پنجم:دیدگاه مقام معظم رهبری در باب شعر:
4-1: ویژگیهای شاعر از دیدگاه معظم له
1- شاعر لفظ و معنا و قالب و محتوا را باید به اوج برساند و در هر مقوله ای زبده ترین و موجزترین و شیرین ترین گفته را بگوید.
2-قرآن درس همیشگی زندگی انسان است و شعر شاعرمی بایست مستفاد از قرآنباشد؛پس محتوای شعرمی بایست آنجا که از جنبه بیانی محض خارج می شود و قدم در وادی بیان معارف و اخلاقیات می گذارد یک گنجینه و ذخیره برای ملت ما و ملت های دیگر و نسل های آینده باشد؛ چرا که معارف والای انسانی مرز نمی شناسد.
3-شعر باید دراوج هنر فارسی و از جهات مختلف در حد اعلا باشد به این معنا که در شعر باید اوجی وجود داشتهباشد که شبیه آن را در کلام دیگران مشاهده نکنیم.
4-اگر ما شعری پیدا کردیم که از لحاظ استحکام الفاظ کوچکترین نقیصه ای نداشته باشد این شعر، برترین شعر است. اما اگر شعری را یافتیم که علاوه بر لطف سخن و لطافت کلمات از یک استحکام و استواری هم برخوردار بود به طوری که بتوان جای کلمه ای از کلمات آن را عوض کرد یا چیزی بر آن افزود یا چیزی از آن کاست باید قبول کنیم که این شعر در حد اوج است.
خصوصیات لفظی شاعر:
1- قدرت تصویر
تصویر یک ترسیم بسیار روشن از آن چیزی است که در یک مکاشفه یا در یک الهام ذهنی یا در یک بینش عرفانی به شاعر دست داده است و احساس می کند که این را به بهترین زبان ذکر می کند که این پیام عرفانی است و بیان معرفتی از معارف عرفانی.یکی ازخصوصیاتشعرخوب، قدرت تصویرهاست و این از چیزهایی است که کمتر به آن پرداخته شده است.
تصویر در مثنوی چیز آسان و ممکنی است. لذا شما تصویرگری فردوسی را در شاهنامه و مخصوصا نظامی را در کتاب های مثنویش مشاهده می کنید، که طبیعت را چه زیبا تصویر می کند. این کار در غزل کار آسانی نیست، بخصوص وقتی که غزل باید دارای محتوا هم باشد.
2-پیام شعر باید زیبا و بلند باشد و شعر باید از استحکام لفظی کم نظیریبرخوردار باشد.
تصویر یک ترسیم بسیار روشن از آن چیزی است که در یک مکاشفه یا در یک الهام ذهنی یا در یک بینش عرفانی به شاعر دست داده است و احساس می کند که این را به بهترین زبان ذکر می کند که این پیام عرفانی است و بیان معرفتی از معارف عرفانی
1-بیانات مقام معظم رهبری/بزرگداشت حافظ/20 مهر سال 1367
3-شورآفرینی:
شعارهای اشعار باید سراسر شعر و حرکت و هیجان باشد و هیچ شباهتی به شعر یک انسان بی حال افتاده و تارک دنیا نداشته باشد. همین شعر معروفی که اول دیوان حافظ است و سرآغاز دیوان او نیز می باشد:
الا یا ایهاالساقی ادر کاسا وناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
نمونه بارزی از همین شور آفرینی و ولولهآفرینی است.
4- استفاده ی گسترده از مضامین:
شعر یكشاعرباید سرشار از مضامین و آن هم مضامین ابتکاری باشد؛در حقیقت مضمون در شعر باید آنچنان هموار و آرام بیان شده باشد که خود مضمون گویی به چشم نیاید. اینکه گفته می شود در شعر حافظ مضمون نیست، ناشی از دو علت است : یکی اینکه مضامین حافظ آنقدر بعد از او تکرار و تقلید شده است که امروز وقتی ما آن را می خوانیم به گوشمان تازه نمی آید. این گناه حافظ نیست. در واقع این مدح حافظ است که شعر و سخن و مضمون او آنقدر دست به دست گشته و همه آن را تکرار کرده اند و گرفته اند و تقلید کرده اند که امروز حرفی تازه به گوش نمی آید، دوم اینکه زیبایی و صفای سخن خواجه آنچنان است که مضمون در آن گم می شود.
5- کم گویی و گزیده گویی:
شعر یك شاعر باید به شكلی باشد كه نتوان جایی را پیدا کرد که انسان بگوید در این شعر اگر این بیت نبود بهتر بود، و یا اینكه خواننده بگوید: در شعر بیت بدی وجود دارد و اگر شعر یک دست تر بود، بهتر بود.
