۱. از میان صدها روایت و اخبار مفصلی كه حاكی از وحشیگری و جنایت های تكان دهنده سپاهیان یزید در فاجعه عاشورا است، تنها به ۱۰ روایت كوتاه قناعت كرده است تا آیندگان و اتباع یزید را با این جنایت های بسیار دلخراش به محاكمه تاریخ نكشند؛ زیرا این كار موجب تقبیح یزید به صورت مستقیم و بدون واسطه، و خلفای پیشین به صورت غیر مستقیم و با واسطه می شد و این كاری است كه ابن عساكر به هیچ وجه تن به آن نداده و بهتر آن دیده است كه تنها با نقل ۱۰ روایت از فاجعه ای به آن بزرگی بگذرد.
۲. در مقابل، دو برابر آن یعنی ۲۰ روایت درباره پیشگویی پیامبر (ص) و علی (ع) از كشته شدن حسین (ع) به دست داده است تا در خیال خوانندگان تاریخش چنین بگنجاند كه اما حسین (ع) ناچار از كشته شدن بود؛ چرا كه تقدیر و خواست خدا از پیش بر قتل حسین (ع) مقدر شده بود و پیامبر (ص) و امام علی (ع) بارها از آن خبر داده بودند. پس مقصر اصلی نه یزید كه تقدیر و سرنوشت است و این تحریف با توجه به اینكه بیشتر اهل سنت قایل به جبر بوده و انسان را در كارهای خود مختار نمی دانند. بخوبی می توانست یزید را از این جرم عظیم تبرئه و حسین (ع) را مجبور به كشته شدن نشان دهد.
۳. با نقل ۵۰ روایت كه حاكی از امور عجیب و غریب است، خواسته است كه شیعیان را مردمانی نامعقول و خرافی نشان دهد. وی در حقیقت با این ترفند ماهرانه كه به ظاهر مقدس می نماید حماسه عاشورا را استهزا كرده است. مفهوم این اخباری كه وی روایت كرده در موارد زیر خلاصه می شود: