تبیان، دستیار زندگی

سلام من در این پست قصد دارم روز به روز با نمایشگاه قرآن همراه باشیم  هر کدام از شما هم که به نماییشگاه قرآن رفته اید گزارش خود را بنویسید در ضمن از رادیو موج اف ام ردیف99.6 رادیو نور ارتباط مستقیم با نمایشگاه قرآن داره ساعتش را هم دقیقا اطلاع ندارم ولی فکر کنم از ساعت 7 عصر الی 12 شب است

سلام دوستان

 طاعات وعباداتتون قبول حق

نمیدونم اجازه دارم اینجا جوابی بذارم یانه

خواستم به همه ی دوستای گل تبیانی ومسئولین عزیزخداقوت بگم

امیدوارم كه همیشه پاینده وپیروز باشید(وتبیانی)

در پناه حق

باسلام خدمت همه دوستان:

از همه عزيزان به خاطرگزارشهاي جالبي كه از نمايشگاه ثبت كردند تشكر ميكنم.

من هم بعد از يكبار بازديد ازغرفه تبيان درنمايشگاه وحضوردرغرفه درروزپنجم چيزي كه نظرم رو جلب كرد استقبال اقشار مختلف دررده هاي سني كودك تا بزرگسال از سايت تبيان بود واكثر افرادي كه حتي آشنايي كمي با اينترنت داشتند علا قه مند عضويت در سايت بودند والبته ماهم به همراهي دوستان عزيز تبياني در عضويت وحتي در ساختن ايميل بازديدكنندگان رو همراهي مي كرديم.

يك اتفاق زيبا وروحاني هم درنمايشگاه وجود پرچم قرمزرنگ گنبد امام حسين (ع) درغرفه ستاد بازسازي عتبات عاليات بودكه ناخودآگاه هربازديدكننده اي رو به فيض يك زيارت از راه دور مي رساند.

"با آرزوي موفقيت وسعادت براي همه دوستان تبياني"

هو  العزیز

سلام

راستی یادم رفت بگم دیروز(روز پنجم ) آقای حیات طیبه هم با کمی تاخیر به جمع دوستان اضافه شدند.

حیات چقدر بهت گفتم زود بیا ، یادم باشه بگم آخر ماه از حقوقت کم کنند .

هو  العزیز

سلام

امروز روز ششم نمایشگاه است ، باز هم مثل قبل سر ساعت 16شروع شد .بازم مثل قبل استقبال ویژه ای از غرفه تبیان شد.

امروز نیز در خدمت دوستان عزیز :

آقایان داود خطر ، دکی اینکالج ، حیات طیبه و خودم و خانم ها نسیم وصال ، هوخشتره ، کویر تشنه و حیدری53 بودیم .

حضور دوستان عزیز نصف جهانی مون در نمایشگاه پر فروغ تر از روز های قبل بود آقای حاج قدرت الله را زیارت کردیم ، مرجان کاراته نیز برای بازدید به نمایشگاه اومدند و با ایشون نیز آشنا شدیم

سوال روزانه امروز یکمی ساده بود معمولا همه درست جواب می داند

نکته دیگه اعتراض یکی از بازدید کننده ها به بنر تبلیغات سایت تبیان بود که شخصی با شلوار لی سایت تبیان را معرفی می کرد شخص مورد نظر گفت که این عکس در خور تبلیغ سایت نیست و اگه عکس را عوض می کردید بهتر می شد

این هم لینک عکس:

http://img.tebyan.net/big/1387/06/15115498119162531724612613714081678031242.jpg

با عرض سلام و خسته نباشید نباشید خدمت تموم نصف جهانی ها  چند وقتی دوستان از جمله جناب منهم من نه منهم ای بابا آقای فهیمی خودمونو میگم و آقای حیات طیبه از این بنده حقیر خودمو میگم شکوه دارند که چرا تو مباحث انجمنها شرکت نمی کنی بنده هم خواستم با یک خاطره از روز پنجم ازتلافی کنم کم کاری های گذشته را جبران کنم 

دیروز لب درب ورودی نمایشگاه بچه حدوداً دو سه ساله ای که معلوم بود تحت تاثیر تربیت صحیح مادر گرامی خویش قرار گزفته بود هنگام ورود به نمایشگاه می خواست پاشو روی موکت بذاره که یک مرتبه با دیدن اندام طولانی بنده با ترس پرسید می تونم با کفش بیام تو منم بهش اجازه دادم آخه گناه داشت 

خوب دیگه واسه امروز کافیه  

بسم الله الرحمن الرحیم

هوالحکیم

سلام manham جون یارو عجب آدم پایه ای بوده فکر کنم از این سرهنگا بوده و هی گیر میداده.خلاصه از اینکه به یاد ما هستی ممنون دارم کارهای تسویه پادگانی میکنم فکر کنم تا 3 یا 4 مهر تسویه کرده باشم(بنا نبود بگی تو اضافما)راستی من که تو اضاف نیستم من خلا مرخصی دارم و باید جای مرخصی های که رفتم وایستم . اگه هم تسویم زود گرفتم یه شیرینی مخصوص دعوتیت

هو العزیز

سلام به همه دوستان نصف جهانی گل و گلاب

راستی 16 روز از رمضان و 7 روز از نمایشگاه قرآن گذشت ، بیاین دعا کنیم در این ماه میهمانی خدا هدیه مون را خود خدا بهمون بده (فرج امام زمان (عج))

خوب روز هفتم نمایشگاه نیز رو به اتمامه ، بازم در حضور دوستان عزیزی چون :

آقایان :دکی اینکالج ، داود خطر ، ممد11_80 (آقای نصری) ، حیات طیبه و خودم

خانم ها: بی بی جون ، حیدری53 ، شقایق صحرایی ، نسیم نجفی و نسیم وصال بودیم

دو عزیز دیگه مون پنجره خیال و 2ختر ایرونی نیز غرفه تبیان را با حضورشون مزین نمودند .

استقبال از غرفه هر روز بیشتر از روزهای قبل می شه .

راستی یک آقا پسر گلی هر روز نمایشگاه به غرفه تبیان سر می زد و با اکثر بچه ها عکس داره دیروز قرار شد دیگه نیاد چون کاری دیگه نداشت ، امروز با داداش اموده بود ،

وای خدای من این تبیان چقدر جذابه که حتی کوچکتر ها هم دست از سر اون بر نمی دارند.

قابل توجه همه عزیزان نصف جهانی که در نمایشگاه حضور می یابد ازتون خواهش می کنم شما نیز خاطراتتون را توی این تاپیک مطرح کنید .

من امروز برای اولین بار در نمایشگاه برای انجمن نصف جهان یادگاری گذاشتم

سلااااااااااااااااااااااااااااام دوستان نصف جهانی عزیز خودم و خودش

اینجا اصفهان است .

اینجا پایتخت فرهنگی جهان اسلام است

اینجا نمایشگاه قران است

اینجا نزدیک پل تاریخی شهرستان است / هست / میباشد / همون ( تریپ دیالوگ هههه)

خلاصه که نمایشگاه هم داره رو به پایان میره و جناب منهم حیات طیبه هستم بذار حرفم رو تموم کنم  .... دهه

شلوغی بود در حد بازار میدان کهنه اصفهان امروز ....

دوستانی که نیومدند نمایشگا اشکال نداره ایشالله حتما فردا بیاند چون روز پایانی هست و جدی حیف بود اونایی که نیومدند بنا بر دلایلی که واسه خودشون ساختند و اندازه جویی نمی ارزید!!

اما دوستان ، اون بنده خدایی که اسم مستعارش ثبت نشده بود رو شناختید ؟ ایشان که اسمش رو نمیخوام بگم جناب داوود خطر ...ببخشید لو رفت ..... خلاصه ایشان رو داریم واسشون با اون خاطره ای که فرمودند ... ضمن اینکه یاد و خاطره ای شد از خاطره سال گذشته ایشان در همایش نصف جهان  ..... اونجایی که اجازه ورود به مسئول انجمن ها رو ندادند هههههه یادش به خیر چقد  خندیدیم . ببخشید از اون طرف باید وارد بشید ههههه . حالا جالب اینه که این بنده خدا این خاطره رو تعریف میکنه و خودش اصلا انگار نه انگار که خندش بگیره !!! اما جناب داوود این رسمش نیست

اما یه چیز جالب اینکه ..... امروز به یکی از عزیزان میگیم انجمن نصف جهان رو چرا نمیایید!؟  بعد فهمیدیم که تازه باید براشون توضیح بدیم انجمن نصف جهان کجا هست هههه .. جالب تر اینکه ایشان از اعضای غرفه تبیان هم هستند  من که نگفتم ایشان خانم .... بودند که!!! گفتم ؟ نه نگفتم .... باور کنید نگفتم!

خب بعد چند روزی که نبودم  خیلی دیگه حرف زدم . شرمنده اونایی که این اراجیف رو خوندند .با خودم گفتم  جناب منهم حیات طیبه هستم حتما خدمتتون کامل توضیح میدند که خب اینه که اینطور شد  .

خوش باشید و سلامت . یا علی مدد

بسم رب الرمضان

امروز روز هشتم نمایشگاه قرآن می باشد ،وای خدای من چقدر زود تموم شد ، وای ماه رمضان هم داره از دستمون می ره .

امروز را در خدمت بروبچ اصفهانی گل و گلابی چون :

آقایان : دکی اینکالج ،‌ داود خطر ، حیات طیبه گل و خودم

خانم ها : حیدری 53 ،‌نسیم وصال و بی بی جون (که نمی دونم چرا فقط ‌مطالب را می خونند و خاطرات خودشون توی نمایشگاه را نمی نویسن ) بودیم .

نکته خیلی جالب امروز اینکه یک نفر از نیجریه به اتفاق خانواده به غرفه تبیان اومده بود و از من در مورد سایت پرسید ما هم یکم دست و پا شکسته توضیحاتی در مورد کتابخانه سایت دادم همچنین در مورد قسمت انگلیسی سایت توضیح دادم ، آقا نمی دونم چه شکلی رسیدمبه تفسیرالمیزان قران به زبان انگلیسی از علامه طباطبایی :

وای اون طرف را بگی انگار یک هدیه فوق العاده بهش داده بودید ، آدرس سایت تبیان را با خودش چند باری تکرار کرد و خوشحال از غرفه تبیان راهی شد.

آقا راستی یک موضوعی که آخرای نمایشگاه اتفاق افتاد و آن اینکه همسر خانم بی بی جون هم تشریف آوردند غرفه تبیان ، ما هم از فرصت استفاده لازم را بردیم و به ایشون پیشنهاد عضویت توی سایت را دادیم  قرار شد ایشون هم به جمع خانواده بزرگ تبیان بپیوندند .