• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
ورزش و تندرستی (بازدید: 668)
سه شنبه 16/8/1391 - 11:26 -0 تشکر 572062
نکونام: کی باید بیشتر از من پول بگیره؟!

بر گرفته ازبرترین مجله اینترنتی ایران

  شاید از نکونام انتقاد کنند که در زمین چندان درگیر بازی نمی کند. شاید انتقاد کنند که عقب می ایستد و دفاع می کند. شاید انتقاد کنند که کم کار است. اما وقتی با او حرف می زنی، اصلا نشانی از آن هافبک تیم ملی را ندارد. اصلا در موضع دفاعی نمی رود. انتقاد را با انتقاد جواب می دهد. آنقدر رک حرف می زند که صراحتش همه را قانع می کند.

او در دو ساعتی که روی صندلی روبروی ما نشسته بود هیچ سوالی را بی پاسخ نگذاشت. برخلاف برادرش که کنارش نشسته بود و کسی اصلا صدایش را نشنید. او آنقدر تند و با هیجان حرف زد که فنجان چای او را سه بار عوض کردند و حتی بار سوم هم آنقدر داغ حرف زد تا چای سرد شد.

پس از مدت ها سکوتش را شکسته بود و دوست داشت به همه انتقادها جواب بدهد. آنقدر که از شنیدن بعضی از سوالات خوشحال هم می شد. جوری حرف می زد که همه را به یاد آن هافبک دفاعی جوان تیم بلاژویچ انداخت. آماده، صریح و جنگجو.

کی باید بیشتر از من پول بگیره؟

سه شنبه 16/8/1391 - 11:47 - 0 تشکر 572076

ینکه گلزنی شما را نباید با دوران جوانی تان مقایسه کنند، درست است اما شما کمتر در زمین دیده می شوید.


- قبول دارم. شما نمی توانید به من بگویید من فوتبالی را که الان بازی می کنم آن موقع بازی می کردم. شرایط و اصلا سبک فوتبالم عوض شده. نه من، کل تیم ها عوض شده. من می گویم 7 سال پیش فقط در پاس آقا مجید آنالیز می کرد.



کی باید بیشتر از من پول بگیره؟


 البته اینکه بازیکن ها وقتی سنشان بالاتر می رود عقب تر بازی می کنند، بیشتر با فکرشان بازی می کنند.

- نه، نه. سن بالا الان چند سال است به نظر شما؟

سن خاصی ندارد اما بازیکن 22 ساله با بازیکن 29 ساله تفاوت دارد. جوان را می گویند با انگیزه است. آن یکی را می گویند باتجربه است.


بازیکن جوان شاید به خاطر انرژی بالایش ممکن است ریسک بیشتر کند.

- من قبول دارم. شما می گویید سن که می رود بالا، سن بالا در فوتبال چند سال است؟

 برای هر بازیکنی متفاوت است.

- من که می گویم برای هر پستی فرق می کند. شما بازیکن رونده تیم را نمی توانید 35، 36 ساله بگذاری.

گلر می تواند 40 سالش باشد.


- پست فرق می کند. دفاع آخر می تواند 35، 36 ساله باشد.


مثلا محمد پنجعلی.


- آن زمان شرایط فوتبال فرق می کرد. شما زمانی می توانید بگویید این بازیکن جوان است که دوندگی اش بیشتر از بازیکن باتجربه باشد.

من با خودت دارم مقایسه می کنم.


- من با خودم دارم می گویم. الان استقلال مگر بازیکن جوان ندارد! مگر تیم ملی بازیکن جوان ندارد؟ باید مقایسه شوم دیگر؟ من در جام ملت های 2011 که به قول همه شما بد بودم، در دوندگی بین 11 نفر، جزو 3 نفر اول بودم یا دوم بودم یا سوم. البته وضعیت بدی هم داشتم. ما هفته قبل با بارسلونا بازی کرده بودیم که آمدم جام ملت ها. بعد برگشتم اسپانیا که رئال مادرید را یک – صفر بردیم. بعد اسپانیول را بردیم که من 2 گل زدم.

سه شنبه 16/8/1391 - 11:49 - 0 تشکر 572077

شما الان 33 سال دارید؟


- نه. من 32 سال را تمام کردم. سن زمانی مهم است که بدن من نکشد. ما بازیکن 25 ساله داریم که نمی تواند بدود. نمی دود یا کم می دود. بازیکن 35 ساله هم داریم که می دود.



کی باید بیشتر از من پول بگیره؟


فشنگچی الان چند ساله است که در زمین راه می رود؟


- شما مطمئن باشید من اگر خوب تمرین نکنم نمی توانم بدوم. شما فکر می کنید چرا بدن من چند هفته است خوب شده ودارم خوب بازی می کنم. شما فکر می کنید من فقط خوردم و خوابیدم و رفتم تمرین استقلال. می دانید من چقدر صبح ها رفتم خودم تمرین کردم که بدنم را رساندم.


در همین مدت؟


- بله. مگر می شود من فقط بروم استقلال تمرین کنم و بدنم آماده شود؟ تیمی که بدنسازی اش را کرده معلوم است نمی تواند کمکی به بدن من بکند. برادر من شاهد است. تمام کسانی که در کمپ هستند شاهدند. صبح به صبح من می رفتم، خودم تمرین اضافه می کردم. به خاطر اینکه بدنم برسد. وقتی من می بینم خوب می دوم و بدنم سر حال است سن برایم مهم نیست. اصلا من 40 سالم است. شما با گل خودش را گارانتی کرد. این چه طرز فکری است؟ من می گویم بازی با لبنان دو برابر بازی با کره خوب بازی کردم.


به هر حال تاثیر داشت. ذهنیت مردم را نسبت به شما عوض کرد.


- ذهنیت، روزنامه است که مردم می خوانند. مردم که نمی آیند تمرین تیم ملی را ببینند یا تمرین استقلال و پرسپولیس. کم می آیند. مردم روزنامه را می خوانند و اطلاعات را می گیرند. بازی با لبنان یکی از بهترین بازی های من بود اما هیچ صحبتی نشد.


صدا و سیما هم بازی را نشان نداد.

- دقیقا. تیم خوب بازی کرد. ما نباید آنجا می باختیم. ما باید 5 گل می زدیم.

تیم در بازی با لبنان 20 دقیقه آخر خوب بازی کرد. ما دانلود کردیم و دیدیم.


- بازی با ازبکستان را باید آنها می بردندوما بردیم. لبنان را هم باید ما می بردیم. شما تقصیری هم ندارید. بازی را از تلویزیون ندیدید چطور می خواهید مطلب بزنید. وقتی یک بازی را ندیدی می خواهید بنویسید ایران 20 موقعیت داشت. معلوم است که نه. پس اشتباه از یک جایی شروع می شود تا می رسد به پایین و اطلاعات بین مردم پخش می شود. استناد مردم هم این است که روزنامه نوشته.

یک زمانی سر تمرین تیم ملی یک خبرنگاری می آمد مصاحبه می گرفت و همین جوری می رفت. الان یک طوری شده که 3 نفر، 3 نفر می روند. یک زمانی هم بود تلفنی مصاحبه می گرفتند. هر زمانی یک شرایطی دارد. در اروپا هم هر روز یک نفر بعد از تمرین می رود حرف می زند.

سه شنبه 16/8/1391 - 11:52 - 0 تشکر 572078

اصلا بازی با کره جنوبی عجیب بود. هیچ وقت تیم ملی اینقدر یک دست نبود.

- همه می خواستیم ببریم.

حتی کریم انصاری فرد و علی کریمی روی نیمکت.

- من چندتا نکته را هیچ وقت یادم نمی رود. یکی اینکه امین منوچهری مصاحبه کرد گفت دوست دارم کره را ببریم با گل نکونام. کریم انصاری فرد به من گفت گل می زنی، من هم گفتم بعد گل بیا بغلم اما بعد از گل دیگر من اصلا ندیدمش! (می خندد) فقط دیدم آن وسط گردنم را گرفته. اول دیدم در هجده قدم و در بغل من است. گفتم بیا برو بیرون! نکته بعدی خانمم بود که وقتی کادوی تولدم را بهم داد گفت ان شاءالله در بازی با کره گل می زنی. این 3 تا چیزی بود که قبل بازی یادم بود. سیاوش اکبرپور ساعت 6 و 6 دقیقه روز بازی به من زنگ زد یک چیزی به من گفت که بین خودم و خودش می ماند. گفت خیالت راحت. تو امروز گل می زنی.


کی باید بیشتر از من پول بگیره؟


خواب دیده بود؟

- نه.


این 6 و 6 دقیقه عمدی بود یعنی؟

- خدا شاهد است 3 روز بعدش به من گفت. گفت می دانی ساعت چند بود بهت زنگ زدم؟ گفتم نه. گفت ساعت 6 و 6 دقیقه. به قرآن من نمی دانستم.

البته سیاوش اکبرپور معروف است است به سیا چاخان!

- باید دربیاورم ببینم راست گفته یا نه! این 4 تایی که گفتم واقعا واقعیت بود.

سه شنبه 16/8/1391 - 11:54 - 0 تشکر 572081

حالا که از خانمتان گفتید، می پرسیم. آن موقع یک بحثی مطرح بود که شما به خاطر خانمتان به ایران برگشتید. یعنی ایشان می خواستند که برگردید.

- نه اتفاقا. همسرم یکی از مخالف ها بود.

شما آنجا بودید که ازدواج کردید؟

- در اسپانیا بودم. حدود 2 سال و نیم پیش بود.

چطور توانستید راضی اش کنید؟

- آنجا راحت زندگی مان را می کردیم به خدا.

گفته می شد شما می خواهید با یک خانمی ازدواج کنید و ایشان شرطشان این است که بیایید ایران.

- هیچ کس نمی تواند برای من شرط بگذارد چون فوتبالم را دوست دارم. خانمم هم فوتبالی است. من در همه شرایط فوتبال اولویت اول ماست. در خانه مان اگر اتفاقی بیفتد پدرم و خانواده بدانند من در اردو هستم یا بازی دارم اصلا به من نمی گویند چون می دانند من فقط تمرکزم روی فوتبالم و تمریناتم است. اگر کسی چیزی از دهانش بپرد و به من بگوید همه ناراحت می شوندکه چرا به او گفتید، تمرکزش به هم می خورد. چون ما خانواده مان فوتبالی است. خانمم اصلا دوست نداشت به ایران بیاید. همین الان هم به من می گوید برویم! چون چند هفته از لالیگا گذشته بود که به من گفتند برگرد بیا تو را می خواهیم.

همان اوساسونا؟

- بله.

آنها هم که اصلا وضعشان خوب نیست.

- واقعا هم خوب نیست. دو هافبک وسط هم گرفتند جواب نداده. آن هافبک 36 ساله هم که همه بازی ها را بازی می کند 4 جلسه محرومش کردند. گفتند بیا اما گفتم من تصمیم را گرفته ام دیگر آمدم.

یعنی تحت هیچ شرایطی برنمی گردید؟

- کجا؟

مثلا اوساسونا؟

- نه. قطعا برنمی گردم.

سه شنبه 16/8/1391 - 11:55 - 0 تشکر 572082

انگار با بازگشت به ایران، می خواهید سال های آخر فوتبال را بگذرانید.

- من نمی توانم بگویم. یک دفعه شاید فردا اتفاقی افتاد که نشود در ایران ماند. یک دفعه با باشگاه به مشکل می خوری. البته من کلا با باشگاه مشکل نداشته ام و نخواهم داشت. نمی شود پیش بینی کرد.


کی باید بیشتر از من پول بگیره؟


فکر می کنید برگشتتان به اروپا با مربیگری همراه باشد؟

- همین حالا به من گفتند فوتبالت که تمام شد بیا اینجا. تیم جوانان اوساسونا را به تو می دهیم. اگر در پایه خوب کار کردی تو را می آوریم بالا.

خدا را شکر مثل اینجا نیست که آقای فتح الله زاده مدیرشان باشد، یک دفعه سال بعد نباشد.

- من 7 سال آنجا بودم، مدیرمان یکی بود. امسال من رفتم، او هم رفت اما در 7 سال یک نفر بود. قراردادم هم اینطور بود که حتی اگر مربیگری هم دوست داشتم، 5 سال قرارداد بود. در قراردادم بود که من اگر دوست داشته باشم می توانم همین جا از تیم جوانان شروع کنم. دو مدرک مربی گری ام را هم آنجا گرفتم ولی باید ببینم چی پیش میاد.

آنجا هم مدیران اینقدر مصاحبه میکنند؟


- شما اصلا مدیر را نمی بینید.

شما از مدیر اوساسونا گفتید اما اصلا اسمش یادم نیامد.


- شما آنجا شاید هر دو، سه ماه یک بار، یک مصاحبه از مدیرعامل میبینید. اصلا نمی بینید کسی علیه کسی حرف بزند.

خیلی شبیه اینجاست واقعا!


- (می خندد) ما داریم راه را درست می رویم. آنها اشتباه می روند!

برای بازی سقفی داری. مثلا سقف بگذاری که تا 4 سال دیگر بازی کنی؟

- بدنم با من صحبت می کند برای بازی کردنم. هر موقع ببینم نمی توانم و برایم سخت است قطعا بازی را کنار می گذارم.

اما تصمیم سختی است.

- واقعا سخت است.

ممکن است یک جایی بدن، آدم را به اشتباه بندازد.

