اههههههه جناب سهااااااااااا
من همشو به شما نبودم کهههههه
اصلا موضوع این تاپیک دینی مذهبیهههه, از اول هم دارم به دهکده همینو میگم
بعد چطور مطلبی که نیم ساعت قبل از دیدن و پاسخ دادن من در این انجمن دادم رو مخلوط میکنید؟
طرف حساب حرفم با شما فقط قسمتی بود که هیچ نگویید هیچ , چون تاریخ تکرار میشه
چرا بقیشو پاک کردید میخاستم بخونم
واقعا کهههههه
ایش :|
سلام.
بله، ولی ایجاد ترس و دلهره و شک مزمن کار درستی نیست.
من هیچ وقت ادعا نکردم که حرف ها رنگ و لعاب مذهبی داره؛ من هر حرفی میزنم برداشت خودمه.
با اصلا شک من مخالف نیستم، من کی گفتم نسبت به هم قبل ازدواج تعهدی دارن؟ نه جون من بگید کی گفتم؟
من اصلا کی گفتم که خوش بین وارد بشن؟ نه خب من گفتم خوش بین وارد شن؟
من از قیاس ها و مثالهایی که تو دل خالی کن هست انتقاد کردم، یعنی خوش بین وارد شن؟
نه خیر، من انتقادم برای این بود که این ترس اینقدر گاهی زیاد اعمال میشه که کلا ازدواج رو بیخیال میشه طرف.
من اگه موافق خوش بین وارد شدن بودم، خانواده رو وسط نمی کشیدم، وقتی خط اعتماد به پدر و مادر و خانواده رو پررنگتر میکنم، یعنی خوش بین وارد شدن رو نفی کردم.
من کی گفتم که نباید همه ی جنبه ها رو سنجید؟ پس این همه چرت و پرتی که سرهم کردم میخواستم موجبات خنده و شادی دوستان رو فراهم کنم؟
به هرحال از نظری که دادم به شدت پشیمون شدم، چون گویا نظر اسیدی حقیر مثل خوره ای هست که لعاب مذهبی زدم بهش، تا ایمان و اخلاق و مذهب رفقای تبیان رو از بین ببره، ترسم هست نکنه منافقی چیزی شدم یا هستم! انشالله تا ظهور حضرت حجت دیگه منافقی مثه من هم دیگه وجود نخواهد داشت.
خیلی حالم درد گرفت، از اولش هم به دلم بود نظر ند.
تا شاید.
سلام
درباره این قسمت از نظرتون بیشتر فکرکنید و تجدید نظر کنید
شاید تجربه در آینده خودش باعث تجدید نظرتون بشه
تاریخ و زندگی آدمی همیشه تکرار شده و میشود
نه همیشه دقیقا ولی در اکثر مواقع دقیقا
اگر آدمی از زندگی ها درس گرفته بود شاید الان این روزگارش نبود و به اینجای تاریخ نمیرسید
با کمی دقت در زندگی ها و درس گرفتن از آنها می توان اشتباهاتشان را تکرار نکرد
نه اینکه خیلی راحت و زیادی خوشبینانه برویم جلو... چون دقیقا میشه تکرار اشتباهاتشان
اگر کلمه هیچ انقدر پررنگ است , پس این تکرار طلاق ها از موضع های خاص از کجاست؟
من که به نوبه خودم در پاسخ قبلم دو جنبه را درنظر گرفتم
ولی وارد شدن های زیادی خوش مال سن های کم است که امیدوارم برای هیچ کسی اتفاق نیفتد
مشکل اینجاس که جوانان ما اشتباها قبل از ازدواج خوش بین و بعد تازه دوزاری ها میفته براشون
اتفاقا قبل ازدواج به همه چی شک کنید , بعدش گذشت کنید
دست ازین تعهد هایی غیر رسمی که رنگ و لعاب مذهبی بهش میدین بردارید
تعهد بعد از ازدواج
*بازم میگم قبول دارم نباید ترس ایجاد کرد ... باید همه جنبه ها رو سنجید
