از دهخدا و عمید تا صدری افشار و انوری
فرهنگ دهخدا در سال ۱۳۲۵ ش انتشار یافت كه ۲۰۰هزار مدخل دارد. در این کتاب دهخدا در مقدمه ی خود، نام ۱۸۸ فرهنگ لغت قبل از خود را ذكر میكند و در همین ایام است که آكسفورد نیز به تكمیل و ویرایش و توسعه فرهنگ خود در زبان انگلیسی پرداخته و فرهنگ خود را با عنوان The shorter Oxford با ۱۹۵ هزار واژه انتشار داده است و بدون شك دهخدا از این پیشرفت در فرهنگ نویسی معاصر بی خبر نبوده است.
پس از دهخدا تا دوران انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ش، دو فرهنگ معتبر دیگر به نامهای دكتر محمد معین (۱۳۴۲ش) و حسن عمید (۱۳۴۰ش) انتشار یافت و تا سال ۱۳۷۰ش فرهنگهای ادبی و دانش نامهای ویژه ( ازجمله: لغات عامیانه اثر جعفر محجوب، دایرهالمعارف فارسی اثر غلامحسین مصاحب، صناعات و اصلاحات ادبی اثر محمدطباطبایی، تلمیحات اثر سیروس شمیسا، ادبیات اثر زهرا خانلری، اساتیر اثر جعفر یاحقی، نقد ادبی اثر بهرام مقداری، كوچه اثر شاملو، كنایات عامیانه اثر دکتر ثروت، مثلها اثر صادق عظیمی، عامیانه اثر نجفی و...) همه منتشر شدند و در کنار فعالیت «راندمهاوس» و «هریتیج» در آمریكا و «لانگمن» و «كمبریج» و «کوبیلد » در انگلستان؛ و پس از انقلاب (در ده ی ۷۰) ما شاهد تالیف سه فرهنگ اساسی و معتبر توسط مهشید مشیری، غلامحسین صدری افشار و حسن انوری بودهایم و دو فرهنگ دیگر نیز در دست تدوین و تالیف است (تالیف های علی كافی از مركز نشر دانشگاهی و علی اشرف صادقی از فرهنگستان زبان فارسی).
اما اکنون که از انتشار لغت فرس اسدی (در 450 ق) زمانی نزدیک به ۹ سده میگذرد و ایران در فرهنگنویسی از کشورهایی مانند انگلیس و فرانسه و آمریكا چیزی در حدود پانصد سال بیش تر پیشینه دارد، به راستی ما درمقام مقایسه با فرهنگهای معتبر جهان در كجا ایستادهایم و آیا فرهنگنویسان معاصر، دانش زبان شناسی مدرن و اصول و معیارهای ساختاری آن را به كار میگیرند؟ این مساله ای است که مجال بیش تری می خواهد و در نوشته ی دیگری بررسی خواهد شد.