• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 15336)
يکشنبه 14/8/1391 - 10:47 -0 تشکر 571457
سلمان ساوجی


خواجه جمال‌الدین سلمان بن خواجه علاءالدین‌محمد معروف به سلمان ساوجی (زاده ۷۰۹ (قمری) - درگذشته ۷۷۸ (قمری) - ساوه) از شاعران اوایل قرن هشتم هجری است. وی از بزرگتٰرین قصیده‌سرایان و غزل‌گویان ایران است.  پدرش خواجه علاءالدین‌محمد اهل قلم بود. 

یکی از دلایل عمده شهرت سلمان، در قصیده مصنوعی به نام بدایع‌الاسحار است که در روزگار جوانی و در مدح غیاث‌الدین محمد وزیر سروده‌است. سلمان این قصیده را به تقلید از سید ذوالفقار شیروانی و قوای گنجه‌ای سرود. در این زمان این شاعر حدود بیست و شش یا بیست و هفت ساله بود.







يکشنبه 22/11/1391 - 14:9 - 0 تشکر 588685



مبارک منزلی، کانجا فرود آید چو تو ماهی




همایون عرصه‌ای، کارد به سویش رخ چنین شاهی






روان شد موکب جانان چرایی منتظر ای جان؟




چو خواهی رفت ازین بهتر نخواهی یافت همراهی






مکن عیبم که می‌کاهم چو ماه از تاب مهر او




که گر ماهی تب مهرش کشد گویی شود کاهی






مرا نقدی که در وجهش نشیند نیست الا شک




مرا پیکی که ره آرد به کویش نیست جز آهی






تو آزادی و احوال گرفتاران نمی‌دانی




دل مسکین من با توست ازو می‌پرس گه گاهی






عزیزی کو نیفتادست در بندی چه می‌داند




که در کنعان اسیری را چه افتادست در چاهی






من خاکی نه آن گردم که از کوی تو برخیزم




عجب چون من از کوی تو برخیزد هوا خواهی






چو بادم در رهت پویان من بیمار و می‌ترسم




مبادا کز منت بر دل نشیند گرد اکراهی






نه تنها من به سودای سر زلفت گرفتارم




که زلفت رابه هر شستی چو سلمان است پنجاهی



يکشنبه 22/11/1391 - 14:10 - 0 تشکر 588686




مکن عیب من مسکین اگر عاشق شدم جایی




سر زلف سیه دیدم در افتادم به سودایی






چو آب آشفته می‌گردم به هر سو تا کجا روزی




سعادت در کنار من نشاند سرو بالایی






ملامت گو بر و شرمی بدار آخر چه می‌خواهی




ز جان غرقه عاجز میان موج دریایی






نمی‌داند طبیب ای دل دوای درد عاشق را




ز من بشنو که این حکمت شنیدستم ز دانایی






طریق عشقبازان است پیش دوست جانبازی




بیا ای جان اگر داری سر و برگ تماشایی






مرا جانی و من تا کی توانم زیست دور از تو




تن مسکین من جایی و جان نازنین جایی






چرا امروز کارم را به فردا می‌دهی وعده




پس از امروز پنداری نخواهد بود فردایی






ز زلفت دل طلب کردم مرا گفتا برو سلمان




پریشانم کجا دارم سر هر بی سر و پایی



يکشنبه 22/11/1391 - 14:10 - 0 تشکر 588687



کشیده کار ز تنهایم به شیدایی




ندانم این همه غم چون کشم به تنهایی






ز بس که داده قلم شرح سرنوشت فراق




ز سرنوشت قلم نامه گشت سودایی






مرا تو عمر عزیزی که رفته‌ای ز سرم




چه خوش بود اگر ای عمر رفته بازآیی






زبان گشاده کمر بسته‌ایم تا چو قلم




به سر کنیم هر آن خدمتی که فرمایی






به احتیاط گذر بر سواد دیده من




چنانچه گوشه دامن به خون نیالایی






چه مرد عشق توام من درین طریق که عقل




درآمدست به سر با وجود دانایی






درم گشایی که امید بسته‌ام در تو




در امید که بگشاید ار تو نگشایی






به آفتاب خطای تو خواستم کردن




دلم نداد که هست آفتاب هر جایی






سعادت دو جهان است دیدن رویت




زهی سعادت اگر زانچه روی بنمایی!



يکشنبه 22/11/1391 - 14:10 - 0 تشکر 588688



چشم داریم که دلبستگی بنمایی




دل ما راست فرو بستگی، بگشایی






تو کجایی که منت هیچ نمی‌بینم باز؟




باز هر جا که نظر می‌کنمت، آنجایی






دل فرزانه من تا سر زلف تو بدید




سر برآورد به آشفتگی و شیدایی






این چه خشم است که رفتی و نمی‌آیی باز؟




عمر باز آیدم ای عمر اگر باز آیی






نتوانتم نظر از زلف تو بر بست که هست




چشم بیمار مرا عادت شب پیمایی






گو مینداز نظر بر رخ منظور دگر




آنکه چون چشم منش نیست دل دریای






تو مرا آینه جانی و در عین صفا




بمن ای آینه روی از چه سبب ننمایی






ای تو با جمله و تنها ز همه فی‌الجمله




نور چشم منی و جان و دل تنهایی






زلف را گوی که در گردن من دست مکن




این بست نیست که سر در قدمم می‌سایی؟






پخت سودای سر زلف تو سلمان عمری




لاجرم گشت به هم برزده و سودایی



يکشنبه 22/11/1391 - 14:10 - 0 تشکر 588689



تو شمع مجلس انسی و از صفا همه رویی




سر از برای چه تابی ز ما نهان به چه رویی؟






هزار دیده چو پروانه بر جمال تو عاشق




غلام دولت آنم که شمع مجلس اویی






منم ز شوق ز دیوانه تا تو سلسله زلفی




شدم به بوی تو آشفته تا تو غالیه بویی






دمید گل که منم روی باغ حسن تو گفتش:




که با رخم به چه آب و کدام حسن تو رویی






به گرد کوی تو گردد همیشه اشک روانم




ازو بپرس که آخر ازین حدیقه چه جویی






به کنه دایره روی او کجا رسی ای دل!




هزار دور چو پرگار اگر به فرق بپویی






ز درد دردش اگر جرعه‌ای رسد به تو سلمان!




ز عین کوثر و آب حیات دست بشویی



يکشنبه 22/11/1391 - 14:11 - 0 تشکر 588690



هزارت دیده می‌بینم که می‌بینند هر سویی




دریغ آید مرا باری به هر چشمی چنان رویی







چو کار افتاد با بختم نهفتی روی و موی از من




به بخت من ز مستوری فرو نگذاشتی مویی







نمی‌ارزد بدان خونم که ساعد را بیازاری




تو بنشین و اشارت کن به چشمی یا به ابرویی







من آن باشم که بر تابم عنان از دست تو حاشا!




همه خلق جهان سویی اگر باشند و من سویی







خطا می‌دانم و آهو به آهو نسبت چشمت




که چشم شیر گیر تو ندارد هیچ آهویی







سگان کوی تو دایم به جستجوی خون من




همی پویند و می‌بویند خاک هر سر کویی







ازان می در قدح خندد که می را هست از ورنگی




ازان گل بی‌وفا باشد که در گل هست ازو بویی







ز سر می‌خواهم از بهر تو گویی بر تراشیدن




ولی چوگان تو سر در نمی‌آرد به هر گویی







دعا گوی تو بسیارند و سلمان از همه کمتر




ولی چون این دعا گویت بود کمتر دعاگویی



پایان غزلیات سلمان ساوجی



برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.