[quote=jtayebe;393644;579303][quote=SOHA_1990;373781;579301][quote=jtayebe;393644;579300][quote=SOHA_1990;373781;579297]
سلام. به اعتقاد من هیچ دلیلی نداره مثال بزنیم یا طرف رو با کسی مقایسه کنیم، مثلا میخان بچه رو منصرف کنن، بگردن توی همسایه فامیل که کی تو زندگیش شکست خورده براش ردیف کنن یه فشار ناجوانمردانه روانی بهش وارد کنن که منصرف شه، شاید جواب بده ولی مسئول بدبینی و دلزدگی بعدش چه کسی هست؟! هیشکی چون به اعتقاد بقیه همه ی مشکلات جوونه رو حل کردن دیگه. هیچ دو زندگی مثل هم نیست، چون هیچ دو زوجی مثل هم نیستن، چون هر کدوم از اون زوج ها هم مثل هم نیست، به عبارت دیگه هر زندگی، منحصر به فرده، قابل تکرار نیست که بخایم براش مثال بزنیم و مقایسه کنیم و طبیق بدیم. چون حتی دوقلوهای همسان هم با هم فرق های اخلاقی و ایمانی دارن. برای همه ی این چون ها از مثال زدن ها و مقایسه کردن ها متنفرم. میاد توی تلویزیون چنان ازدواج با غریبه(غیرفامیل) رو می کوبه! که ننه بابای اون بدبختی که تازه رفته خواستگاری، چنان می ترسن که بعد یه ماه میزنن زیر همه چی! فرقیم نداره میخاد روحانی باشه یه خانم روانشناس و جامعه شناس. بالاخره هرقدر از جهنم زندگی می گیم، مواظب باشیم طرف از بهشت زندگی ناامید نشه. |
مهم نیست دیگه، به قول اون فیلم دیشبیه خون ریخته شده به رگ بر نمی گرده.
می تونستم همه ی همه ی ؟ سوالای قبل رو بجوابم ولی حوصله نداشتم.
اشکال کسایی که مثال میزنن همینه.
شما نتیجه ها رو می بینید، یعنی طلاق ها جدایی ها.
علت ها رو از کجا می فهمید؟ اگه مسیری که عرض کرده بودم طی میشد، برای هرکس، بیشتر طلاق ها اتفاق نمی افتاد.
ولی شما گیرتون هیچ هیچ من بود، لازم بود می خوندین تا متوجه بشین.
وقتی عرض میکنم زندگی ها منحصر به فرد هستن، یه ادعا هست که عمومیت دادم، مثال نقض بیارید که زندگی شما با یه نفر دیگه کاملا شرایطش یکی هست! اگر مثالی اوردین چشم من هیچ هیچ نمی کنم.
برای دو زندگی مشابه دو 4 انسان نیاز دارید که 2مرد 2 زن، که مردها خلق و خو و ایمان مساوی، و زن ها هم همینطور.
بعد شرایط این 2 زوج برای زندگی، اعم از خانواده ها و معیشت مشابه باشه، می بینید از لحاظ عقلی بهش می گن غیر ممکن.
هیچ هیچ های من و توضیحات پشت بندش؛ غیرمنطقی هست؟
من توی تو مزخرفاتی که نوشتم یه مصداق هم نیاوردم، ولی توضیح دادم.
سوال فرموده بودن، اگه دوفاکتور ایمان و اخلاق بود کافیه؟ عرض کردم نه خیر، ازنظر من(بی لعاب مذهبی) این دو شرط بیان شده، شرط لازم هست، یعنی می تونی به «بله گفتن» فکر کنی، ولی شرط کافی برای «بله» دادن نیست.
مثال مزخرفتری هم زدم که شرط کافی رو کی معین می کنه، و این عدم ثبات شرط کافی برای هر ادمی، یعنی تفاوت ها و انتظارات ادم ها از هم.
یه جا دیگه توی نظرا مطرح بود که این ایمان و اخلاق کی چه جوری میتونه تشخیص بده که اون رو هم به عقل ناقصم عرض کردم.خانواده چون روی حدیث به خانواده هاست، نه دختر.
تا شاید.