• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن طنز و سرگرمی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
طنز و سرگرمی (بازدید: 4798)
چهارشنبه 27/6/1387 - 7:36 -0 تشکر 58387
منقل اینترنتی

تمامی نوشته های زیر غیر واقعی می باشد و اگر شباهتی در اسمها با اسم شما وجود داشت به ما ربطی نداره مشکل از اسم شماست !

واژه نامه : سیخ : اینترنت ، جنس : کارت اینترنت ، جنس ناب : اکانت تبیان ، شیشه : ای دی اس ال

روزی روزگاری در یکی از محله های پایین شهر خانه ای بود محقر که در آن خبرایی بود !

منقلی برپا بود و عده ای دور منقل با حالات مختلف مانند دمر ، چهار زانو درازکش نشسته بودند و سیخ رو داغ می کردند . صاحب منقل محسن خسرو نامی بود که شهرتش تا چین و ماچین یکی رو برچین می رفت و می اومد و دیگری ممل نامی بود که در تمام شهر همیشه دودی تهران  معروف بود و همه او را می ستاییدند زیرا سیخ داغ کن خوبی بود . دیگری جعفر بود که امروز رو مهمون محسن خسرو بود و زیاد با دود و این جور چیزا حال نمی کرد [شاید اهل شیشه و پلاستیک باشه ]  دور تر از همه جوانی خوشتیپ با نام حسن یا علیرضا و یا هومن نشسته بود و به منقل نگاه می کرد که چه قدر زیبا می سوزد و گاهی هم اس ام اس می زد و منتظر پاسخش می نشست .

اما پای این منقل چه خبر بود چه چیزی گفته می شد و چه چیزی شنیده میشد با هم بریم بشینیم پای صحبتهای پا منقلی .

محسن : ممل داغش کن ، بیا بگیر بذا سرش .

ممل : بده من خوبه بیا داغه . جعفر سیگارو بده .

جعفر : بچه ها من برم دیر وقته .

ممل : چرا نمی زنی ؟

جعفر :بهم نمی سازه .

محسن : جعفر اهل منقل نیست ، چیزای بالاتر می زنه .

جعفر : نه بابا خیلی وقتیه گذاشتم کنار .

ممل : محسن یه به مهدی بزنگ بگو بش از این جنسای ناب بیاره .

محسن : چشم ممل جون . بذا ، شروع کرد به گرفتن شماره ، آهان گرفتش : الو مهدی خوبی داش . چی کاره ای داشی ، بیا اینجا خونه ی ما ، آره بلدی دیگه آره همون جا آره عمو داری میای از اون جنسای اصل و نابت بردار بیار اینجا منقل روشنه . منتظرما . یادت نره . آفرین وردار بیار من اینجا منتظرتم .

حسن : بچه ها شنیدید یه عده وجود دارند که میگند زمین گرد نیست .

ممل : بابا به ما چه که زمین گرده یا گرد نیست .

محسن : این گمینی هم بیاریم منقلیش کنیم موافقید .

ممل : فک نکنم اهل منقل باشه .

جعفر : کمتر از شیشه تو کارش نیست .

صدای در همه رو از حال خودشون خارج می کنه

محسن : کیه ینی ؟

ممل : باید مهدی باشه با مک لارنش اومده .

جعفر : ینی به این زودی ؟

حسن : من برم در رو باز کنم .

محسن: آفرین . رو به بچه های دیگه می کنه و یواش میگه : این حسن خیلی پسر گلیه ،

ممل : اهل منقل هست ؟

جعفر : فک نمی کنم منقلی باشه .

صدای مهمونها همه رو شوکه کرد : یاالله یاالله صاب خونه مهمون نمی خوای .

محسن با صدای بلند : بغرما . بفرما .

حمید و محمد [دوستدار یو و مجنون صفت ] وارد اتاق میشند و حمید با دیدن منقل میگه : به به منقل هم که روشنه من برم خودمو بسازم به سرعت میره پشت منقل و یه سخ میذاره تا داغ شه .

