یاد عید و چراغونی كوچه ها و خیابونها.
یه بار كه داشتیم برای عیدهای قربان و غدیر كوچه مونو چراغونی میكردیم همسایه ها دعواشون شده بود كه باید برق چراغا از خونه ما روشن بشه.دوست داریم در راه مولایمان علی قدم كوچكی برداشته باشیم.ما هم مجبور میشدیم هر روز برق چراغارو از یكی از خونها بدیم