- دقیقا سخت است اما من مشاورانی دارم. همانطور که تا الان به من کمک کرده اند و راه درستی رفته ام. مطمئن باشید اگر خودم هم بخواهم اشتباه کنم آنها جلوی من را می گیرند.

سه شنبه 16/8/1391 - 11:56 - 0 تشکر 572083

گفتید هدف گذاری تان را گذاشتید که بیایید ایران؟

- اول اینکه بیایم ایران و بروم استقلال، خوب بازی کنم و قهرمانی به دست بیاورم. واقعا دوست دارم قهرمانی آسیا را در کارنامه فوتبالی ام داشته باشم. یکی از افتخاراتم است.

ولی سخت است.

- بله، سخت است، آن هم با فوتبال ایران اما من یکی از هدف هایم است.

بعد؟

- بعد قطعا دنبال مربیگری می روم. واقعا مربیگری را دوست دارم. برنامه ریزی کردم. متاسفانه کارهای ریاست فدراسیون به ما نمی رسد. من مربیگری را دوست دارم چون دوست دارم یاد بدهم.

واقعا آرزو به دل ماندیم یک مربی از داخل ایران ظهور کند، مخصوصا از بازیکنانی که به اروپا رفته اند و از مقداری از مربیان دیگر بالاتر باشد. الان وحید هاشمیان شروع کرده است. مهدی مهدوی کیا هم فکر کنم دوست دارد ولی علی دایی آن چیزی نشد که باید می شد. باید یک کم تفاوت داشته باشد.


کی باید بیشتر از من پول بگیره؟


علی دایی هم جنس همین ها شد.

- او هم در مسیر همین رودخانه قرار گرفت. سخت است در این مسیر قرار بگیری و بخواهی از آن خارج شوی.

انتظار از کسی که زبان انگلیسی می داند بیشتر است، ناسلامتی فوتبال اروپا را دیده.

- وحید هاشمیان الان مدارک مربیگری را گرفته به نظر شما الان سریع به او تیم میدهند که بتواند کارهایش را انجام دهد؟ باید کارهایی بکنند که یک تیم بگیرد. شما خودتان می دانید در فوتبال ایران مربیانی هستند که همیشه هستند. به همین خاطر یکسری ممکن است در این وسط بسوزند. این در فوتبال ایران پیش می آید. شما در اروپا نمی بینید که یک مربی اخراج شود و دوباره به آن تیم برگردد. حداقل به زودی. آنجا مربی اخراج می شود دیگر می رود. اینجا مربی اخراج می شود احتمالش است حتی هفته بعد یا 2 ماه دیگر برگردد.

حمید درخشان را می گویید.

اینجا احتمالش زیاد است.

- به همین خاطر نوبت به کسی نمی رسد. یک عده می سوزند. همانطور که یکسری از فوتبالیست های مان می سوزند چون آشنا و پارتی ندارند. رشوه نمی توانند بدهند. وضع مالی شان خوب نیست که به کسی باج بدهند. یک عده مربیان هم می سوزند.

سه شنبه 16/8/1391 - 11:56 - 0 تشکر 572084

چند روز پیش مصاحبه ای کردی و گفتی پیش از اینکه بروی لالیگا داشتی به استقلال می رفتی. البته یادم هستم آن زمان پرسپولیس هم با تو مذاکره کرده بود.

- سال 2002 بود که پرسپولیسی ها من را می خواستند. با من هم مذاکره کردند ولی من نرفتم. اما سال 2006 که تیم ملی رفت جام جهانی و برگشت من با استقلال صحبت کردم. حتی با خود آقای قلعه نویی جلسه گذاشتم چون از ایشان شناخت داشتم. ایشان به فوتبال من اعتقاد داشت. من هم واقعا دوست داشتم برای شان بازی کنم. من 2006 بازیکن آزاد بود. بعد آقای قلعه نویی خودش به من گفت برو اروپا، به من لطف داشت. می توانست راحت صحبت هایی کندکه من بمانم اما گفت برو اروپا بازی کن. گفت اگر نرفتی بیا استقلال. بعد هم شرایط اروپا پیش آمد و من رفتم. برای برگشتنم به ایران دوباره با خود آقای قلعه نویی صحبت داشتم که بخواهم برگردم.

یعنی تحت هیچ شرایطی نمی رفتی پرسپولیس؟

- من واقعا استقلالی هستم.

یعنی در این شرایط غیرممکن بود به پرسپولیس بروی؟

- ببینید 60 درصد قرارداد 3 ساله من را پرسپولیس یکجا می داد.