6- شیرینی بیان:
روانی و صیقل زدگی الفاظ، ترکیبات بسیار جذاب و لحنِ شیرین زبان یکی از خصوصیات اصلی شعر یك شاعر باید باشد.
7- یك شاعر می بایست كه ایده ها و مفاهیمش را به زبان های گوناگون تكرار كند كه نبایداین عمل را با تكرار مضامین اشتباه گرفت .
8- موسیقی گوش نواز:
موسیقی الفاظ و گوش نوازی کلمات شاعر نیز یکی دیگر از خصوصیات برجسته یك شاعر است. در حقیقت شعر او هنگامی که به طرز معمولی خوانده شود باید كه گوش نواز باشد. چیزی که در شعر فارسی نظیرش انصافا کم است. بعضی از غزلیات دیگر هم البته همین گونه است. در معاصرین و خواجو نیز همین طور است. بسیاری از غزلیات سعدی بر همین سیاق است. بعضی از مثنویات نیز چنین اند، اما در حافظ این یک صبغه کلی است و کثرت ظرافت ها و ریزهکاری های لفظی از قبیل جناس ها و مراعات نظیرها و ایهام و تضادها، الی ماشاءالله. شاید کمتر بتوان غزلی یافت که در آن چند مورد از این ظرافت ها و ریزه کاری ها و ترسیم ها و صنایع لفظی وجود نداشته باشد:
جگر چون نافه ام خون گشت و کم زینم نمی باید
جزای آنکه با زلفت سخن از چین خطا گفتم
9- رسایی بیان:
یکی دیگر از خصوصیات شعر یك شاعر،روانی و رسایی آن است که هر کسی با زبان فارسی آشنا باشد بایدشعر او را بفهمد و هیچگونه ابهامی و نکته ای که پیچ و خمی در آن باشد مشاهده نشود .وقتی شما شعر حافظ را برای کسی که
هیچ سواد نداشته باشد بخوانید راحت می فهمد:
پرسشی دارم زدانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند
یعنی امروز شیواترین غزل ما آن غزلی است که شباهتی به حافظ می رساند، نمی گویم اگر کسی درست نسخه حافظ را تقلید کند این بهترین غزل خواهد بود نه، زبان و تحول سبک ها و پیشرفت شعر یقینا ما را به جاهای جدیدی رسانده و حق هم همین است. اما در همین غزل ناب پیشرفته امروز آنجایی که شباهتی به حافظ و زبان حافظ در آن هست، انسان احساس شیوایی می کند.
10- بکاربردن کنایه
خصوصیت دیگر به کار بردن معانی رمزی و کنایی است .
11- استفاده از لهجه ی محلی:
از جمله چیزهای دیگری که باید پیرامون آن کار بشود، استفاده شجاعانه و باظرافت یك شاعر از لهجه محلی است. حافظ در شعرهای بسیار باعظمت خود از این موضوع استفاده کرده است و موارد زیادی از این نمونه رامی توان در میان اشعار او مشاهده کرد. برای مثال استفاده "به " به جای "با ": اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم
12-یك شاعر باید شاعر همه قشر ها در یك امت باشد و بعد از او هم شاعر همه باشد یعنی اینكه شاعر باید به گونه ای باشد كه یك امت آن را پایه خوبیها قرار دهند و برای پیشرفت معرفتی و فرهنگ جامعه از اشعارش استفاده كنند.
4-2: رفتار مقام معظم له با شاعران و نویسندگان:
ایشان در محافل شعرا و نویسندگان شركت می كنند و در صدد تشویق این طیف از جامعه به سمت جلو و تكامل در ادبیات هستند.ایشان ادبیات را زبان زنده و روح انقلاب می دانند لكن شعرا و نویسندگان مومن و متعهد را مورد تشویق و تمجید قرار می دهند.
بها و ارزش دادن به شعرا و نویسندگان جوان از خصیصه بارز ایشان است و همواره عامل اساسی در حركت این جوانان به سوی كسب قله های موفقیت بوده اند.اگر خود شخص نظری اجمالی به رفتار دیگر رهبران ممالك دیگر بیندازد و به این سوأل پاسخ دهد كه:آیا رهبران دیگر ممالك اینچنین دلسوزانه و مهربانانه در بین قشر هنری جامعه حضور پیدا می كند و با تمام مشقت های مسئولیتی كه دارند ساعاتی را با این افراد می گذرانند؟جواب این سوأل خود نشان دهنده رفتارفروتنانه مقام معظم له با شاعران و نویسندگان مومن و متعهد می باشد.