محسن : سلام محمد جون می دونی چند وقته که ندیدمت یه ماچ بده عمو . بوس بوس . بیا محمد بیا بشین یه سیخ بزن ، جنسش اصله اصله بیا بزن ضرر نمی کنی .

محمد : محسن جون من دیگه نمی کشم باور کن نمی تونم بکشم .

ممل : یه شب که هزار شب نمیشه . بیا بزن هیچ چی نمیشه .

محسن : چیه از زنت می ترسی !!!

محمد : محسن حالا که این طور شد بیایید بچه ها اینم ده ساعت نابه ناب بیا ممل داغش کن گرفته بودم شب یواشکی بزنم .

حمید یه پک میره و میگه : آخ که دلم لک زده بود واسه منقل . اونقدر به ما شیشه دادند تو تبیان !

جعفر : ممل برا منم داغ کن بده هوس کردم

ممل : آفرین پسر حالا عاقل شدی .

حسن : بچه ها منم بیام جلو ؟

ممل : بیا این داغه بگیرش .

صدای دوباره ی در یک لحظه سکوت را شاه مجلس می کند .

ممل : مهدیه این دفعه .

محسن : بذا برم ببینم .

محسن به طرف در می ره و با دیدن مهدی می گه : سلام مهدی جون بیا تو آوردی دیگه ؟

مهدی : آره ، دیر شد ، سر همین جنسا بود ، ما رفتیم موسسه من سر خانم گل رو گرم کردم امیر هم یواشکی از رو میزش دو دره کرد . این اصله اصله محسن .

محسن : امیر حیدری هم باهاته ؟

مهدی : آره

محسن : پس کو ؟

مهدی: همنجا بود . ای بابا تو ماشین گیر کرده .

مهدی : امیر بیا بیرون اون تو چرا موندی . آخ ببخشید حواسم نبود در رو بستم . بذار من برم بازش کنم .

امیر حیدری : کیفم رو بده از صندوق . سلام به تو محسن جان .

محسن : سلام امیر بیا تو

امیر در گوشی به محسن میگه : منقل داغه داغه دیگه ؟

محسن : آره بیا تو ممل پاشه .

امیر با ورود به اتاق بلند میگه : درود بر همگیه پا منقلیها . بیایید جنس ناب

ممل : بده به من داغش کنم .

امیر حیدری: یه دونه داغشو بده من . آهان ، به به چه طعمی .

محسن : یادش بخیر قدیما .

محمد : آره چه روزایی بود .

حمید : همیشه منقل بچه ها روشن بود منم بودم .

ممل : قدیما خدایا شکرت که هنوز سالمیم .

مهدی : دیگه اون زمونا تکرار نمیشه سیخو بده به من جعفر .

محسن : الان دور دروه پناه 60 و ماندگاری و مای میل و مهدی 313 و سعیدان و سیب سرخ و موف لاین و مکس 2000 هستش .

ممل : اوه اوه آنشرلی رو یادت رفت .

مهدی : من برای آیندش نگرانم .

محسن : این آنه ای که من میشناسم ، هیچ مشکلی براش پیش نمیاد ، فقط جدیدا زیاد پا منقل میشینه .

محمد : اینا همش دوره ایه زودی از سرشون میفته .

جعفر : درمورد آنشرلی این طوری صحبت نکنین !

محسن زیر لب میگه : کاسه ی داغ تر از آش !

دوباره صدای در اون حال رو از بین برد .

محسن : حسن جون برو در رو باز کن .

حسن : باشه محسن جان .

بعد از چند دقیقه حسن کاسه به دست بر می گرده محسن از جاش بلند میشه و میگه : کی بود حسن ؟

حسن : خانم نوای آسمانی آش آورده .

مهدی : دستش درد نکنه .

ممل : محسن برو یه چند تا کاسه دیگه هم بگیر .