چه کسی آن زمان مدیرعامل پرسپولیس بود؟

- همین امسال. آقای رویانیان. اما من نرفتم. چون بحث من بحث پول نبود. من اگر دنبال پول بودم پیشنهاد الغرافه بالای یک و نیم میلیون یورو بود.


کی باید بیشتر از من پول بگیره؟


رویانیان شاید خواسته تحریک کند که حتما بروی پرسپولیس.

- نه. من پرسپولیس نمی رفتم.

برای اینکه پیشنهاد پرسپولیس را رد کردی، چیزی گفت؟

- حالا بماند. یک صحبتی بین ما رد و بدل شد که ناراحت شدم اما من کلا می خواستم به استقلال بروم. من می گویم که 500 هزار یورو پولم گرو آنهاست، استقلال هم که به ما پولی نمی دهد.

گفته می شود شما جزو آن کسانی هستید که پول گرفتند.

- یک مقداری گرفتم. از این همه پول بگذرم، بیایم اینجا هم پولی نگیریم واقعا سرمان کلاه رفته اما واقعا شاید یک سوم قراردادم هم نباشد.

به هر حال پیش بینی می کردی که شرایط اینطوری باشد.

- پارسال می گفتند همه پول ها را خوب داده و مشکلی نداشته. به ما هم گفتند، چک هم دادند. حالا بحثم اصلا بحث پول نیست.

ولی آقای رویانیان دست به نقدتر بود. با این شرایط دلار کلی ضرر کردی!

- ضرر که کردم. ضرر بد. ببینید یک موقع آدم باید یک چیزی بدهد تا یک چیزی را بگیرد. من فکر می کنم یکی از بازیکن های لیگمان، اسم نمی آورم، یک چیزی را گرفت، 10 چیز را از دست داد در فوتبالش. در اوج جوانی اش. من برایم مهم نیست. من چیزی را که به آن نیاز دارم به دست بیاورم، مهم نیست یک چیز را از دست بدهم.

منظورتان فرهاد مجیدی بود دیگر؟

- نه.

اول اسم کوچکش کاف دارد! مهاجم نوک بازی می کند.

- (می خندد) نه. کلا می گویم. به هر حال در فوتبال یک چیزهایی هست که شما باید به آن فکر کنی که خوب تصمیم بگیری. من شاید از خیلی پول ها گذشتم. نه الان، قبلا هم گذشتم اما واقعا برایم خیلی بهتر شده.

سه شنبه 16/8/1391 - 11:57 - 0 تشکر 572085




کی باید بیشتر از من پول بگیره؟


بعد از گلی که به کره زدید، مدل شادی تان یک کم عجیب و غریب بود.

- من همیشه بعد از گل خدا را شکر می کنم.

اما این دفعه یک کم عجیب و غریب تر بود. به خاطر فشاری که در این مدت روی شما بود، استرس داشتید.

- نه، فشار و اینها از ما گذشته.

یعنی فقط به خاطر شرایط بازی بود؟

- شک نکنید. با آن شرایط 10 نفره گل زدن، شما اصلا نمی توانی خودت را کنترل کنی. در بازی با قطر 100 هزار تماشاچی بود، من واقعا موهای تنم سیخ شده بود که خدایا ما این بازی را ببریم و جلوی مردم شرمنده نشویم. دوباره این بازی 100 هزارتا، تیم هم 10 نفره. همه استادیوم هم سرپا تیم را تشویق کند. شما این را ببینی اصلا نمی توانی سرپا بایستی. بعد در آن شرایط گل هم بزنی در آن فشار تیم کره. فکر کنم هر کس دیگری گل می زد دور استادیوم را می زد، حالا من را گرفتند!

در عکس هایی که زوم گرفته بودند از شما، اشک در چشمانتان بود.

- (با خنده) نه بابا. اشک شوق بود.

یعنی هیچ وقت گریه نمی کنی؟

- مگر می شود آدم گریه نکند. در صحنه گل گریه نکردم.

بعد گل به رئال مادرید باید گریه می کردی؟

- اصلا اینجوری نیست. یک موقع می بینی شما داری می خندی، بعد که خنده ات تمام می شود، عکس را می گیرند و چاپ می شود می بینی انگار اخم کرده ای. کسی هم که عکس می گیرد یک دفعه 50 عکس می گیرد. مثلا من دارم داد می زنم یا اسم امام ها را می آورم اما جور دیگه ای چاپ می شود. بستگی به میمیک صورتم دارد.

بعد گل چی می گفتید؟ اصلا چیزی گفتید؟

- داشتم داد می زدم. خدا را شکر می کردم.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.