592335

سلام استاد
خدا قوت

نصرالدین کریمی(مُبین)
جمعه 11/12/1391 - 13:1 - 0 تشکر 592352

متشکرم عزیز
اصلاح کردم
با سپاس

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.