محسن : من بهتون قول میدم کاسه ای زیر نیم کاسس . بذار کاسشو بشورم برم بش بدم ببینم چه خبره . ممل داعش کن تا بیام .

ممل : برو سریع بیا .

محسن کاسه رو میشوره و میره جلوی در .

محسن : سلام نوا چه طورسنی ؟

نوا : اون تو چه خبره ؟

محسن : مگه فضولی . بذا ببینم اون کیه پشت چراغ برق قایم شده .

نوا : اه عشق آبیه دیگه .

محسن : چیه اومدین آمار بگیرین ؟ اون آنشرلی قرستادتون .

نوا : چیییییییییی می گییییییییییی ؟

مجسن : برو مزاحم نشو برو .

محسن در رو می بنده و به طرف اتاق بر می گرده .

ممل : چی بود چی شد چی گفت ؟

محسن : اومده بود آمار بگیره . ولش کن بابا اینا همشون منتظرند یه سوتی از ما بگیرند .

مهدی : من می گم ما باید آنشرلی رو نیست و نابودش کنیم .

جعفر : نه این درست نیست .

محمد : همه اولش همین طوریند بعد خودش کم کم مصرفش کم میشه .

مهدی : من خودم روزی چند بار خودمو توپ می کردم ولی الان که دیگه نه نمی تونم باید تو غرفه باشم .

حمید : راستی چی شد محسن چرا اخراج شدی ؟ ممل داغش کن

محسن : بابا مگه نمی بینی وعضمو باید خودمو بسازم . تو نمایشگاه نمی تونستم . این مهدی و امیر سر حالند . من که مثل اینا نیستم . باید برم تو ترک . بین بچه ها فقط ماندگاریه که با شدت معتادی تا امروز وایستاده و داره دوش به دوش همه کار میکنه . ما که این اعتیاد کمرمون رو شکسته .

ممل : بچه ها اصلا میشه ترک کرد ؟

مهدی : فقط اراده میخواد .

حمید : نه مهدی مهم تصمیمه .

مهدی : خوب اراده می خواد دیگه .

محمد : باید زن بگیرین یه زن خوب که بتونه ترکتون بده .

ممل : من که هربار اومدم ترک کنم نشد .

امیر : کار گیر بیارین همه چیز درست میشه انشاءالله .

جعفر : به نظر من حرمت ها از بین رفته .

حسن : میگن دارویی اومده که ...

محسن : باز تو حرف زدی ! بشین اونجا حرف نزن دیگه ! ممل ماهواره رو روشن کن الان فیلم بهروز شروع میشه .

ممل : کدومش ؟

محسن : رضا موتوری

محمد : من عاشقشم .

بدین ترتیب اون شب با تمام حرفایی که زده شد به پایان رسید .

با تشکر از همگی که به گفت و گوی پا منقلی چند تن از معتادان کهنه کار تبیان توجه کردین .

يکشنبه 31/6/1387 - 6:57 - 0 تشکر 59420

ممنونم از همه

به خدا من عددی نیستم که بخوام کسی رو اذیت کنم یا ناراحت کنم . تو رو خدا اگه از دستم ناراحتین من رو ببخشین .

از دوستانی که تشکر کردند ممنونم .

همین طوری یک آن اومد تو ذهنم که بچه ها منقلی شدند

اگر اینجا اسمی آوردم به خاطر این بوده که شناخت کافی نسبت بهشون داشتم و می دونستم که جنبه ی شوخی رو دارند و از دوستان خیلی خوبم هستند .

با تشکر از همه امیدوارم همیشه طنز باشیم این شکلی

در پناه حق

يکشنبه 31/6/1387 - 12:9 - 0 تشکر 59479

خیلی خوب و زیبا بود ممنونم

يکشنبه 28/7/1387 - 23:2 - 0 تشکر 66272

به نام خدا

سلام

نچ نچ نچ...

فهمیدین چی شده؟

نه؟!!!

خودتون نیگا کنید خب:

عکسمون لو رفته !!!

کاریکاتور از: محمدرضا دوست محمدی

موفقیت حاصل تصمیم گیری درست است، و تصمیم گیری درست حاصل تجربه و جالب اینکه تجربه اغلب حاصل تصمیم نادرست است!

 

يکشنبه 28/7/1387 - 23:53 - 0 تشکر 66283

این خبر از سوی محسن خسروجردی تکذیب شد .

آقای خسروجردی آیا این عکس منتشر شده متعلق به شماست .

من این عکس رو تکذیب می کنم ، همه چیز روشنه ، اول اینکه من این روش رو دیگه گذاشتم کنار ، دوم اینکه من لب تاب ! ندارم ، سوم اینکه موهای من در حال حاضر کوتاهه و فیزیک بدنی من هم از این آقا خیلی بیشتره  من چند تا حدس می تونم بزنم از موهاش ممکنه هومن باشه از لب تابش ! ممکنه وظیفه ! باشه ، از ذغالش ممکنه خیلی ها باشند !!! به هر حال طبق آخرین اطلاعات این عکس در حال بررسی پلیس نیروی انتظامی تبیان جمهوری اسلامی ایران ناتجا ! هستش ،

آقای خسروجردی در حال حاضر مشغول کاری هستین ؟  چند تا کار بهم پیشنهاد شده ولی به تیپ من نمی خوره ، در حال حاضر بیشتر اوقات رمان می خونم و به کشورهای خارجی سفر می کنم .

آقای خسروجردی میشه یه عکس ازتون بندازیم ؟

دوربینتون رو ببینم ! بنداز ، آ نه نه یه لحظه ، حالا بنداز 

شنبه 11/8/1387 - 22:36 - 0 تشکر 68326

محسن جان اگه ماهواره نداشتین منم میومدم یه حالی به خودم میدادم.اما حیف که... راستی دلت بسوزه من 6ماه ترک کردم،فقط تفریحی میزنم. یا علی(ع) مدد

من مفتخرم که در به رویم وا شد     ماتم کده ی غمت مرا مأوا شد

من مفتخرم نامه عمر سیهم        با اشک غمِ تو شسته و امضا شد

اینجا و میان قبرو محشر گویم     من مفتخرم که مادرم زهرا(س)شد

  http://www.ahlebasyrat.blogfa.com

چهارشنبه 21/12/1387 - 22:7 - 0 تشکر 97719

آخ داداش،

من موندم کی به دادم میرشه...

من بدجوری آلوده ی این زهرماری شدم، یکی کمک کنه ترک کنم.

آخ کمک....

انجمن برق و روباتیکانجمن برق و روباتیک
منتظر حضور گرم شما در انجمن برق و روباتیک هستیم
پنج شنبه 22/12/1387 - 9:24 - 0 تشکر 97819

سلام سلام سلام

محسن جان اگه خواستی ترک کنی من کمکت می کنم

فقط خواهشن بچه های انجمن و معتاد نکن

مصرفت بالاست

روزی چند ساعت می کشی

اخیش

باید به ممل بگم بفرستد فضا ، شاید اونجا بتونی ترک کنی

در وفای تو چنانم که اگر خاک شوم / آید از تربت من بوی وفاداری تو . . .

منتظر شما در وبلاگ دل شکسته
پنج شنبه 22/12/1387 - 14:33 - 0 تشکر 97913

سلام خیلی جالب بود

 اما یه نکته که من باید بگم اینه که از اونجایی که خانم ها در این زمینه بیشتر پا منقل می شینن

عمرا وقتی زن گرفتید بتونید ترک کنید

تازه سر این که کدوماتون اول پای منقل بشینید دعواتونم می شه

در مورد کارم باید بگم چون بیشتر کارها وابسته به این منقل میشه

 کلا ترک کردن ما منقلی ها جز محالاته

نیکادل

مدیر انجمن طنز

فرمانده کل قوای پادگان ها

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.